متن کامل سخنان خاتمی در دیدار با منتخبین کنگره سازمان معلمان ایران
بازی دو سر باخت مخالفان باغگلی
مجید علیپور
عضو شورای سازمان معلمان گیلان
نگارنده پیش از این نیز در یادداشت « آدرس اشتباهی مخالفان باغگلی» آورده است که هرچند مخالفت قاطبه معلمان با وزارت حسین باغگلی، دلایلی به ظاهر موجه دارد اما هجم انتقادها و تخریب هایی که در طی این مدت علیه او صورت گرفته، محل تامل است و این پرسش را به ذهن متبادر می سازد که آیا این فضای غیرعادی، محصول تخریب و زدن او از سوی رقبای درون گروهی، از راه فعال کردن نیروهای هوادار و بازوهای رسانه ای خود نیست؟ از سوی دیگر تمرکز هجمه ها و نقدها علیه وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به حدی است که اساسا کسی به وزارتخانه های مهمی مانند اقتصاد، کار، کشور… و صلاحیت و توانایی گزینه های پیشنهادی آنها نمی پردازد؛ گویی وزارت آموزش و پرورش جزیره مستقلی است که بدون حضور و حمایت این وزرا و به ویژه شخص رئیس جمهور، قادر است قدمی از قدم بردارد!
به هرروی موضوع یادداشت پیش رو، بررسی احتمالات و دلایل ابراز مخالفت معلمان و چرایی افتادن آنها در دام این جوسازی های رسانه ای نیست؛ چرا که نگارنده معتقد است به دو دلیل، نفس ورود و ادامه این بازی از سوی فعالین و تشکل های فرهنگیان، بازی دوسرباختی است که کمترین نفعی برای نهاد آموزش و پرورش و مطالبات قشر عظیم فرهنگی ندارد.
اول آنکه دولت سیزدهم مبانی عقیدتی و سیاست های فرهنگی، اجتماعی و تربیتی آشکار و اعلام شده ای دارد که برای همگان آشناست. سیاست هایی که مشخص است با توجه به روند تایید صلاحیت نامزدهای نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری، خود را چندان محتاج به کسب حداکثری آرای عمومی هم نمی داند. از همین روست که نگارنده از درک تلاش های پاره ای از کنشگران و تشکل ها برای قانع کردن دولت به برگشت از نظرش درباره انتصاب وزیر آموزش و پرورش عاجز است. به فرض که باغگلی را از وزارت انداختید، مگر بناست فرد بعدی مسیر و سیاست های مورد انتظار دولت در این حوزه را تغییر دهد؟
ثانیا انتظار از نمایندگان مجلس و دل بستن به چند مصاحبه و اظهار نظر گاه تند علیه وزیر پیشنهادی نیز نمی تواند کمکی به تغییر موثر آن سیاست ها نماید. ظاهرا به سرعت فراموش شده که این مجلس و نمایندگان حاضر در آن، همان مجلسی است که بی توجه به همه ابراز مخالفت های اقشار گوناگون کشور نسبت به طرح بسیار حساسیت برانگیز و حیاتی موسوم به «صیانت از فضای مجازی»، آن را به چه سرعتی تصویب کرد.
حقیقت تلخی که باید یادآوری کرد، آنست که برخی از نمایندگان مجلس برای حفظ سبد رای محلی و منطقه ای خود و تضمین کسب رای در انتخابات بعدی، از اهرم های موجود (رای اعتماد، پرسش، استیضاح و …) برای قانع کردن گزینه های وزارت به انتصاب فلان عضو ستاد انتخاباتی خود به ریاست شهرستان و یا بهمان رفیق گرمابه و گلستان به معاونت مدیرکلی و … بهره می برند و سروصداهای رسانه ای بسیاری از آنها چیزی جز رد گم کنی و رساندن این پیام به وزیر و تیم مشاوران او نیست که: یا با فلان انتصاب موافقت خواهید کرد و یا بابت عدم اجرای سند تحول بنیادین، افت نمرات تحصیلی دانش آموزان، اجرای سند 2030 و … با رای عدم اعتماد مواجه خواهی شد! ( البته نگارنده امیدوار است که این موضوع نسبت به مجلس فعلی صادق نباشد و نمایندگان فعلی همانگونه که گفته اند «انقلابی» و … عمل کنند؛ اما می بایست به مار گزیده ها هم حق داد که از هر ریسمان سیاه و سفیدی ترس داشته باشند.)
به هرروی به نظر می رسد که ورود کنشگران صنفی و تشکل ها به این بازی (چه به فرض رای اعتماد مجلس به باغگلی و چه به فرض عدم تایید او) منفعتی برای آنها و نهاد آموزش و پرورش نخواهد داشت. چرا که به فرض مخالفت مجلس و رای به عدم اعتماد، صرفا توهم پیروزی و کسب موفقیت کاذبی نصیب این دسته خواهد شد که نه تنها کمترین ارتباطی با مطالبات برحق و برزمین مانده آنها ندارد بلکه کمترین تاثیریهم در اصول و سیاست های دولت سیزدهم نسبت به نظام تعلیم و تربیت و قشر فرهنگی نخواهد داشت. در مقابل و در صورت کسب رای لازم برای وزارت باغگلی، آنگاه با وزیری مواجه خواهیم شد که از همان روزهای نخستین ، رابطه اش با تشکل ها و کنشگران جامعه فرهنگی براساس سوءظن و دلخوری شدید شکل گرفته است. سوءظنی که چه بسا حاصل فضاسازی های رسانه ای رقبای باغگلی برای کنار زدن او و تصاحب صندلی وزارت و تقسیم پست ها میان خودی ها باشد!
خوشمان بیاید یا نه؛ رای مجلس به باغگلی نتیجه نوع دفاع «رئیسی» در روز موعود و لابی تیم او با نمایندگان مجلس با هدف «تامین نظر» نمایندگان خواهد بود و بس! بنابراین بهتر است به جای جنگ با سایه ها، تمرکز روی مطالبات جامعه فرهنگی از وزیر و دولت سیزدهم باشد.
#اختصاصی سخن معلم