تحلیل آرا و آمار انتخابات ریاست جمهوری در گفت و گوی «اعتماد» با جواد امام، دبیرکل مجمع ایثارگران اصلاحطلب:
بازنده اصلي انتخابات سازوكار نظارت استصوابي شوراي نگهبان بود
برخورد فيزيكي با رايدهندگان ساكن برخي كشورهاي خارجي همچنين رفتار گروهي كه عمدتا در فضاي مجازي به كساني كه راي دادند، اتهام زده يا در مواردي آنان را تخريب كردند، رفتاري بسيار قبيح و ناپسند است.
انتخابات با تمامي فراز و نشيب و حاشيههايي كه در پي داشت بالاخره به پايان رسيد و نتايج درحالي مشخص شد كه اين مدت به ويژه در روزهاي پاياني منتهي به روز رايگيري شاهد آن بوديم كه حال و هوايي به نسبت متشنج بر فضاي عمومي و البته فضاي مجازي حاكم شده و نوعي تقابل ميان طيفهاي مختلف سياسي، چهرهها و البته بخشهايي از جامعه شكل گرفته بود. روندي كه شايد اوج آن را در روز برگزاري انتخابات شاهد بوديم و در اين ميان فارغ از بحث فضاي مجازي كه ميزبان بخشي از اين تنشها بود، حوزههاي رايگيري در كشورهاي ديگر كه عمدتا در محل سفارت جمهوري اسلامي در هر يك از كشورهاي جهان واقع شده به محلي براي درگيري فيزيكي تبديل شد. تقابلي كه يك سويش را ايرانيان خارج كشور كه قائل به مشاركت بودند، تشكيل داده و البته عمدتا آن طور كه در ويديوها و تصاوير مخابره شده ديديم به نوعي قرباني اين تنش و خشونت بوده و سوي مقابل كه طرفداران تحريم صفآرايي كرده بودند و درحالي بعضا دست به خشونت عليه هموطنانشان زدند كه به نظر ميرسد گرايش سياسي اين گروه از ايرانيان عمدتا به طيف براندازان نزديك است. غائلهاي تلخ كه در برخي پايتختها و شهرهاي اروپايي حتي از اين فراتر رفت و تشنج چنان اوج گرفت كه مثلا در يك فقره كه به درگيريها در لندن همچنين بيرمنگام اختصاص داشت، برخي منابع غيررسمي حتي از حمله به سفارت جمهوري اسلامي در اين شهر خبر دادند و اگرچه اين خبرها در ادامه تعديل شد اما اخباري كه حاكي از ضرب و شتم برخي ايرانيان خارج از كشور به دست برخي ديگر از ايرانيان خارج از كشور بود، واقعيت داشت. واقعيتي تلخ كه حتي پاي وزارت امور خارجه را نيز به اين غائله باز كرد و كمتر از 24 ساعت پس از پايان مهلت رايگيري، آنطوركه سخنگوي اين وزارتخانه به ايرنا خبر داد، «به دنبال اخلال در برگزاري انتخابات سيزدهمين دوره رياستجمهوري اسلامي ايران در برخي شهرهاي انگلستان ازجمله لندن و بيرمنگام كه با توهين به رايدهندگان و عوامل اجرايي همراه بود، سفير بريتانيا از سوي دستيار وزير و مديركل غرب اروپا به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض شديد جمهوري اسلامي ايران به اين تحركات آشوبگرانه و تروريستي به او اعلام شد. اعتراضي كه به گفته سعيد خطيبزاده همچنين نسبت به نحوه پوشش اخبار و تحولات ايران توسط برخي رسانههاي فارسيزبان مستقر در لندن صورت گرفته و درنهايت آن طور كه سخنگوي دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ميگويد، سفير انگلستان در واكنش تاكيد كرده كه مراتب را به لندن گزارش خواهد كرد.
آنچه اما فارغ از ابعاد ديپلماتيك و روابط ميان جمهوري اسلامي و ديگر كشورهاي جهان حائز اهميت است، نفس ايجاد نوعي دوقطبي ميان ايرانياني است كه اگرچه در اين فقره شاهد بروز آن در جمع ايرانيان خارج از كشور بوديم اما واقعيت آن است كه رويكردي مشابه درون كشور و البته به شكل و گونهاي ديگر در جريان است و در همين انتخابات نيز نمونههايي از آن رقم خورد و ازجمله در فضاي مجازي بعضا شاهد تخريبها و حملاتي عجيب بوديم. با اين همه اما در بحث از ايرانيان خارج كشور وقتي به عمق فاجعه پي خواهيم برد كه به ياد بياوريم اصولا مهاجران ايراني همواره به دليل دوري از وطن با مشكلاتي روبهرو هستند و در چنين شرايطي اگر هموطني صرفا به دليل تفاوت ديدگاه سياسي خود حاضر به چنين اقداماتي شود بسيار نگرانكننده و البته غمانگيز است. در ادامه پس از اين مقدمه به نسبت مفصل به منظور بررسي اين مساله همچنين برخي ديگر از مسائل و موضوعات اينچنيني مربوط به انتخابات اخير سراغ جواد امام، دبيركل مجمع ايثارگران اصلاحطلب رفته و نظرات او را درباره اين موارد همچنين آينده جريان اصلاحات در قبال جامعهاي كه با چنين مصائبي دست به گريبان است، جويا شديم.
آقاي امام! در جريان انتخابات شاهد درگيريهايي عجيب ميان گروههاي مختلف مردم به دليل تفاوت ديدگاه سياسي به خصوص نسبت به مشاركت يا عدم مشاركت و تحريم انتخابات بوديم؛ نظر شما درباره اين فضا و دوقطبي شكل گرفته چيست؟ آسيب و زيان اين وضعيت را چطور تحليل ميكنيد و به نظر شما عواقب آن براي ملت و مملكت چه خواهد بود؟
بايد بگويم كه آنچه به عنوان برخورد فيزيكي عليه رايدهندگان ساكن برخي كشورهاي خارجي از سوي بعضي ايرانيان ساكن اين كشورها شاهد بوديم همچنين رفتار گروه ديگري كه اگرچه خوشبختانه اقدام به برخورد و خشونت فيزيكي با مخالفان سياسي خود نكرده اما عمدتا در فضاي مجازي انگشت اتهام خود را به سوي آنان ميگيرند و به كساني كه در انتخابات مشاركت كرده و راي دادند، اتهام زدند و در مواردي آنان را تخريب كردند، رفتاري بسيار قبيح و ناپسند است. به واقع اينكه همديگر را به خاطر كنش سياسيمان، آن هم كنشي كاملا قانوني و عمومي همچون راي دادن و مشاركت انتخاباتي سرزنش كنيم به هيچ عنوان صحيح نبوده و نبايد اجازه دهيم چنين رفتاري شكل بگيرد. البته معتقدم اين شرايط را ديگراني به وجود آوردند كه مردم را براي شركت در انتخابات مردد كردند. اين شرايط را كساني به وجود آوردند كه باعث دلزدگي مردم شده و با تصميمات ناصواب خود زمينهسازي نااميدي مردم شدند و شرايطي كه به وجود آمده، شرايطي نيست كه مورد رضايتمندي مردم باشد. همه بايد اين را در نظر داشته باشيم كه اين تنها ما نيستيم كه دغدغه داريم و هر كس به نحوي نگران سرنوشت خود و كشورش است و بنابر تشخيص خود نيز عمل ميكند. امروز در هر وضعي قرار داريم، راه برونرفت اين است كه تلاش كنيم و به فكر چاره و راهحل باشيم. بايد ببينيم كه براي آينده كشورمان و براي فرداي جامعه ايراني چه راهكار مناسبي داريم و كدام اقدام و كدام كنش و روش ما ميتواند جلوي افزايش هزينه را بگيرد.
فراموش نكنيم كه راي دادن يك حق است؛ اين حق يكايك شهروندان است كه براي خود تصميم بگيرند كه بنابر نگرش سياسي خود در انتخابات شركت كنند يا چنين نكنند. اين يك تصميم فردي است كه مشخصا حق افراد محسوب ميشود و نميتوان به خاطر آنكه كسي قائل به مشاركت است يا تحريم و عدم مشاركت، او را سرزنش كنيم. ضمن اينكه به نظرم اكنون به هيچ عنوان وقت اين نيست كه با دست خود هزينهاي ديگر را نيز بر خود تحميل كنيم؛ امروز همه با مشكلاتي اساسي دست و پنجه نرم ميكنيم و نبايد نه براي كساني كه در انتخابات شركت كرده و راي دادند و نه براي كساني كه به هر دليل در انتخابات شركت نكرده و راي ندادند، هزينه مضاعفي ايجاد كنيم. به نظرم امروز بايد كنار هم بايستيم و فكر و چارهاي براي آينده مملكتمان بينديشيم و دنبال راهحل باشيم. بايد به همديگر كمك كنيم و كنار هم راهي پيدا كنيم تا شرايطي را كه علت به وجود آمدن و بروز چنين فضايي است، شناسايي كنيم و آنچه را كه منجر به دلسرديمان شده از ميان برداريم.
چگونه؟ به نظر شما چطور و با چه روشي ميتوان به اين فضاي دوقطبي پايان داد؟ آن هم درحالي كه برخي ناظران معتقدند كه هيچ بعيد نيست دوقطبي شديدي كه آثار و عواقبش را ديده و ميبينيم در ادامه مسير تشديد و تقويت شده و در نتيجه تبعات منفي بيشتري بر جامعه ايراني وارد كند.
راهي جز گفتوگو نيست. به نظرم بر اين فضاي دوقطبي نيز تنها با گفتوگو ميتوان فائق آمد. امروز بايد بر كنشگري و سياستورزي جامعهمحور تمركز كنيم. بايد به مردم و جامعه بازگرديم؛ هم مسوولان و مقامات كشور و هم فعالان سياسي و احزاب. همه بايد به مردم مراجعه كنيم و به خواست و مطالباتشان توجه كنيم. اين شرايط كه بر كشور و فضاي جامعه ايراني حاكم شده و اتفاقات و حوادثي كه از سر گذرانديم عمدتا ناشي از فاصله گرفتن از مردم است. اگر از مردم فاصله نگرفته بوديم امروز همگي شرايطي بهتر داشتيم. اگر اين فاصله نبود، اوضاع متفاوتي را تجربه ميكرديم و بهتر ميتوانستيم يكديگر را قانع كنيم. همين طور كه حضورمان در صحنه نيز متفاوت بود و قطعا بهتر ميتوانستيم در صحنه حاضر شويم. اما فاصله گرفتن از جامعه باعث شد حتي جريانهاي سياسي هم هزينه بيشتري بپردازند و به كنشگران سياسي نيز خسارتهايي جدي وارد شد. البته بايد در نظر داشت كه بيش از جريانهاي سياسي اين حكومت و نظام است كه هزينه داد.
در انتخاباتي كه گذشت شاهد مشاركتي حداقلي بوديم و جالب آنكه اين ميزان به نسبت كم مشاركت به زعم برخي ناظران نسبت به آنچه انتظارش را داشتند چندان هم كم نبوده؛ در واقع انتظار مشاركتي نازلتر نيز وجود داشته حال آنكه پس از اسفند ماه 98 و ثبت كمترين ميزان مشاركت انتخابات مجلس يازدهم نسبت به تمامي ادوار گذشته 28 خرداد ماه 1400 نيز كمترين ميزان مشاركت انتخابات رياستجمهوري رقم خورد. تحليلتان از وضعيت مشاركت در اين انتخابات چه بود؟
روي كاغذ بايد بگوييم كه حداقل 50 درصد مردم در انتخابات روز جمعه شركت نكردند كه البته اين مساله بايد به طور نسبي و در قياس با ادوار گذشته بررسي شود. اما اتفاق مهم ديگر آراي باطله بود و اينكه بخش قابل توجهي از واجدان شرايط، راي باطله در صندوق انداختند؛ چنانكه ميتوان گفت بيش از 5/6 درصد آراي باطله بوده است. اگر نگاه كنيم به آمار نهايي اعلام شده، ميبينيم كه تعداد آراي باطله بيش از 3 ميليون و700 هزار راي بوده كه عدد بسيار مهمي است. در واقع نفر دوم در صحنه انتخابات، آراي باطله بوده كه چيزي اندكي كمتر از 13 درصد آرا را تشكيل ميدهد. اين عدد به نظر من راي و عدد معناداري است و مسوولان بايد نسبت به اين اتفاق چارهاي بينديشند و فكري كرده و در رفتار خود تجديدنظر كنند. به هر حال اين تعداد هم بخشي از آراي شهروندان ايراني است كه اگر بخواهيم به آنان بيتوجهي كنيم حتما مجددا خسارتهايي جدي به كشور وارد ميشود.
برخي معتقدند جريان اصلاحات كه پيشاپيش اعلام كرده بود، كانديدايي در اين انتخابات نداشت به دليل نوع رفتاري كه نشان داد، متحمل شكست شده و اساسا اين اصلاحات بود كه شكست خورد؛ چراكه آراي رييسي نسبت به دوره پيش تغيير چنداني نداشته اما اصلاحطلبان به رغم تلاشي كه به طور غيرتشكيلاتي اما به نسبت جدي براي جلب مشاركت مردم كردند و درنهايت راي چنداني به سبد كانديداي منتسب به اصلاحطلبان نرفت، ناكام بودند؛ نظرتان در اين باره چيست؟
اصلاحات شكست نميخورد! هر جامعه پويايي نياز به اصلاح دارد و اساسا هيچ جامعهاي نميتواند بدون اصلاحات قدم در مسير پيشرفت گذاشته و به سوي فردا و آينده گام بردارد. به نظرم اتفاقي كه افتاد صرفا اين بود كه اصلاحطلبان به رغم رد صلاحيت كانديداهايشان همچنان سعي كردند از جمهوريت نظام دفاع كنند. اگر شرايط به گونهاي شده بود كه اصلاحطلبان هم كانديدا داشتند و ميتوانستند با كسي وارد اين رقابت شوند كه نماينده واقعي جبهه اصلاحات بود و توانايي اين را داشت كه پرچم و بيرق اصلاحات و اصلاحطلبي را در دست گرفته و به اهتزاز درآورد، آنگاه امكان قضاوت وجود داشت و ميشد در اين باره صحبت كرد كه اين جريان شكست خورده يا نه!
به نظر شما ناكام واقعي چه بود و شكست اصلي انتخابات رياستجمهوري سيزدهم كجا و چگونه رقم خورد؟
آنچه شكست خورد به نظرم سازوكاري است كه در برگزاري و نظارت بر اين انتخابات به كار گرفته شد. نيامدن شهروندان و شركت نكردن آنان در انتخابات خسارت بود و اين خسارت ميتواند متوجه اصلاحطلبان هم باشد. اگر سازوكار فعلي تغيير ميكرد، نظارت استصوابي شوراي نگهبان مورد بازبيني قرار ميگرفت و اين شرايط غيررقابتي و عدم رقابت بر انتخابات حاكم نبود و برقرار نميشد، روز برگزاري انتخابات حتما شاهد حضور و مشاركتي چشمگير از جانب مردم بوديم و اين خسارت جدي و سنگين وارد نميشد. در مجموع به نظرم نتيجه انتخابات روز جمعه چندان كسي را ذوق زده نكرد و از طرف ديگر اين نتيجه چندان غيرقابل پيشبيني و غيرمترقبه هم نبود. نتيجهاي كه رقم خورد به واقع پيشاپيش قابل پيشبيني بود و حتي ميتوان گفت كه به نوعي براي همگان مشخص بود. ولي به هر حال بايد در نظر داشت كه مردم براي حفظ جمهوريت در انتخابات حاضر شدند و همچنان اميد داشتند؛ وگرنه نتيجه با توجه به اينكه رقيب جدي در صحنه نبود، مشخص بود. نميتوانيم بگوييم كه در اين انتخابات احيانا رقابتي معنادار و جدي وجود داشت و به همين دليل هم وقتي نتايج اعلام شد شاهد آن نبوديم كه فرد يا جرياني خيلي خوشحال شود و همچنين نديديم كه فرد يا جرياني خيلي شگفتزده شده و مبهوت شود. به هر حال بايد اميدوار باشيم كه مقامها و مسوولان كشور از آنچه در اين انتخابات گذشت و شرايطي كه رقم خورد، درس بگيرند و متوجه خسارتهاي وارد شده به اين ملت و مملكت باشند.
برخورد فيزيكي با رايدهندگان ساكن برخي كشورهاي خارجي همچنين رفتار گروهي كه عمدتا در فضاي مجازي به كساني كه راي دادند، اتهام زده يا در مواردي آنان را تخريب كردند، رفتاري بسيار قبيح و ناپسند است.