1

هنر تبدیل اعتراض به بحران

نسرين ضميري

اولين تصاوير منتشر شده از اعتراض كشاورزان مربوط مي‌شد به مراجعه آنان به سازمان آب و برق خوزستان؛ تصاويري كه تداعي‌كننده فيلم سينمايي «زنده باد زاپاتا» ساخته «اليا كازان» است. مراجعه كشاورزان به سازمان آب و برق خوزستان امري عادي و آشناست و كاركنان سازمان هر ساله و هر سال چندين بار شاهد اين صحنه‌ها هستند. برحسب اتفاق اين‌بار زماني آمده بودند كه جلسه مديريت بحران استان در سازمان آب و برق خوزستان تشكيل شده بود با موضوع بررسي و برنامه‌ريزي براي خشكسالي. كشاورزان و دامداران آمدند اعتراض خود را بيان داشتند، پاسخ مديران را هم شنيدند و رفتند. به فاصله كوتاهي كليپي در شبكه‌هاي اجتماعي از «هورالعظيم» منتشر شد كه چندين گاوميش را در لجنزاري باقيمانده از آب‌هاي تالابي خشكيده نشان مي‌داد. همزمان كليپ ديگري منتشر شد از جاري شدن آب در زاينده‌رود و خوشحالي مردم اصفهان. همين تصاوير كافي بود تا جرقه‌اي باشد بر خشم و مطالبات انباشته شده مردم خوزستان. اگر چه كارشناسان، متخصصان و مديران سازمان آب و برق، پژوهشگران و اساتيد دانشگاه، فعالان اجتماعي و محيط زيست هميشه مخالف برنامه‌هاي انتقال آب بوده‌اند، اما مردم تا هنگام سيل سال 98 و خشكسالي امسال، اثرات آن را بر زندگي خود اينچنين لمس نكرده بودند و شد آنچه نبايد مي‌شد. روزهاي بعد آنقدر خبر و تحليل و تصوير منتشر و چنان فضايي ايجاد شد كه ديگر صدا به صدا نمي‌رسد.
در چنين فضايي نه مديران فرصت مطالعه اين حجم از تحليل و تفسير را دارند و نه مردم تكليف خودشان را مي‌دانند و نتيجه‌اش مي‌شود كمپين جمع‌آوري آب معدني و جريحه‌دار شدن باز هم بيشتر احساسات خوزستاني‌ها يا رها‌سازي آب پشت سد كرخه، آبي كه براي كشت پاييزه در نظر گرفته شده و به قول مديران آب و برق «ذخيره استراتژيك» پاييز بود .  شخصا تا جايي كه امكان‌پذير بود مطالب منتشر شده را مطالعه كرده‌ام؛ سه مطلب انتخاب شده ذيل تقريبا هر كدام بخشي از دلايل وقايع اخير را بيان داشته‌اند:
1- اولين مطلب را «داريوش بهارلويي»، مدير پژوهش‌هاي كاربردي سازمان آب و برق خوزستان با عنوان «فرصت‌هاي از دست رفته مديريت خشكسالي خوزستان» به تاريخ 27 تيرماه در سايت «عصر ايران» نوشته. بهارلويي مهم‌ترين دلايل ايجاد وضع موجود را به‌رغم هشدار بهمن ماه سازمان هواشناسي در خصوص وقوع خشكسالي يعني 5 ماه قبل از شروع اعتراضات به شرح زير مي‌داند:
«عدم هماهنگي سازمان‌هاي ذي‌ربط در خصوص تعيين مناطق حساس و آسيب‌پذير و تهيه نقشه و بانك اطلاعاتي بر مبناي روستاها شامل تعداد خانوارها و اراضي تحت كشت، تعداد احشام سنگين و سبك، شرايط تامين آب شرب مورد نياز، جداسازي كشاورزان اراضي كوچك و كمتر برخوردار، نصب مخازن ذخيره آب آشاميدني، اصلاح سيستم لوله‌كشي و ايستگاه‌هاي پمپاژ برداشت آب روستايي، اصلاح و لايروبي مسير عبور آب، ذخيره و دپوي آب آشاميدني بسته‌بندي شده، آماده‌سازي تانكرهاي حمل آب شرب و در صورت لزوم كمك خواستن از استان‌هاي معين و همچنين آگاه‌سازي و همراه كردن كشاورزان با برنامه تغيير الگوي كشت با توجه به كم آبي و در نهايت سبك شمردن و تحليل غلط از ميزان خسارات و تبعات خشكسالي و برآورد نادرست از آستانه تحمل و تاب‌آوري جوامع شهري و روستايي استان».
2- مطلب دوم در تاريخ 28 تيرماه به نقل از خبرنگار اقتصادي «خبرگزاري فارس» است با عنوان «تناقض ذخيره آب يا توليد برق در سدهاي خوزستان/ چرا آب ناياب شد؟» خبرنگار مذكور بعد از شرحي مفصل با ارايه آمار و ارقام مي‌نويسد: «در همين راستا متهم رديف اول اتلاف منابع آبي در 2 سال گذشته تغيير رويكرد استفاده از مديريت منابع آبي به سمت توليد برق است به‌طوري كه نيروگاه‌هاي برقابي در زمستان مجبور به توليد برق شدند و آب را رها كردند. به زبان ساده قرباني كردن منابع آبي در شرايط پيش‌بيني خشكسالي با هدف توليد برق».
3- سومين دليل را مي‌توان در مطلب سوم با عنوان «خوزستان فصل هفتي» نوشته عباس عبدي به تاريخ 28 تيرماه منتشر شده در روزنامه اعتماد يافت. در قسمتي از اين مطلب مي‌خوانيم: «ظاهرا سياست‌هاي جاري در خوزستان حتي از مركز نيز به صورت دقيق كنترل و هدايت نمي‌شود، بلكه جريان امور به عهده نيروهاي رقيب و غيرهمسو در استان افتاده». به‌طور خلاصه همچنان ضعف‌هاي «مديريت بحران» مهم‌ترين علت پيچيده شدن وقايع اخير است. اخذ تصميمات خارج از استان و حتي خارج از وزارتخانه دومين عامل مهم است و در نهايت همزمان با تغيير دولت و جابه‌جايي قدرت و سهم‌خواهي جناح‌هاي رقيب سومين دليل تشديد‌كننده شرايط بود، سه دليلي كه همچنان پابرجا هستند. پيش‌بيني شده پاييز كم بارشي خواهيم داشت، آيا براي پاييز آماده مي‌شويد؟ يا بحران ديگري در راه است؟

منبع: روزنامه اعتماد 3 مرداد 1400 خورشیدی