1

5 تفاوت مهم

عباس عبدي

امروز انتقال پست رياست‌جمهوري انجام مي‌شود. اين خاصيت نهادهاي انتخابي است. در دنياي جديد نهادهاي انتخابي موجب شده‌اند كه قدرت‌ها نتوانند براي خود قداست ايجاد كنند و به تعبيري مادام‌العمر شوند. اين ويژگي سياست در عصر مدرن است، اتفاقا مشكلات نسبي در نهادهاي انتخابي نيز از همين ذات انتخابي بودن آنها سرچشمه مي‌گيرد. اگر مي‌توان فردي چون ترامپ را در قامت رياست‌جمهوري ايالات متحده ديد، در عوض امكان تغيير آن نيز براي مردم وجود دارد. ويژگي اصلي دموكراسي مبتني بر بخش دوم، يعني امكان بركنار كردن قدرت به دست مردم است. اگر چه ساختار سياسي ايران به دلايلي در ذيل سياست جديد طبقه‌بندي نمي‌شود، ولي حداقل در ربع قرن گذشته و به‌رغم محدوديتي‌هاي نسبي براي حضور نامزدها و نمايندگان گرايش‌هاي جامعه در انتخابات، شاهد نوعي رقابت نسبي و حتي در مواردي جدي بوده‌ايم كه نتيجه انتخابات را همراه با بروز نوعي از اميد و انتظارات مثبت نسبت به آينده در مردم بود. نظرسنجي‌هاي انجام شده از مردم نشان داده است كه متناسب با نزديكي و دوري انتخابات نسبت به خواست عمومي، مردم پس از انتخابات با رويكرد اميد و خوش‌بيني همراه شده‌اند و اين در فضاي كلي جامعه بسيار موثر بوده است.  امروز كه مديريت اجرايي در حال انتقال است، تا چه حد شاهد اين شور و نشاط عمومي يا اميدواري نسبت به آينده هستيم؟ مردم تا چه اندازه پيگير انجام اين انتقال هستند؟ و از آن مهم‌تر اينكه چه دركي از آنچه قرار است در دولت و كشور رخ دهد، دارند؟ گرچه نمي‌توانم نظر قطعي دهم، ولي معتقدم اگر نظرسنجي شود مردم زيادي پيگير اين رويداد نيستند و دركي از آنچه پس از اين رويداد رخ خواهد داد، ندارند. حتما عده‌اي پيگير هستند و تصورات مثبتي از آينده دارند، ولي اين تعداد به اندازه‌اي نيست كه  شور و اميد را در دل جامعه و مردم عمومي و برجسته و به عنوان انرژي براي موتور دولت بتواند عمل كند. اتفاقا تعداد قابل توجهي از مردم هم هستند كه گمان مي‌كنند اوضاع يا تغييري نمي‌كند يا نه‌تنها بهتر نمي‌شود كه احتمالا بدتر هم مي‌شود اين همان ناميدي و يأسي است كه در جريان انتخابات هم ديده شد. آنان كه مدعي بودند درصد مشاركت بيشتر از اين است بايد به اين پرسش ساده جواب دهند كه چرا افراد اميدوار به بهبود وضع در يك نظرسنجي مشابه، حدود 8 درصد كمتر از كساني هستند كه گفته بودند در انتخابات شركت مي‌كنند؟ قصد من از اين يادداشت باز كردن پرونده دوباره انتخابات 1400 نيست كه فعلا تمام شده است. قصدم اين است كه به آقاي رييسي و ديگر همفكران يا دوستان اصولگراي آنان بگويم كه وضعيت براي آغاز كار اصلا مساعد نيست. البته اين را خودتان انتخاب كرديد و وعده‌هايي هم داده‌ايد كه طبعا انجام شدني نيست و اين جامعه مي‌فهميد، ولي وضعيت از 28 خرداد كه انتخاب شديد از چند جهت بدتر شده است.
اول، از حيث توقف مذاكرات برجام و بسته شدن چشم‌انداز كوتاه‌مدت در حل مساله تحريم‌ها.
دوم، افزايش تنش‌هاي منطقه‌اي كه حتي اگر ادامه پيدا نكند اثرات روزانه بدي بر جامعه و اقتصاد مي‌گذارد.
سوم، وضعيت منطقه و آمدن طالبان و محاصره هرات و احتمال اينكه مرتكب جنايت گسترده شوند، حكومت ايران را بيش از پيش نسبت به اين مساله بايد حساس كند.
چهارم، وضعيت كرونا كه در بدترين شرايط از 18 ماه گذشته هستيم و اين نيز چشم‌انداز مثبتي را نشان نمي‌دهد به ويژه آنكه مساله تامين واكسن به موضوعي پيچيده و مشكل تبديل شده است.
پنجم، مساله نااميدي و اعتراضات عمومي از خوزستان گرفته تا مساله فضاي مجازي و قول‌هايي كه در جريان انتخابات داده شده است و بايد عمل شوند و همگي مردم را بدبين‌تر و مأيوس‌تر و معترض‌‌تر كرد.
با اين ملاحظات اگر از من پرسيده شود كه اولين كار دولت جديد چه بايد باشد؟ خواهم گفت احياي اميد، از طريق انجام اقداماتي كه دقيقا مرتبط با اين 5 مساله است. اميدوارم هنگامي كه سياهه همكاران و وزراي رييس‌جمهور جديد منتشر مي‌شود شاهد افزايش نااميدي نباشيم، بلكه با افزايش اميدواري نسبت به حل اين 5 مساله جديد و مهم باشيم.

منبع: روزنامه اعتماد 12 مرداد 1400 خورشیدی