امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه قاجار
محمود فاضلي
نارضايتي عميق جامعه ايران در سالهاي حكومت قاجار، ريشه اصلي اعتراضات مردمي عليه دولت و زمينهساز شكلگيري نهضت مشروطيت بود. هرج و مرج و فساد در دستگاه اداري، تهي شدن خزانه مملكت بر اثر اسراف و ولخرجيهاي شاهان و درباريان، انجام مسافرتهاي مكرر و غيرضروري مظفرالدينشاه به «فرنگ» از طريق دريافت وام با شرايط سنگين از دولتهاي بيگانه و تحميل مالياتهاي كمرشكن بر مردم، قحطي فزاينده در تهران و شهرستانها، تسلط روزافزون بيگانگان بر كشور، افزايش بهاي ارزاق عمومي، ظلم ماموران قاجاري نسبت به مردم، بيحرمتي به مراجع تقليد و زير پا نهادن احكام اسلامي، بحران مالي و سقوط اقتصادي كشور و اعطاي امتيازات گوناگون به قدرتهاي استعماري، ريشههاي انقلاب مشروطيت بودند.
نوشتههاي روشنفكراني همچون زينالعابدين مراغهاي، طالبوف، آخوندزاده، ملكمخان، ميرزا آقاخان كرماني، سيدجمالالدين اسدآبادي و ديگران زمينههاي مشروطهخواهي را فراهم كرد. سخنرانيهاي سيدجمال واعظ و ملكالمتكلمين توده مردم مذهبي را با انديشه آزادي و مشروطه آشنا ميكرد. نشرياتي مانند «حبلالمتين»، «چهرهنما» و «حكمت» و «ملانصرالدين» كه در خارج از ايران منتشر ميشدند نيز در گسترش آزاديخواهي و مخالفت با استبداد نقش مهمي داشتند.
كشتهشدن ناصرالدين شاه به دست ميرزا رضاي كرماني كه آشكارا انگيزه خود را قطع ريشه ظلم و نتيجه تعليمات سيدجمال الدين دانسته بود، كوشش بيشتر در روند مشروطهخواهي را سبب شد. اگرچه از مدتي قبل شورشها و اعتراضاتي در شهرهاي ايران عليه مظالم حكومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولا از ماجراي گرانشدن قند در تهران ذكر ميكنند. علاءالدوله حاكم تهران هفده نفر از بازرگانان و دو تن سيد را به جرم گران كردن قند به چوب بست. اين كار كه با تاييد عينالدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاريان و روحانيان و روشنفكران را برانگيخت. عدهاي از مردم و روحانيان به صورت اعتراض به مسجد حضرت عبدالعظيم رفته و تحصن كردند. مظفرالدين شاه وعده بركناري صدراعظم و تشكيل عدالتخانه را داد و علما به تهران بازگشتند. هنگامي كه مظفرالدين شاه به وعده خود عمل نكرد علما از جمله سيدين سندين، سيدمحمد طباطبايي و سيدعبدالله بهبهاني به قم رفتند و تهديد كردند كه كشور را ترك و به عتبات عاليات خواهند رفت. بازاريان و عده زيادي از مردم به تحصن در سفارت انگليس اقدام كرده و خواهان آزادي علما و تشكيل عدالتخانه شدند. عينالدوله با گسترش ناآراميها در شهرهاي ديگر استعفا كرد و ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله صدراعظم شد. در ابتداي حركت، مساله اصلي، عدالتخانه و عدالتخواهي بود و به همين دليل نهضت مشروطه را در ابتدا نهضت عدالتخانه ميگفتند. با ادامه اعتراضات و خواسته مردم مبني بر عزل عينالدوله و تاسيس مجلس شوراي ملي در افكار مردم شاه مجبور به بركناري عينالدوله شد و با تاسيس مجلس موافقت كرد. شاه فرمان مشروطيت را در 14 مرداد 1285 امضا كرد. پس از تهيه نظامنامه انتخابات و امضاي آن به وسيله شاه انتخابات مجلس در شهريور 1285 برگزار شد و نخستين مجلس مشروطه در مهر ماه همان سال گشايش يافت. اين مجلس نوشتن قانون اساسي را به كميتهاي منتخب واگذار كرد. شاه بيمار اندكي بعد از امضاي قانون اساسي درگذشت و محمدعلي شاه به سلطنت رسيد. در اين زمان، اهداف و ماهيت جناحهاي مختلف آشكار ميشد. بعضي از روزنامههاي نوظهور مقدسات مذهبي مردم را مورد حمله قرار ميدادند، گروهي از روحانيون تهران به رهبري شيخفضلالله نوري به منظور رويارويي با اين تحركات، مشروطهخواهان را به باد انتقاد گرفتند. محمدعلي شاه براي رويارويي با مشروطهخواهان در پي بهانه بود و دولت روسيه نيز به عنوان حامي در كنار او قرار داشت. حمله به كالسكه شاه كه برخي مورخان آن را نقشه دربار شمردهاند بهانهاي مناسب دراختيار شاه قرار گرفت. او در دوم تير 1287 به پيشنهاد لياخوف فرمانده روسي قزاقها فرمان حمله به مجلس را صادر كرد. پس از آن، افول مشروطه آغاز شد، حضور روسها در شمال و انگليسيها در جنوب كشور و مداخلات آنها موجب ضعف قدرت مركزي ميشد. اعتماد به مخالفان مشروطه، قدرت يافتن مجدد فرصتطلبان، آغاز جنگ جهاني اول، قحطيهاي وسيع، عدم موفقيت دولت در تامين امنيت و معيشت مردم و ناخشنودي فراگير ملت، زمينه را براي ظهور دوباره استبداد فراهم كرد. عوامل شكست مشروطه را ميتوان به دو دسته خارجي و داخلي تقسيم كرد. در بخش خارجي اتحاد دولتهاي روسيه و انگليس در مقابل خطر آلمان و تقسيم ايران در قرارداد 1907م و اشغال ايران در جنگ اول به دست قدرتهاي درگير از عوامل خارجي داراي نقش در شكست مشروطهاند. از جمله عوامل داخلي شكست مشروطه، ميتوان به ماهيت كاملا متفاوت نيروهاي مشروطهخواه اشاره كرد. مشروطه انقلابي نبود كه برخواست و انديشه يك طبقه يا نيروي اجتماعي خاص استوار باشد. آنها به جاي گفتوگو با هم به درگيريهاي فيزيكي، تهمت، ترور و خشونت دست ميزدند. در جريان مشروطه روحانيت خسته از درگيري و دلسرد از سياستمداران از صحنه سياست كناره گرفته و ميدان را به سود مستبدان و حاميان آنها خالي گذاشت. انقلاب مشروطه با همه ناكاميهايش آثار عمدهاي از خود بر جاي نهاد. مفاهيمي مانند قانون اساسي، مجلس، آزادي، انتخابات، تفكيك قوا با اين انقلاب مطرح شد. تشكيل مجلس شورا، تدوين قانون اساسي و تصويب متمم آن از جمله دستاوردهاي جنبش مشروطيت است. مجلس اول مشروطه 2 سال پس از شروع در 1287 توسط نظاميان روس و به ياري حكومت وقت كه مشروطيت را تهديدي عليه پايههاي قدرت خود ميدانست به توپ بسته شد، سپس در فضاي اختناق ايجاد شده بسياري از رجال آزاديخواه، روحانيون دلسوز، معتمدين جامعه و روزنامهنگاران به دار آويخته شدند. نهضتي كه اوايل سال 1285 با تحصن و اعتراض و فرياد مشروطهطلبان و آزاديخواهان اوج گرفت، در اواخر سال 1299 با كودتاي رضاخان به خاموشي گراييد.
منبع: روزنامه اعتماد 12 مرداد 1400 خورشیدی