بازتعریف نرم های جهانی در دهه ۲۰۲۰
با حرکت نظام بین الملل به سوی چند جهان قطبی رخ خواهد داد :
بازتعریف نرم های جهانی در دهه ۲۰۲۰
جهان در دهه 2020، نوعي بازگشت را تجربه ميكند. اين بازگشت نه به سمت جهان دوقطبي دوران جنگ سرد است و نه به سوي نظام تكقطبي پس از آن. بلكه در عوض جهان در مدار بازگشت به نظام چندقطبي متشكل از قدرتهاي كوچك و بزرگ قرار گرفته و ائتلافها و شراكتها در آن هميشگي نيستند و ماهيتي سيال خواهند داشت. در يك دهه آينده كشورهايي نظير امريكا و چين با بهرهگيري از قدرت اقتصادي، نظامي، سياسي و اجتماعي خود مهمترين قطبهاي جهان خواهند بود و روسيه و اتحاديه اروپا نيز نقش پررنگي خواهند داشت. هرچند اين نقش در مقايسه با چين و امريكا كمرنگتر خواهد بود. در آن سوي جهان، ائتلافهاي چندي نيز ظهور خواهند كرد. اين ائتلافها ميتوانند منطقهاي يا موضوعي باشند و كشورهايي كه ذيل اين ائتلافها هستند به دنبال منافع و منابع مشترك خواهند بود و سعي خواهند كرد فضاي مانور بيشتري در ميانه نقشآفريني قدرتهاي بزرگ براي خود مهيا كنند.
در يك دهه آينده ايالات متحده امريكا همچنان قدرتمندترين كشور جهان باقي خواهد ماند اما قدرتش در مقايسه با ديگر كشورها به شكلي نسبي افول خواهد كرد. چين همچنان به گسترش حوزه نفوذ و قدرتش ادامه خواهد داد اما برخي مسائل داخلي موجب خواهد شد دامنه قدرتش محدود باشد. روسيه در يك دهه آينده با چالشهاي جمعيتي و اقتصادي زيادي روبرو خواهد شد و در پايان دهه آينده، روابط روسيه و چين به واسطه دست برتر چين در معادلات جهاني دستخوش چالشهايي خواهد شد. در اين ميان، اروپا در يك دهه آينده با بحران هويت روبرو خواهد شد. چراكه با ظهور جنبشهاي مليگرايانه در اروپا، روياي اروپاي واحد كه زماني دليل اصلي شكلگيري اتحاديه اروپا بود، ديگر موضوعيت نخواهد داشت. در يك دهه آينده بحرانهاي مالي كه اروپا با آن مواجه خواهد شد بر معادلات جهاني اثرگذار خواهند بود. چالشهايي كه به واسطه پيشرفتهاي تكنولوژيك ايجاد خواهد شد در كنار احياي ناسيوناليسم اقتصادي و فشارهاي ايجادشده در خصوص مطالبات افكار عمومي، موجب خواهد شد روياروييهاي منطقهاي در اروپا افزايش يابد. با در نظر گرفتن اينكه ديگر قدرت هژمون يا نظام دوقطبي در جهان وجود ندارد تا نظم و ثبات را ديكته كند، چرخش سياست جهاني به سمت ائتلافها و شراكتها در كنار تغيير مدل و الگوي تجارت جهاني و افزايش بيثباتي اجتماعي و سياسي موجب خواهند شد جهان در يك دهه آينده وضعيت سيال و شناوري داشته باشد. البته در ميانه اين بيثباتي، فرصتهاي اقتصادي نيز ظهور خواهند كرد. در جنوب شرق آسيا، شرق آفريقا و امريكاي جنوبي به واسطه افزايش جمعيت، رشد شهرنشيني، توسعه زيرساختها و افزايش مطالبات اجتماعي، فرصتهاي جديدي به وجود خواهد آمد. اگر كشورهاي اين مناطق بتوانند روي روندهاي رو به رشد تكنولوژيك سرمايهگذاري كنند، مسلما به موتور محركه رشد اقتصادي جهان تبديل خواهند شد. وضعيت اين مناطق درست نقطه مقابل مناطق شمالي جهان است؛ نقاطي كه رشد جمعيت در آنها رو به كاهش است، كشورها روند رياضت اقتصادي را در پيش گرفتهاند و ميزان مصرف رو به كاهش نهاده، بنابراين سرمايه در دسترس نيز كاهش خواهد يافت. در اين ميان دوگانگي جمعيت به واسطه رشد مهاجرت، موجب تقويت احساسات مليگرايانه در كشورهاي اين مناطق خواهد شد. دهه آينده دهه رشد مقاومت در برابر ايدههايي نظير جهاني شدن است. اين مقاومت به تدريج شدت يافته و مانيفستهايي مبتني بر تاكيد بر مليگرايي، اولويت دادن به منافع داخلي و محلي و در نهايت رويارويي ميان دو روند جهانيسازي و منطقهگرايي تقويت خواهد شد. در ميانه چالشهاي جمعيتي و اقتصادي، تمايل براي تكيه بر ظرفيتهاي داخلي و اقدام براساس اين نگاه بيشتر خواهد شد. در ذيل سعي خواهد شد آينده ده سال آينده جهان در چند چارچوب اساسي مورد بررسي قرار گيرد.
چارچوب سياسي: محدوديت ائتلافها
با در نظر گرفتن اين نكته كه ديگر قدرت هژموني در جهان وجود ندارد و به جاي آن بلوكهاي رقابتي افزايش خواهند يافت، كشورها دست بازتري خواهند داشت تا روندهاي مبتني بر منافع خود را دنبال كنند و به اين ترتيب ائتلافهاي ضعيف و شكننده جاي ائتلافهاي جامع و كامل را خواهند گرفت. ملتها در برابر شراكتهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و امنيتي خاص مقاومت خواهند كرد و ترجيح خواهند داد انعطافپذير باشند. آنچه عادي ميشود اين است كه كشورها ترجيح خواهند داد روابط اقتصاديشان با يك كشور باشد و روابط امنيتيشان با كشوري ديگر. در واقع كشورها ديگر همه تخممرغهايشان را در يك سبد نخواهند گذاشت و سعي خواهند كرد از ميان قدرتهاي بزرگ دست به انتخاب بزنند. بهرغم اينكه تلاشها براي يافتن راهحلهاي جهاني و منطقهاي افزايش خواهد يافت اما كشورها همچنان به دنبال منافع خود در ائتلافهاي جهاني خواهند بود. در اين ميان ايالات متحده امريكا و اتحاديه اروپا سعي خواهند كرد چرخشي در سياستهاي خود ايجاد كنند. چه اينكه اروپا در يك دهه آينده به سمت توجه بيشتر به چالشهاي داخلياش حركت خواهد كرد و امريكا نيز تلاش خواهد كرد از ميزان و شدت سياستهاي مداخلهجويانهاش در سراسر جهان بكاهد. نتيجه عملي اين تغيير سياست در ناتو و تحولات نظامي اروپا و امريكا نمودي نخواهد داشت اما در حوزه تجارت و مدلهاي مالياتي، طرحهاي مرتبط با تغييرات آبوهوايي، سياستهاي فضاي سايبري و ديگر جنبههاي مديريت جهاني ظهور و بروز اين چرخش مشهود خواهد بود. در عين حال، در 5 ساله نخست دهه آينده، همكاريهاي چين و روسيه در حوزههاي اقتصادي، نظامي و تكنولوژي، بيشتر خواهد شد. اما در عين حال اين دو كشور نسبت به قدرت يافتن ديگري بسيار محتاط خواهند بود. در 5 ساله دوم دهه آينده روسيه در برابر سياستهاي توسعهگرايانه چين خواهد ايستاد. چراكه روسيه در اواخر دهه آينده با مشكل كاهش جمعيت روبرو خواهد شد و در مقابل چين سعي خواهد كرد ارتباطش را با كشورهاي آسياي مركزي و شرق اروپا كه زماني در مدار قدرت روسيه بودند، تقويت كند.
چارچوب اقتصادي: محدوديتهاي جهانيشدن
تحولات جمعيتي، اقتصادي و تكنولوژيكي موجب خواهد شد فشار فزايندهاي براي تغيير الگوهاي تجارت جهاني كه از دهه 1980 به عنوان نرمهاي جهاني شناخته ميشدند، ايجاد شود. اگرچه روند جهانيشدن متوقف نخواهد شد و زنجيره پيچيده تامين همچنان بر جاي خود باقي خواهد ماند، اما كشورها سعي خواهند كرد نگاه شان را بيش از گذشته به داخل معطوف كنند و به اين ترتيب زنجيرههاي تامين محلي و منطقهاي بيشتر تقويت خواهند شد و تجارت منطقهاي رونق بيشتري خواهد يافت. واقعيت اين است كه توافقهاي تجاري چندجانبه به واسطه پيچيدگي و انعطافناپذيريشان با محدوديت مواجه شدهاند و در نتيجه جاي خود را به توافقهاي تجاري دوجانبه و چندجانبه كوچكتر خواهند داد. اين عوامل در كنار افزايش تمايل به ناسيوناليسم اقتصادي موجب خواهد شد شرايط پيچيدهاي براي همكاريهاي چندجانبه گسترده ايجاد شود و به اين ترتيب كشورها به سياستهاي انفرادي سوق داده شوند.
در يك دهه آينده انتظار ميرود كه رشد اقتصادي جهان به واسطه تغييرات جمعيتي و تحولات ساختارهاي تجاري و همچنين همهگيري ويروس كرونا كاهش يابد. هر چند در مناطق كمتر توسعهيافته جهان رشد اقتصادي با افزايش مواجه خواهد شد. كاهش رشد اقتصادي در كشورهاي بيشتر برخوردار موجب بروز نارضايتيهاي اجتماعي خواهد شد چراكه ديگر انتظارات براي افزايش مداوم رفاه قابل برآورده شدن نيست. در اين ميان بعيد به نظر ميرسد كه دلار آقايي خود را بر اقتصاد جهان از دست بدهد اما از ميزان مركزيت دلار در نظام اقتصادي جهاني كاسته خواهد شد. در آن سو چين نيز توانايي نخواهد داشت تا يوآن را به عنوان يك واحد پول بينالمللي در نظام اقتصاد جهاني جا بيندازد و اروپا نيز به واسطه چالشهاي عديدهاش با كاهش ارزش يورو مواجه خواهد بود. در چنين شرايطي است كه روسيه و چين با تبادلات مالي خود تلاش خواهند كرد تحريمهاي امريكا را دور بزنند.
چارچوبهاي امنيتي: محدوديتهاي قدرت امريكا
تلاشهاي ايالات متحده امريكا براي تغيير سياستهاي مبارزه با تروريسم و تمركز بيشتر بر رقابت با ديگر قدرتها در طول دهه آينده صرفا موفقيتي نسبي خواهد داشت چراكه خطر تروريسم در يك دهه آينده از ميان نخواهد رفت. البته از آنجاييكه ايالات متحده امريكا از منابع محدودي برخوردار است بنابراين سعي خواهد كرد به سمت اولويتبندي برود. انتظار ميرود امريكا در يك دهه آينده به شكلي فعال بازيگران محلي و منطقهاي را وادار كند سهم خود را در حوزه امنيتي پرداخته و مسووليتپذير شوند. در اين ميان واشنگتن سعي خواهد كرد گهگاه و به هنگام نياز مبرم، در مسائل امنيت جهاني مداخله كند. اروپا فراتر از محدوده ناتو شاهد تكامل مداوم نقش امنيتي خود خواهد بود. تغيير وضعيت ايالات متحده در خاورميانه و آسياي جنوبي و پيامدهاي عجيب و غريب در آسياي ميانه، در نهايت روسيه و چين را به سمت رويكردي فعالتر سوق ميدهد و پكن را مجبور ميكند تا سرانجام از قدرت خود براي استفاده از نيروهاي نظامي خود در خارج از كشور بهره ببرد.
پيشرفتهاي تكنولوژيك توانايي كشورها را متوازن خواهد كرد و موجب خواهد شد تفوق نظامي قدرتهاي بزرگ كاهش يابد. سامانههاي هوشمند، عملياتهاي اطلاعاتي و اقدامات سايبري موجب خواهد شد حتي كشورهاي كوچك و بازيگران غيردولتي نيز در عرصه امنيتي فعال شوند. در اين راستا بازيگران دسته اول و دسته دوم با استفاده از ابزارهاي قدرت امنيتي خود سعي خواهند كرد، تسلطي نسبي بر امور پيدا كنند. انتظار ميرود در يك دهه آينده حركت برخي از اين بازيگران به سمت سلاح هستهاي تشديد شود.
فاكتورهايي كه دهه آينده را شكل ميدهند: بازتعريف نرمهاي جهاني
نظم جهاني فعالي بر مبناي اتئلاف آتلانتيك شمالي شكل گرفته است كه عبارتند از كشورهايي نظير امريكا، كانادا و اروپاي غربي. مبناي معماري اقتصادي، سياسي و امنيتي جهان فعلي وقتي قرار داده شد كه اين ائتلاف الگوهاي تجاري، اقتصادي، نظامي و سياسي را تعيين كرد. اما جهان از زمان پايان جنگ جهاني دوم و به خصوص پس از پايان جنگ سرد بسيار تغيير كرده است. حالا ديگر كشورهاي جهان نيز وارد ميدان شده و مدعي شكلدهي نظم جهاني شدهاند. آنها استانداردهاي خود را دارند و قهرمانشان هم چين است. اين روند در يك دهه آينده شدت خواهد يافت.
رقابت بر سر اداره جهان صرفا در روابط بين كشورها نمود پيدا نميكند بلكه نمود اصلي آن در تجارت و تكنولوژي است. در حال حاضر چين جايگاه خود را در دستگاه استاندارد جهاني و نهادهاي تصميمگير آن تثبيت كرده است. اين رخداد ميتواند در روند تغيير و تحول تكنولوژي، از اتومبيلهاي بدون سرنشين گرفته تا هوش مصنوعي و زيرساختهاي ارتباطي و اينترنت اشيا اثرگذار باشد. مجموعه اين رخداد نشان ميدهد كه روابط بين كشورها و قدرتهاي بزرگ در يك دهه آينده بيشتر به سمت واگرايي رفته و اجماع جهاني بر سر مسائل مختلف خواهد شكست. سوال بزرگ در اين ميان اين است كه در يك دهه آينده نقش سازمان ملل متحد و به خصوص شوراي امنيت سازمان ملل متحد چه خواهد بود؟
5 عضو دايمي شوراي امنيت سازمان ملل متحد در يك دهه آينده ديگر نماينده توازن و توزيع قوا در سراسر جهان نخواهند بود چراكه رقابتها بر سر نرمها و استانداردهاي جهاني داغ خواهد شد. بنابراين به نظر ميرسد كه موضوع اصلاح ساختار شوراي امنيت سازمان ملل متحد در يك دهه آينده بحثي داغ و ادامهدار باشد. مشابه همين بحث در خصوص سازمان تجارت جهاني نيز صادق است و انتظار ميرود اين سازمان نيز به واسطه تغيير الگوي توافقهاي تجاري چندجانبه دستخوش تحولاتي ساختاري شود.
تغيير الگوهاي تجارت بينالملل
الگوي تجارت مبتني بر دريانوردي موجب شده در صنعت دريانوردي انقلابي رخ دهد. به اين ترتيب كه سرمايهگذاريهاي گسترده و هنگفتي در بنادر و كشتيسازي صورت گيرد و حتي ساختار فيزيكي بنادر نيز تغيير كند. نمونه اين تغييرات را ميتوان در توسعه كانال پاناما مشاهده كرد. اما به نظر ميرسد اين انقلاب در صنعت دريانوردي به مرزهاي محدوديت خود نزديك ميشود و در عين اينكه در يك دهه آينده با ركود مواجه نخواهد شد اما كسادي هر چند اندكش موجب بروز دشواري اقتصادي در بسياري از بنادري خواهد شد كه طي چند دهه گذشته از رونق برخوردار بودند. افزايش دستمزد كارگران موجب خواهد شد چين ديگر مركزي براي توليد ارزانقيمت محسوب نشود بلكه در عوض برخي ديگر از مناطق در سراسر جهان رفتهرفته جايگزين چين خواهند شد. پيشبيني ميشود مراكز توليد ارزانقيمت به سمت آسياي جنوب شرقي چرخش كنند.
تركيبي از چرخش در تكنولوژي، خريدوفروش، الگوهاي نيروي كار، آگاهي در خصوص تغييرات آبوهوايي و افزايش ميل به ناسيوناليسم اقتصادي موجب خواهد شد روند تغيير الگوهاي تجاري شدت يافته و الگوهاي تجارت منطقهاي به تدريج جايگزين زنجيرههاي تامين سنتي شود. تغيير ديگر در حوزه انرژي و تجارت مواد اوليه رقم خواهد خورد. گسترش مسيرهاي جديد تجارت در خشكي و دريا از نخستين نشانههاي اين تغيير خواهند بود.
تاثير تكنولوژي
تكنولوژي يكي از اصليترين پارامترها در يك دهه آينده خواهد بود. ما در اين نوشتار به تكنولوژي در سه حوزه نظامهاي اطلاعاتي، توليد انرژي و توليد كالا خواهيم پرداخت. گسترش نظامهاي اطلاعاتي ميتواند فرصتهاي آموزشي جديد ايجاد كرده و موجب شود آموزش از تمركز خارج شده و فرصتهاي آموزشي به شكلي گسترده توزيع شود. در نتيجه اين تغيير و تحول، فرصتها نيز بازتوزيع خواهند شد و در نتيجه اين بازتوزيع، كشورهاي توسعهيافته از درون تهي شده و فرصتهاي ناب و برابر براي كشورهاي در حال توسعه فراهم خواهد شد. البته تغييرات تكنولوژيك نيازمند انطباق سريع هستند و در نتيجه برخي كشورها به واسطه عدم توانايي براي انطباق از اين مسير بازخواهند ماند. اين كشورها اكثرا در نيمكره جنوبي واقع شدهاند؛ جايي كه افزايش جمعيت و كمبود منابع موجب خواهد شد آنها همچنان در فاز آموزش و انطباق باقي بمانند.
پيشرفتها در توليد انرژيهاي جايگزين، ذخيرهگاههاي عظيم انرژي و تكنولوژي شبكههاي هوشمند انرژي ميتواند كاري با توليد انرژي بكند كه زماني سرويسهاي اينترنت همراه با ارتباطات كرد. اين تحولات تكنولوژيك موجب خواهند شد ساخت شبكههاي انرژي هوشمند تسريع شده و به اين ترتيب استاندارد سلامت، آموزش و فرصتهاي كار در بسياري از نقاط فراهم شود. اين روند تاثير عميقي بر الگوهاي اجتماعي و سياسي جوامع خواهد گذاشت و همزمان با ايجادكردن فرصتها، موجب بروز بيثباتيهايي نيز خواهد شد. كشورهايي نظير هند و مناطقي نظير آفريقاي مركزي، جنوب شرق آسيا و امريكاي لاتين از جمله مناطقي هستند كه اين روند بر آنها تاثيرگذار خواهد بود.
تكنيكهاي پيشرفته توليد موجب خواهد شد روند توليد كالا به لحاظ زماني و مكاني دستخوش تغيير و تحول شود و مواردي نظير واسطهگري و احتكار بعد از چندين دهه از ميان برود. توليد پيشرفته و واقعيت افزوده موجب كاهش مصرف مواد اوليه و پايين آمدن هزينه ذخيرهسازي آن شده و موجب ميشود روند توليد با فاصله زماني كمتري از تقاضا انجام شود و به اين ترتيب روند توزيع نيز در مقياسهاي كوچكتر انجام خواهد شد. البته انتظار نميرود تغييري عمده در الگوي عمدهفروشي در يك دهه آينده ايجاد شود اما به نظر ميرسد تكنيكهايي نظير توليد با پرينترهاي سهبعدي به تدريج به روندي غالب در الگوي توليد تبديل شود. حتي پيشبيني ميشود كه در آينده چاپ كتاب هم صرفا براساس تقاضا و با استفاده از پرينترهاي سهبعدي انجام شود چراكه پرينترهاي سهبعدي سرعتي سرسامآور به روند توليد ميدهند. اگر اين الگوي توليد به واسطه پيشرفتهاي تكنولوژيك در دانش مواد به نتيجه برسد، ميتواند فرصتهاي پيش پاي كشورهاي در حال توسعه را براي تبديل شدن به مكاني براي توليد كالاهاي مورد نياز براي جهان نابود كند. يكي ديگر از مسائل مهم در يك دهه آينده مسابقه فضايي است. در اين عرصه كشورها و شركتهاي خصوصي باهم در رقابت هستند. از آنجاييكه ماهوارهها نقشي حياتي در ارتباطات، زيرساختهاي ارتباطي و امنيت ملي دارند بنابراين به نظر ميرسد با افزايش رقابتها در عرصه فضايي، اين رقابت رنگ و بوي نظامي نيز به خود بگيرد.
تغييرات آبوهوايي
در يك دهه آينده، مهمترين تاثيرات فيزيكي تغييرات آبوهوايي عبارت خواهند بود از نوسانات شديد بلاياي طبيعي ناشي از تغييرات آبوهوايي، بحران گسترده كمبود منابع آبي، تغيير در منابع غذايي دريايي و تلاش كشورها براي دسترسي به قطب. اما فوريترين تاثيرات تغييرات آبوهوايي در حوزه سياسي و اجتماعي احساس خواهد شد. تغيير در روند توليد انرژي و تحول الگوهاي حملونقل موجب بروز تغييراتي در منابع انرژي، صنعت خودرو و زيرساختها خواهد شد. اتحاديه اروپا كه شديدترين اقدامات را در مبارزه با تغييرات آبوهوايي در پيش گرفته نخستين اثرات آن را تحمل خواهد كرد. افزايش نوسانات آبوهوا، تغيير الگوهاي موسمي و گسترش شهرنشيني كه با افزايش مصرف پروتيين حيواني و منابع آبي همراه خواهد بود ميتواند چالشهاي گستردهاي را در بخش كشاورزي ايجاد كند و اين چالشها به بحرانهاي كوتاهمدت منجر خواهند شد. كشورهاي در حال توسعه در خصوص مصرف پروتيين حيواني بسيار از كشورهاي توسعهيافته عقبتر هستند اما افزايش روند شهرنشيني در اين كشورها موجب خواهد شد مصرف گوشت در كشورهاي در حال توسعه نيز افزايش يابد و به اين ترتيب آب و زمين بيشتري براي توليد غذا مصرف خواهد شد. بحران منابع آب موجب محدودشدن طرحهاي ابتكاري شهري شده و شهرها را وادار خواهد كرد به سمت تكنولوژي شيرين كردن آب بروند. در نقاطي نظير هند و آسياي مركزي انتظار ميرود بحران آب تاثيرات گسترده اجتماعي و سياسي در يك دهه آينده بر جاي بگذارند. تغيير دماي آب اقيانوسها هماكنون نيز موجب تغيير مكان و كوچ منابع غذايي دريايي شده است. اين منابع غذايي براي كشورهايي كه در منطقه آسيا پاسيفيك واقع شدهاند بسيار حياتي است. با مهاجرت گونههاي غذايي آبزي انتظار ميرود مرزهاي دريايي ميان كشورها دستخوش تغيير و تجاوز شود و به اين ترتيب انتظار ميرود در يك دهه آينده شاهد رويارويي كشورها در درياها و اقيانوس بر سر دسترسي به مواد غذايي دريايي باشيم. انتظار ميرود اين روياروييها نه تنها در آسيا پاسيفيك مشاهده شود بلكه حتي به مناطق قطبي نيز كشيده شود. تغييرات آبوهوايي موجب شده شاهد تغييراتي جدي در قطب باشيم و آب شدن بيسابقه يخهاي قطبي جغرافياي قطب را تغيير دهد. به نظر ميرسد در يك دهه آينده با افزايش پيشرفتهاي تكنولوژيك، رقابتها براي كنترل بر قطب افزايش يابد.
فراتر از هيدروكربن
درحاليكه تغييرات آبوهوايي و پيشرفتهاي اقتصادي و فناوري باعث تغيير در روش توليد و ذخيره انرژي ميشود، قدرت مبتني بر هيدروكربن از نظر اهميت كلي، به افول خواهد گراييد. اما بعيد به نظر ميرسد روشهاي ديگر توليد انرژي، در يك دهه آينده از قدرت هيدروكربن پيشي بگيرد. گسترش مداوم زيرساختهاي استخراج گاز طبيعي مايع باعث تغيير جريان تجارت جهاني انرژي خواهد شد، چراكه گاز طبيعي ، انرژي پاكتري بوده و تنوع بيشتري را براي تامينكنندگان و مصرفكنندگان انرژي فراهم ميكند. در امريكاي جنوبي، آفريقا و قطب، رقابت براي دسترسي به منابع معدني استراتژيك موجب افزايش سرمايهگذاريها در اين منطقه خواهد شد.
عامل جمعيت
در حال حاضر در بسياري از كشورهاي توسعهيافته جمعيت رو به كاهش است. تاثير اين كاهش جمعيت رفتهرفته در يك دهه آينده احساس خواهد شد. نخستين تاثير منفي اين عامل در حوزه امنيت و رفاه اجتماعي پديدار خواهد شد. دولتها مجبور خواهند شد براي كاهش فشار بر صندوقهاي بازنشستگي، سن بازنشستگي را افزايش دهند. به اين ترتيب ورود جوانان به بازار كار سختتر شده و خروج از بازار كار براي افراد مسن نيز با دشواري همراه خواهد شد. از آنجاييكه با افزايش تعداد بازنشستگان، هزينه بر درآمد پيشي خواهد گرفت، در نتيجه ميزان سرمايه در بانكها و نهادهاي مالي كاهش خواهد يافت. اين تاثيرات منفي ابتدا در اروپا، ژاپن و كره جنوبي احساس خواهد شد. البته كشورهايي نظير ايالات متحده امريكا نيز از اين آسيب بيگزند نخواهند بود. در كشورهاي نظير چين و هند جمعيت همچنان رو به افزايش خواهد بود و اين افزايش جمعيت از يك سو به معناي افزايش نيروي كار است و از سوي ديگر با افزايش شهرنشيني مصرف بيشتر منابع را به دنبال خواهد داشت. اين افزايش جمعيت وقتي كه با افزايش توقعات همراه شوند تركيبي از منفعت و زيان را به همراه خواهد آورد. اگر كشورها بتوانند از اين افزايش جمعيت در مسير درست بهره ببرند، ميتوانند در عين مصرف بيشتر، رشد اقتصادي بيشتر را نيز تجربه كنند. اما اگر نتوانند انتظارات جمعيت رو به رشد را برآورده كنند، در معرض نارضايتيهاي اجتماعي و سياسي قرار خواهند گرفت. تفاوت رشد جمعيت بين دو قسمت از جهان هماكنون نيز موجب بروز آسيبهايي شده است. به اين ترتيب كه در اروپا و امريكا شاهد رشد ناسيوناليسم سياسي و اقتصادي هستيم كه خود را در شمايل تمايلات افكار عمومي عليه مهاجران نشان داده است. اما در پايان اين دهه، اين تمايلات تغيير خواهد كرد و اين كشورها چارهاي ندارند جز اينكه به سمت جذب مهاجر و نيروي كار بيشتر بروند تا بتوانند كاهش جمعيت و نيروي كار خود را جبران كنند.
عامل فقر و بهداشت
پيشرفتها در حوزه سلامت و بهداشت، افزايش تعداد زنان شاغل، خانوادههاي كوچكتر و تلاشهاي گسترده براي از ميان بردن فقر طي 50 سال گذشته موجب ايجاد تغييرات اساسي در معيارهاي جمعيتي شده است. جمعيت جهان پيرتر شده است چون ميانگين عمر افزايش يافته است. نرخ تولد كاهش يافته است چراكه ديگر كسي انتظار ندارد فرزندش را به هنگام تولد از دست بدهد. پيشتر به واسطه نرخ بالاي مرگوميز نوزادان، نرخ تولد بالا بوده تا حداقل چند فرزند از مرگ رهيده باقي بمانند.
با در نظر گرفتن فقر كمتر و ميانگين عمر بالاتر، تقاضا براي مصرف منابعي نظير انرژي، مواد غذايي، زمين و آب آشاميدني افزايش يافته است. در برخي كشورها اين عوامل ميتوانند چالشبرانگيز باشد و اگر اين عوامل درست مديريت نشوند، نارضايتيهاي اجتماعي در راه خواهد بود.
كاهش فقر، بهبود تغذيه و راهكارهاي بهداشتي پيشگيري از بيماري موجب شده انتظارات اجتماعي در سراسر جهان بيشتر شود. اين انتظارات ميتواند دسترسي به شغل مناسب باشد يا خانه مناسب يا آموزش يا دسترسي به خدمات دولتي مناسب. افزايش انتظارات در جوامع همزمان با تلاش دولتها براي برقراري برابري اجتماعي ميتواند موجب شيوع ناسيوناليسم اقتصادي شود. و همه اينها دولتها را به خصوص با طبقه متوسط درگير خواهد كرد چراكه همواره اين طبقه است كه به لحاظ سياسي فعال است. كار دولتها در اين حوزه بسيار سخت است چراكه افزايش ضريب نفوذ اينترنت و شبكههاي اجتماعي موجب شده جوامع بسيار بيش از گذشته نسبت به حقوق خود آگاه شوند و بنابراين انتظاراتشان نيز افزايش مييابد. بنابراين دولتها در يك دهه آينده سعي خواهند كرد دو مسير را در پيش بگيرند؛ نخست اينكه تلاش كنند با چالشهايي كه نظم سياسي را مختل ميكنند مبارزه كنند و همزمان سعي كنند در جريان اطلاعات خلل ايجاد كرده و كنترل بيشتري بر ميزان اطلاعاتي كه به جوامعشان ميرسد، داشته باشند.
منابع:
FAO
Oxfam International
Brookings Institute
Perch Perspectives
منبع:روزنامه اعتماد 25 شهریور 1400 خورشیدی