مدارس و سلامت روان
محمد داوري
منبع:صفحه اول روزنامه اعتماد 22 مهر 1400 خورشیدی
شايد اين سالها سلامت از همه چيز بيشتر اهميت و اولويت خود را نمايان ساخته باشد و يكي از شوكهاي كرونا اين باشد كه همه بايد مراقب سلامتي خود باشند هر چند كرونا تهديدكننده سلامت جسمي بوده و هست اما تبعات ناشي از آن به ويژه خانهنشيني سلامت روان را تهديد و بيماريهاي رواني را تشديد كرده است. در اين ميان بيش از همه، كودكان و نوجوانان يا به عبارتي دانشآموزان آسيبهاي رواني بيشتر ديدهاند، چراكه اگر بزرگترها به هر دليل و بهانهاي امكان خارج شدن از خانه را داشتند، اما فرزندان اين امكان را كمتر داشتند، كلاسها كه مجازي بود و بهانهاي نداشتند براي خروج و والدين هم به آنها اجازه خروج نميدادند. هر چند مدارس حتي در دوره پيش از كرونا هم چندان نقشي براي تامين بهداشت و سلامت دانشآموزان نداشتند، اما همان حداقلها نيز حالا مشخص شده كه براي بهداشت و سلامت دانشآموزان مفيد بوده است. رفت و آمد دانشآموزان و خروج از خانه و ارتباط با دوستان و همكلاسي و هممدرسهايها و خوش و بشهاي مسير خانه و مدرسه و حتي شيطنتهاي مورد اعتراض خانواده و مدرسه نيز مفيدتر از اين انزوا و خانهنشيني است، به همين دليل است كه حتي دانشآموزان متنفر از مدرسه هم الان خواستار حضوري شدن كلاسها و بازگشايي مدارس هستند. خيلي جاي خرسندي است كه در كشور ما به روز جهاني سلامت روان بر خلاف روز جهاني معلم بها داده ميشود و هفتهاي به نام هفته بهداشت روان نامگذاري شده است و از مدارس به ويژه مديران و مشاوران خواسته ميشود فعاليتهايي را به اين منظور انجام بدهند، هفتهاي كه همه ساله در مهر ماه ميتواند آغاز خوبي براي سال تحصيلي باشد و مدارس تامين بهداشت روان و تحقق سلامت روان دانشآموزان را در دستور كار خود قرار دهند.
بهرغم اين ابراز خرسندي بايد با تاسف گفت مدارس چندان در تحقق اين هدف چه قبل و چه بعد از كرونا موفق نبودهاند و اين نگراني وجود دارد كه با حضوري شدن آموزش، مدارس علاوه بر آسيبهاي گذشته با آسيبهاي متعدد و متنوع جديدتري هم مواجه شوند كه برخي متاثر از زندگي كرونايي كودكان و نوجوانان بوده است.حدود سي شاخصي كه براي سلامت روان منظور شده است را برخي در دو فاكتور مهم يعني (شادي و نشاط) و (رضايت و خشنودي از عملكرد) خلاصه ميكنند به اين معنا كه اگر فردي از شادي و نشاط نسبتا خوبي برخوردار باشد و از عملكرد خود هم رضايت داشته باشد تا حد زيادي ميشود گفت فرد از سطح قابل قبولي از سلامت روان برخوردار است.دو شاخصي كه متاسفانه بيشتر دانشآموزان از آن بيبهره يا كم بهره هستند و در ايام كرونا نيز به شدت اين دو شاخص نزول داشته است و به همين دليل مدارس پس از حضوري شدن آموزش، كار سختي را خواهند داشت و در سازگار كردن دانشآموزان با مدرسه پساكرونايي و تامين بهداشت روان و تحقق سلامت روان دانشآموزان با مشكلات جدي و گسترده و مستمري مواجه خواهند شد. لذا به نظر ميرسد براي نزديك به 15 ميليون دانشآموزي كه حدود دو سال تجربه آموزش غير حضوري را داشتهاند و روانشان آسيبهاي جدي خورده است بايد چارهاي اساسي انديشيده شود و ساير دستگاهها و نهادها و همچنين رسانهها به ويژه صدا و سيما نيز به همراهي و همكاري دعوت شوند و يك برنامه فرادستگاهي تدوين و اجرا شود.