موزه و تناسبات جهان کودک
به مناسبت هفته کودک
سارا کریمان
تجربه و یادگیری را میتوان اصلیترین ویژگی دوران کودکی دانست. رشد جسمی و فکری کودک در گرو تجربه و یادگیری است. با پذیرش این نکته که مهمترین کارایی موزهها مربوط به مباحث آموزشی میشود معادله به ظاهر ساده در پیشرو نقش میبندد. موجودی مستعد و مشتاق یادگیری در برابر ابزار آموزشی جذاب و کارا. اما برای دستاندرکاران امور موزهداری مساله به این سادگی نیست، زیرا موزه با وجود قدرت آموزشی که دارد نیازمند چندین پیش شرط، مقدمه و واسطه است. ضعف یا عدم کارکرد هر کدام از این عوامل انجام کار را برای موزه دشوار یا کم بهره میکند. مهمترین وظیفه متولیان موزه و آموزش این است که نسبت فضای موزه را با ابعاد جسمی و ذهنی کودک مورد دقت نظر قرار دهند و سپس خروجی مدنظر را برای آن طراحی کنند. برای روشن شدن مطلب میتوان به جایگاه کودک در ساختار خانواده اشاره کرد. وضعیت و جایگاه هر کدام از اعضا نظیر پدر، مادر و فرزندان در خانواده متفاوت است. رابطه خانواده و کودک کاملا یک سویه است.
پیچیدگی عملکردی موزهها از جایی آغاز میشود که تمامی ساختار بر مبنای ارایه خدمات فرهنگی و آموزشی برای بزرگسالان طراحی و در ادامه این نهاد ناگزیر از طراحی محتوا و شرایط ویژه برای کودکان میشود. تفاوت تناسبات معماری با بدن بزرگسالان و کودکان دو جهان مجزا را پیش روی مینهد. هرچند این تفاوت در تمامی اماکن دیگر نیز وجود دارد اما در فضای تعریف شده موزه تصویری کاملا متفاوت در ذهن کودک نقش میبندد. وسعت ذهنی کودک بخش بزرگی از جهان بزرگسالان را تجربه نکرده و به همین دلیل دریافت واضحی از پیرامون ندارد. به عنوان مثال یک اثر موزهای شاخص و کمیاب به این دلیل برای بزرگسالان وضعیت ویژه دارد که نمونههای مشابه آن را در انبوه تجربیات و جستوجوهای مرتبط با سن و تجربه، کمتر دیده است.
اما برای کودک هر چیز این جهان واجد همین وضعیت، در نتیجه [تمایز] مفهومی کم رنگ در ذهن کودک است. برای کودک یک تکه سنگ یا یک شاخه خشک به اندازه یک جواهر یا شیء باارزش جلبتوجه میکند. چه بسا اشیای پیرامونی کوچکتر و کم اهمیتتر به دلیل تناسبات جسمی از نظر کودک مهمتر باشد. اگر بازه سنی یک تا پنج سال را دوره خردسالی و پنج تا نه سال را به عنوان مقطع کودکی فرض کنیم، متوجه میشویم که با یک منحنی با شیب بزرگ در خصوص رشد و یادگیری روبهرو میشویم که بسته به محیط و جامعه، ساختار ذهنی کودک در آن شکل میگیرد. در روزگار ما که فضای مجازی نیز به موازات زندگی حقیقی پیش میرود خیز این منحنی تندتر شده است. این بدان مفهوم است که بخش بسیار زیادی از برنامههای تدارک دیده شده موزهها در یک دهه پیش اکنون فاقد کارکرد گذشته است، زیرا تناسبات جهان کودک امروز با محیط پیرامون با تناسبات سابق همخوانی ندارد. تلفیق درک مجازی و واقعی از محیط نوعی اغتشاش را در ابعاد رشد بدنی و ذهنی کودکان امروز سبب شده است. به باور کلی خروجی مدنظر برای کودکان از نظر هدف و روش کاملا متفاوت از بزرگسالان است. به همین دلیل هر موزه نیازمند واحد مستقلی برای برنامهریزی حوزه کودکان است. در برخی موارد عملکرد این واحد در موزهها به حدی پررنگ است که عنوان موزه دوستدار کودک به عنوان یک نشان افتخار به موزه داده میشود. یقینا تمامی افراد و موزهها در ذات دوستدار کودک هستند اما این واژه به موزههایی اتلاق میشود که به صورت پیوسته و منسجم بستههای فرهنگی متناسب با کودکان طراحی و اجرا میکنند. توجه موزهها به کودکان گاهی با عنوان موزه کودک ظهور پیدا میکند گاهی به صورت عناوین مورد علاقه کودکان. مانند موزههای اسباببازی یا به عنوان نمونه موزه شکلات فرانسه. اما نمونههای جدیتر پرداخت به کودکان موزههای تخصص کودک ذیل نام موزههای بزرگ است. موزه کودکی V & A Museum of Childhood یکی از شعبههای موزه ویکتور و آلبرت است که در سال ۱۸۷۲ تاسیس شده بود. ابتدا موزهای معمولی برای به نمایش گذاشتن آثار هنری بود تا اینکه در دوران جنگ جهانی اول بخشی از این موزه را برای بازدید کودکان آماده کردند. این بخش بعد از گسترش طی سالهای مختلف بالاخره در سال ۱۹۷۴ میلادی کاملا به یک موزه هنری اما مخصوص کودکان تبدیل شد. این موزه قصد دارد تا سال ۲۰۲۲ به آثار خود بیفزاید و محیط جذابتری برای کودکان و نوجوانان ایجاد کند. یکی از موزههای مناسب کودکان این موزه است که آثار هنری در آن به نمایش در میآیند.
منبع:روزنامه اعتماد 22 مهر 1400 خورشیدی