عمار حکیم و حیدر عبادی بازندگان بزرگ این انتخابات بودند
محمدصالح صدقیان در گفتوگو با «اعتماد»:
مردم عراق دنبال یک نخستوزیر مقتدر هستند
شهاب شهسواری
با اعلام نتایج انتخابات عراق، گمانهزنیها در مورد حکومت آینده این کشور آغاز شده است. مصطفی کاظمی، نخستوزیر پیشین، بنا به وعدهای که داده بود در انتخابات شرکت نکرد تا گروههای سیاسی در عراق برای ماراتن رایزنیها برای انتخاب نخستوزیر جدید آماده شوند. محمدصالح صدقیان، پژوهشگر مسائل منطقه معتقد است که هیچیک از گروههای عراقی به تنهایی قادر به تشکیل دولت نیستند و باید مانند هر ۴ پارلمان قبلی در این پارلمان هم یک نخستوزیر توافقی و اجماعی امور را در اختیار بگیرد. صدقیان معتقد است که تغییر قانون انتخابات عراق باعث شد برخی از گروههای سیاسی عراقی با برنامهریزی نامناسب در این انتخابات شرکت کنند و به دلیل اشتباههای محاسباتی در برنامههای تبلیغاتی و اعلام نامزدهای خود با شکست مواجه شوند. در ادامه متن کامل گفتوگوی «اعتماد» را با محمدصالح صدقیان، پژوهشگر مسائل منطقه مطالعه میکنید.
نتایج انتخابات عراق نشان میدهد که مقتدی صدر و حامیانش با بیش از هفتاد کرسی، بزرگترین فراکسیون پارلمان عراق را تشکیل میدهند. فکر میکنید مسیر تشکیل دولت در عراق با محوریت جریان صدر ساده باشد یا اینکه دچار پیچیدگیهایی شود؟
هدف جریان صدر از شرکت در این انتخابات رسیدن به ۱۰۰ کرسی پارلمانی بود. منتها این نتیجه برای آنها میسر نشد، دلیلش هم این است که طرفداران این گروه در عراق تعداد ثابتی هستند. در طول سالهای گذشته نه از تعداد هواداران جریان صدر کاسته شده و نه به آنها افزوده شده است. بعید است که یک جریان یا یک حزب، چه شیعه و چه سنی به تنهایی بتوانند دولتی تشکیل دهند. از سال ۲۰۰۳ و در پی اشغال عراق از سوی امریکا، نقشه انتخاباتی و سیاسی عراق به شکل پیچیده و سختی چیده شده است که هیچ طرفی به تنهایی نمیتواند یک دولت تشکیل دهد. در طول ۱۸ سالی که از اشغال نظامی عراق میگذرد تاکنون پنج انتخابات برگزار شده است و در هیچیک از این انتخاباتها یک جریان یا یک حزب به تنهایی نتوانستهاند به اکثریتی دست پیدا کند که دولت حزبی تشکیل دهد. جریان صدر در چهار پارلمان گذشته در دولتها حضور داشتند، دیگر جریانها هم در دولت نقش داشتند، در دو دولت قبلی جریانهای فتح، دولت قانون و حکمت ملی و کردها و سنیها وزرایی در کابینه داشتند. الان هم در تشکیل حکومت، انتظار نمیرود که اتفاق تازه و غیرطبیعی رخ دهد یا تغییرات عمدهای در نحوه تشکیل حکومت داشته باشیم و یک دولت ائتلاف با مشارکت تعداد زیادی از گروهها و فهرستها تشکیل خواهد شد. الان همه گروهها برای مذاکرات تشکیل دولت اعلام آمادگی کردهاند. جریان صدر پنج نفر را برای گفتوگو با گروههای دیگر معرفی کرده است. جریان دولت قانون هم یک نفر را معرفی کرده است. مذاکرات به زودی آغاز خواهد شد و گروههای مختلف باهم مشورت میکنند تا یک فرد اجماعی و توافقی را برای نخستوزیری معرفی کنند.
نزدیکان آقای صدر و نمایندگان جریان سائرون در گفتوگوهای مختلف گفتهاند که اینبار قصد دارند یک نامزد حزبی برای نخستوزیری معرفی کنند و یک نفر از میان ۷۳ نماینده منتخب این گروه به مقام نخستوزیری برسد. فکر میکنید دیگر گروهها با چنین پیشنهادی موافقت کنند؟
من بعید میدانم چنین چیزی امکانپذیر باشد. براساس قانون بزرگترین فراکسیون پارلمان میتواند فردی را برای نخستوزیری معرفی کند. اما خب نهایتا این فرد باید از ۳۲۹ نماینده پارلمان رای اعتماد بگیرد، عده کرسیهای آقای صدر خیلی کمتر از این است که به تنهایی بتواند در مورد نخستوزیر تصمیم بگیرد. علاوه بر این، گروههای دیگر ممکن است در ائتلاف با یکدیگر یک ائتلاف بزرگتر تشکیل دهند و جریانهایی مانند دولت قانون، ائتلاف فتح و دیگران با عددی بزرگتر از جریان صدر، خواستار معرفی نخستوزیر شوند. من بعید میدانم که جریان صدر به تنهایی بتواند تعیینکننده نخستوزیر آینده باشد.
همانطورکه عرض کردم توقع جریان صدر این بود که به ۱۰۰ کرسی برسد، اما این نتیجه را نگرفت. همانگونهکه مقتدی صدر در رسیدن به عدد کرسیهای مورد نظرش ناموفق بود، هر چند که خیلی دوست دارد نخستوزیر را شخصا معرفی کند، اما در این مسیر هم احتمالا ناموفق خواهد ماند. درست است که نقش صدر در تشکیل همه دولتهای پیشین پررنگ بوده و هوادارانش در نقشه سیاسی عراق نفوذ و قدرت بسزایی دارند، اما اینکه مقتدی صدر به تنهایی تعیینکننده آینده سیاسی عراق باشد به دلیل تکثر نیروهای دیگر و قدرت و نفوذ گروهها و ائتلافهای دیگر سیاسی، من بعید میدانم که موفق باشد. بقیه گروهها قبول نمیکنند که یک جریان تمام قدرت را در اختیار بگیرد. به علاوه اینکه وضعیت کنونی عراق با دو سال پیش که آقای کاظمی انتخاب شد، تفاوت کرده است. حاکمیت عراق تحت فشار است، مردم انتظارات بالایی دارند، مسائلی در خصوص تقلب در انتخابات و اینها هم مطرح شدهاند که وضع را پیچیدهتر میکند و اجازه نمیدهد که یکطرفه به تنهایی حکومت تشکیل شود. البته نباید تصور شود که اگر یک ائتلاف مقابل آقای صدر تشکیل شود، آنها به تنهایی میتوانند حکومت تشکیل دهند، قطعا اگر جریان فتح و دولت قانون و هواداران حشدالشعبی، یک ائتلاف بزرگتر تشکیل دهند، آنها هم به مشارکت دیگر احزاب و گروهها و خود جریان صدر برای تشکیل دولت نیاز دارند. نهایتا باید یک توافق برای تشکیل دولت میان همه گروهها شکل بگیرد.
در این انتخابات برخی از جریانها که امیدواریهای زیادی داشتند، از جمله جریان حکمت ملی و ائتلاف نصر به رهبری نخستوزیر پیشین، حیدر عبادی، با نتایج ناامیدکنندهای مواجه شدند. دلیل این شکست چه بود؟
من تصور میکنم که این دو گروه کمتر از حقشان در این انتخابات به توفیق رسیدند. جریانهای نصر و حکمت ملی نزدیک به ۴ یا ۵ کرسی در پارلمان به دست آوردهاند که نسبت به مجموع بیش از ۶۰ کرسی پیشین آنها بسیار کمتر بود. اما مشکل از اینجا بود که نحوه بسته شدن فهرستها و تبلیغات این دو گروه دچار مشکل بود. در قانون انتخابات جدید، حوزههای انتخاباتی از ۱۹ حوزه به ۸۳ حوزه افزایش یافته بود و اینها خوب نتوانستند استراتژی صحیحی برای حفظ کرسیهایشان در ساختار جدید انتخاباتی داشته باشند و با یک شکست غیرمنتظره مواجه شدند. واقعیتش را بخواهید اگر بخواهیم دو نفر را نام ببریم که واقعا شکستخورده انتخابات امسال بودند آقایان عمار حکیم و حیدر عبادی بودند. من فکر میکنم که حقشان بیش از ۱۵ کرسی بود. اما ورودشان به این انتخابات و در چارچوب نظام انتخاباتی جدید با اشتباه محاسباتی انجام و نهایتا به یک معضل سیاسی برای این دو رهبر سیاسی تبدیل شد.
جریان فتح هم تعداد زیادی از کرسیهای خود را از دست داد تا جایی که حتی اعتراضهایی هم مبنی بر تقلب از سوی این جریان مطرح شد، آیا میتوان گفت جریانهای نزدیک به حشدالشعبی در این انتخابات ناکام بودند؟
مردم با حشدالشعبی هستند. من تردیدی در این موضوع ندارم که مردم کنار این جریان هستند و از آن طرفداری میکنند، به ویژه در ۹ استان با اکثریت شیعه عراق، مردم کنار حشدالشعبی ایستادهاند. حتی در نقاط سنینشین مانند موصل و دیاله حشدالشعبی طرفداران زیادی دارد. منتها دو مساله وجود دارد. یکی اشتباه محاسباتی و ناآشنایی با نظام جدید انتخابات که باعث کاهش تعداد کرسیهای جریان فتح شد. مساله دوم اما مربوط میشود به رفتارهای برخی از افراد منتسب به حشدالشعبی که گاهی باعث جنجالهایی شده است. اصل حشدالشعبی مورد قبول مردم عراق است، اما برخی افراد هستند که با انتساب به این جریان اقداماتی انجام دادهاند که باعث وهن یا کاهش محبوبیت سیاستمداران نزدیک به حشدالشعبی شده است. یک مساله سوم هم وجود دارد که باید به آن توجه کرد؛ مردم عراق بعد از داعش دنبال یک مجلس مقتدر و یک نخستوزیر مقتدر هستند. در انتخابات مشاهده کردیم که از یک طرف طرفداران جریان صدر اثرگذار بودند که تعداد آنها و رای آنها مشخص است، از طرف دیگر تحریمکنندگان و مایوسان بودند که آنها هم در انتخابات شرکت نکردند، جریان سومی که در انتخابات گسترده مشارکت کردند، افرادی بودند که خواهان تشکیل یک دولت قدرتمند و مقتدر بودند. بیانیه دفتر آیتالله سیستانی برای دعوت از شهروندان برای مشارکت در انتخابات کمک کرد تا تعداد بیشتری پای صندوقهای رای بروند و این دسته از افرادی که دنبال تشکیل دولت مقتدر بودند، بیش از هر کسی به جریان دولت قانون تحت رهبری نوریالمالکی رای دادند.
خواست مردم عراق امروز این است که یک مجلس مقتدر و یک نخستوزیر مقتدر داشته باشند که بتواند وضعیت عراق را جمع و جور کند. امروز در عراق، دولت بسیار ضعیف است، فساد گسترده شده، خدمات عمومی بسیار ناچیز هستند و وضع آب، برق، گاز، بهداشت و سلامت، آموزشوپرورش و اینها بسیار خراب است. مردم خسته شدهاند و دوست دارند یک دولت قوی و مقتدر روی کار بیاید که این مسائل را جمع و جور کند. وقتی میگویم که بعید میدانم یکی از طرفداران صدر به قدرت برسد، یکی از دلایلش این است که در میان نمایندگانی که از جریان صدر انتخاب شدهاند، فرد شناختهشده مقتدر با سابقه و حکمت و تدبیر کافی برای جمع کردن وظیفه سنگینی که در دولت عراق وجود دارد، ندارند. اعتقاد من این است که افرادی در جریان دولت قانون هستند که میتوانند این مسوولیت را بر عهده بگیرند، هر چند بعید است که خود آقای مالکی وارد میدان شود، اما افراد دیگری هستند که توانمندی داشته باشند. مردم عراق و بقیه گروههای سیاسی هم ترجیح میدهند که فردی قوی و شناختهشده قدرت را در اختیار بگیرند و فکر نکنم کسی تمایل داشتهباشد که یک فرد ناشناخته و ضعیف قدرت را در اختیار بگیرد.
در بین گروههای اهل تسنن هم شاهد نوعی تحول بودیم. محمد حلبوسی با جمع کردن هوادارانش الان به یک قدرت بدون رقیب تبدیل شده است و دیگر رهبران سنی از جمله دو رییس مجلس پیشین یعنی اسامه نجیفی و سلیم جبوری را شکست داد. علاوه بر جریان آقای حلبوسی، جریان خمیس خنجر هم توفیق زیادی در این انتخابات داشت. دلیل این تغییرات در میان جریانهای اهل تسنن چیست؟
اهل تسنن یک مشکل اساسی در عراق دارند. مشکل این است که سیاستمداران اهل تسنن تصور میکنند که شیعیان قدرت و حکومت را در عراق از آنها گرفتهاند. سنیها در عراق بیش از هزار سال قدرت مطلق را در اختیار داشتند. اینکه در ۱۸ سال گذشته بعد از یک دوره حکومت ۱۰۰۰ ساله قدرت در اختیار شیعیان قرار گرفته است، برای اهل سنت گران تمام شده است. محمد حلبوسی، وعدههایی داده است که این مشکل را تا حدی کمرنگ میکند. حلبوسی با استناد به حقوق مصرح در قانون اساسی برای تشکیل مناطق خودمختار در عراق مشابه منطقه اقلیم کردستان، وعده داده است که برای تشکیل یک اقلیم خودمختار سنی تلاش کند. این اقلیم سنی اجازه میدهد که یک دولت خودمختار درون عراق تشکیل شود. حلبوسی با این وعده و ترفند توانست آرای زیادی جلب کند. در برابر او اسامه نجیفی در موصل قرار داشت. متاسفانه در طول سالهای گذشته رفتار خانواده نجیفی، باعث انتقادهای زیادی شده است. فراموش نکنیم که اثیل النجیفی، برادر اسامه، زمانی که داعش موصل را تصرف کرد، استاندار این استان بود. موصل در تمام این سالهای بسیار، تضعیف شده است، وضع اقتصادی و عمرانی بسیار بدی دارد و به همین دلیل، نمایندگان این شهر یعنی آقای نجیفی محبوبیتش را از دست داده است. علاوه بر همه اینها در میان اهل سنت، همواره از گذشته در جریانهای سیاسی یک رقابت میان موصل و استان انبار وجود داشته است، یعنی همواره قدرت یا در اختیار موصلیها بوده است یا انباریها. در دهههای گذشته در دوران حکومت سنی هم این رقابتها وجود داشت. در دوران عبدالسلام عارف، ارتش عراق در اختیار موصلیها بود. در دوران صدام قدرت ارتش در اختیار فلوجه و استان انبار قرار گرفت. صدام اعتماد زیادی به شهروندان انبار در رمادی و فلوجه داشت و قدرت زیادی را در ارتش در اختیار آنها قرار داده بود. محمد حلبوسی، از سیاستمداران استان انبار محسوب میشود و توفیق او در رسیدن به ریاست مجلس نشان میدهد که دور در میان اهل سنت، فعلا دور سیاستمداران اهل استان انبار است. حلبوسی با شعار ایجاد اقلیم غرب عراق برای سنیها، توانسته است حمایت خوبی کسب کند، هر چند بعضی معتقدند که این مسیر به تجزیه عراق منتهی میشود. این شعار و این رفتارها مورد پسند رایدهندگان اهل سنت عراق است و به نوعی تصور میکنند که با تشکیل یک حکومت خودمختار دستکم بخشی از قدرتی که در بغداد به شیعیان واگذار کردهاند به آنها بازگردانده میشود.
مقتدی صدر و محمد حلبوسی هر دو مشهور به نزدیکی به عربستان سعودی هستند. فکر میکنید اینکه این دو طرف توانستهاند دو فراکسیون اصلی پارلمان را در اختیار بگیرند، چه تاثیری در آینده سیاست خارجی عراق خواهد داشت و تا چه اندازه این کشور را ممکن است به سمت اردوی عربستان سعودی در منطقه متمایل کند؟
برای جواب این سوال باید به مساله حشدالشعبی اشاره کرد. برای برخی از نیروهای خارجی و تعدادی گروههای داخلی، حشدالشعبی یک مشکل محسوب میشود. مردم عراق، عموما و اکثرا هوادار و خواهان حشدالشعبی هستند. مردم میدانند که حشدالشعبی تا چه اندازه ریشههای ملی دارد و به امنیت مردم کمک کرده است. برای مثال فهرست بابلیون در موصل به تنهایی ۵ کرسی مسیحیان را در اختیار خود گرفت. خب این فهرست از فهرستهای منتسب به حشدالشعبی است. یعنی مقاومت، حشدالشعبی و محور مقاومت نه تنها در میان شیعیان، بلکه در مناطق اهل تسنن و میان مسیحیان عراقی هم محبوب است.
عربستان سعودی از جمله کشورها و نیروهایی است که مخالف موجودیت حشدالشعبی و مقاومت عراق محسوب میشود. اما با توجه به محبوبیت این مفاهیم در میان شهروندان عراقی، من بعید میدانم یک شخصیت شیعه مانند مقتدی صدر، بیش از این به سمت عربستان سعودی تمایل پیدا کند. محمد حلبوسی ممکن است که بیشتر با سعودیها رابطهاش را نزدیک کند، اما خب میدانیم که بسیاری از سیاستمداران سنی عراقی بخش عمده حمایت و پایگاهشان در خارج از کشور است. چه حلبوسی و چه اسامه نجیفی و خمیس خنجر، همگی پایگاه خارجی دارند و بیشتر به حمایت عربستان و اردن و ترکیه و کشورهای خلیج فارس تکیه میکنند. طبیعی هم هست، چون اینها اقلیت سنی عراق هستند و تلاش میکنند که با تکیه به قدرتهای اهل تسنن منطقه اعتبار خودشان را افزایش دهند. در آستانه انتخابات انتشار همزمان دو عکس بسیار جلبتوجه کرد. چند روز قبل از انتخابات یک عکس از محمد حلبوسی در دیدار با رجب طیب اردوغان، رییسجمهور ترکیه و بلافاصله عکسی دقیقا مشابه از خمیس خنجر و رجب طیب اردوغان منتشر شد. برای صدر اما وضعیت متفاوت است. پایگاه مردمی مقتدی صدر در استانهای شیعهنشین عراق است و اگر بخواهد که بیش از پیش به عربستان سعودی تکیه کند و به سمت این پادشاهی تمایل پیدا کند، سرنوشت سیاسیاش بسیار تحتتاثیر قرار میگیرد.
بخشی از افرادی که گفته میشود کمتر در این انتخابات مشارکت کردند، معترضانی بودند که دو سال پیش در عراق به خیابانها آمدند. هر چند آقای علا رکابی و جنبش امتداد او نزدیک به ۱۰ کرسی در پارلمان برده است، اما آیا میتوان گفت که جنبش اعتراضی دو سال پیش، هنوز به صورت یک آتش زیر خاکستر مانده و این انتخابات هم نتوانسته آنها را راضی کند و ممکن است در آینده دوباره اعتراضات از سر گرفته شود؟
جریان اعتراضات دو سال پیش عراق در پی نارضایتی بخشی از مردم عراق رخ داد. این مردم قیام کردند و شعار آنها ضدفساد بود و دنبال قدرت مقتدر و بهبود خدمات عمومی بودند. یکسری از جوانان هم بودند که امیدی به آینده نداشتند و قیامی را شروع کردند. اما در کنار این نارضایتیها، جریانهایی از خارج از عراق وجود داشت. دولت ایالات متحده امریکا به صورت مستقیم در تحریک و تکثر این مساله نقش بازی کرد. منظورم از امریکا در واقع جریانی از سیاستمداران در دولت دونالد ترامپ است، یعنی مایک پمپئو، جارد کوشنر و جان بولتون. پمپئو قبل از اکتبر ۲۰۱۹ و آغاز اعتراضات در عراق به بغداد سفر کرد و علنا به نخستوزیر وقت عراق، عادل عبدالمهدی و برهم صالح، رییسجمهور گفت «ما میخواهیم دستهای ایران را از عراق قطع کنیم و اگر با ما باشید، توفیق پیدا میکنید، اگر بر ما باشد، دست او هم قطع خواهد شد.» دقیقا چهار-پنج ماه بعد از این سفر مساله انقلاب اکتبر یا تشرین آغاز شد که به سقوط عادل عبدالمهدی انجامید. با پایان حکومت دونالد ترامپ و کنار رفتن این سه نفر از قدرت در امریکا، بخش اصلی محرکان جریان انقلابی در عراق کنار رفته است. علاوه بر امریکاییها، گروه دیگری که قصد داشتند از نارضایتی مردم برای بازگشت به قدرت استفاده کنند، حزب بعث عراق بود. حزب بعث عراق در اردن حضور دارند. ارتباط حزب بحث با کسانی که در اعتراضات دو سال پیش نقش داشتند و حمایتها و تبلیغات حزب بعث کاملا روشن و مشخص بود. امریکا و بعثیها، تشخیصشان این بود که عادل عبدالمهدی مهره ایران است و باید کنار گذاشته شود، این اتفاق هم افتاد و آقای عبدالمهدی از قدرت ساقط شد و به جای او مصطفی کاظمی روی کار آمد و تظاهرات هم متوقف شد. بعد از مدتی اما با کنار رفتن ترامپ از قدرت، دیگر بعثیها هم احساس تنهایی کردند و دیگر توانایی ادامه دادن به آن حجم از اعتراضات را نداشتند. در طول این مدت آقای کاظمی که خودش از مجموعه امنیتی عراق بود، توانست تا حدودی به وضع کشور ثبات بدهد و دیگر میتوان گفت که عملا جریان اعتراضات دو سال پیش تمام شده است و آنچه از آن باقی مانده است همین چند نفری هستند که امروز با انتخابات توانستهاند وارد پارلمان شوند. اینها افرادی هستند که صادقانه دنبال پایان دادن به مسائل فساد و مشکلات خدمات عمومی بودند. این ۱۰ نفری که در ناصریه و بغداد و چند حوزه دیگر به پارلمان راه یافتهاند، نامزدهای مردمی این جریان هستند.
خیلیها معتقدند که اگر مشارکت در انتخابات بیشتر بود، نتایج بسیار متفاوتی را شاهد بودیم.
قطعا اینگونه است. من از ابتدای گفتوگو هم عرض کردم که تعداد هواداران مقتدی صدر ثابت هستند. اینها اصلا تحریم هم نمیکنند و نکردند و همه برای رای دادن پای صندوق میآیند. دیگر احزاب هستند که با مشارکت مشکل دارند، یعنی ناامیدی و یأس در میان رایدهندگان به دیگر گروهها آسیب میزند. من از ابتدا هم این را در نوشتههایم تذکر داده بودم که اگر درصد شرکتکنندگان پایینتر باشد به نفع مقتدی صدر میشود و هر اندازه که درصد مشارکت بالا برود به نفع دیگران به ویژه نوری مالکی خواهد بود. در این انتخابات هم دیده شد که با درصد مشارکت ۳۰ تا ۴۱ درصدی عملکرد نوریالمالکی بهتر از ۲۰۱۸ بود، در آن سال حدود ۱۹ درصد در انتخابات شرکت کردند.
اما آمار رسمی انتخابات ۲۰۱۸ حدود ۴۴ درصد اعلام شده است.
نه، اینها آمار دستکاریشده هستند. در آن انتخابات حدود ۱۹ درصد از مردم شرکت کردند و مشارکت بالاتر از ۲۰ درصد نبود. قبل از انتخابات عراق یک حمله رسانهای خیلی قدرتمند وجود داشت که مردم را از مشارکت در انتخابات مایوس کند. عمده دعوت به عدم مشارکت در انتخابات در استانهای شیعهنشین بود. من تصور میکنم پشت این تبلیغات، نخست مقتدی صدر بود که میدانست با مشارکت پایینتر به ویژه در مناطق شیعهنشین، میتواند کرسیهای بیشتری به دست بیاورد، دوم هم اهل تسنن بودند که میخواهند یک مساله را ریشهای به روی ملت عراق بیاورند. دعوت به عدم مشارکت از سوی اهل تسنن خطاب به شیعیان به این دلیل بود که به صورت راهبردی به شیعیان بگویند که بعد از ۱۸ سال حاکمیت شما، حتی هممذهبهای خودتان هم از شما مایوس شدهاند و حاضر به رای دادن به شما نیستند.
همانگونه که مقتدی صدر در رسیدن به ۱۰۰ کرسیهای مورد نظرش ناموفق بود، هر چند که خیلی دوست دارد که نخستوزیر را شخصا معرفی کند، اما در این مسیر هم احتمالا ناموفق خواهد ماند
اگر بخواهیم دو نفر را نام ببریم که واقعا شکستخورده انتخابات امسال بودند آقایان عمار حکیم و حیدر عبادی بودند. من فکر میکنم که حقشان بیش از ۱۵ کرسی بود. اما ورودشان به این انتخابات و در چارچوب نظام انتخاباتی جدید با اشتباه محاسباتی انجام و نهایتا به یک معضل سیاسی برای این دو رهبر سیاسی تبدیل شد
جریان اعتراضات دو سال پیش تمام شده است و آنچه از آن باقی مانده است همین چند نفری هستند که امروز با انتخابات توانستهاند وارد پارلمان شوند
منبع: روزنامه اعتماد 24 مهر 1400 خورشیدی