1

قدرت رسانه‌ها نگران‌کننده است؟

ونوس بهنود

فوكو مي‌گويد قدرت صرفا بر افراد آزاد يعني كساني كه در موضع انتخاب قرار دارند اعمال مي‌شود، زيرا هدفش نفوذ بر گزينش‌هاي انسان و شكل دادن به اعمال اوست. به تعبير اين انديشمند نمي‌توان از قدرت زماني كه حق انتخاب وجود ندارد، سخن راند. رابطه آزادي و قدرت به حدي در هم تنيده است كه به موازات هم در جوامع و سايه به سايه يكديگر حركت مي‌كنند. هر زمان بخشي پرقوت‌تر بوده، بخش ديگر به ضعف گراييده است.چنين زورآزمايي در لايحه‌هاي پنهان رسانه‌ها نيز ديده مي‌شود.  رسانه كه قرار است سردمدار بازي تبادل اطلاعات در جامعه باشد، در بازي قدرت ميان حاكميت‌ها و كاربران خود به يكي از اركان قدرت تبديل شده است. هر چند از آن به عنوان ركن چهارم دموكراسي ياد مي‌شود، اما عملا ورق برگشته و بشر در حال تجربه شكل جديدي از حكمراني آن هم توسط رسانه‌هاست.

امروز ديگر امپراتورها و رهبران سياسي نيز كرنش خود را در مقابل رسانه اعلام مي‌كنند و در مقطعي كه رسانه از انعكاس خواسته و سياست‌شان سربازمي‌زند، فرياد اعتراض سر مي‌دهند. زماني با بروز و ظهور اولين ابزارهاي رسانه‌اي مانند روزنامه‌ها و كتب، ارتباط كاربر با رسانه يك‌سويه و كاربر صرفا مصرف‌كننده بود. بعدها تلويزيون، موبايل و اينترنت اين تعامل را دوسويه كرد و اين‌بار كاربران خود به حاكمان رسانه تبديل شده بودند.

هر چه مي‌خواستند آزادانه طرح مي‌كردند و تازه بعد از انتشار بود كه اين امكان وجود داشت از صحنه كاربري يك رسانه خاص حذف شوند. آبي كه كاربر ريخته بود هيچ رقمه جمع نمي‌شد و مي‌توانست با يك تصوير يا متن، حتي موجي از اتفاقات و رويدادها را در منطقه‌اي وسيع يا در مرزهاي متعدد رقم‌زده و در ابعاد اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي جامعه خود تاثيرگذار باشد. به مرور زمان رسانه‌ها متوجه تهديد قدرت‌نمايي كاربران خود شدند. آن فرزندي كه اجازه يافته بود نظر خود را طرح كند، امروز به بالغي غير قابل مهار تبديل شده بود و حتي در مقابل والدين خود طغيان مي‌كرد. به ديگران آسيب مي‌زد و اوليه‌هاي اخلاق و قانون تعريف شده در جغرافياي زيستي خود را زير پا مي‌گذاشت. اين بود كه رسانه‌ها كه زماني ابزار قدرت‌نمايي حكمراني‌ها و زماني خود به تنهايي حكمران بودند، متوجه ضعف رفتاري خود و وانهادگي كاربران شدند. در بازي قدرت‌طلبي، به مرور زمان قوانيني به ميان آمد كه قرار بود ‌بندي بر پاي كاربران ببندد و او را مطيع سازد. در ظاهر هيچ محدوديتي براي اعلام نظرات و ديدگاه‌ها وجود نداشت، اما واقعيت اين بود كه به واسطه تكنولوژي‌هاي جديد در رسانه‌ها و به ويژه پلتفرم‌ها، كاربران ناخواسته به افراد مطيع تبديل مي‌شدند. از تعداد بازخواني و تاييد مطالب يا اشاره به كلمات و جملات خاص، كاربران آنچه رسانه‌ها مي‌خواستند را بازگويي مي‌كردند و اين داستان همچنان به قوت ادامه دارد. موضوع اهميت سوادرسانه‌اي هرچند از توانمندي افراد براي رصد صحيح رسانه‌ها برخاست اما در ادامه به يك دغدغه جدي براي بازي رسانه با كاربر تبديل شده است. اينكه اپ‌ها و پلتفرم‌ها به شما مي‌گويند چه بخوريد، چه بپوشيد، به كجا سفر كنيد، با همسر خود چگونه رفتار كنيد و مدرك تحصيلي خود را چگونه كسب كنيد. چنين زورآزمايي زيرپوستي به ظاهر با دادن آزادي عمل اما در واقع با زنداني كردن كاربر در يك چارچوب مشخص بيانگر بروز و ظهور عصر جديدي است. اينكه رسانه‌ها امپراتوران جهان هستند و رهبران و مديران نيز در مقابل آنها زانو بر زمين ساييده‌اند. اما مگر غير از اين بود كه رسانه توليد و ساخته دست بشر بود و بشر از طريق اين ابزار به دنبال برقراري ارتباط بود؟ رسانه از زمان حك تصوير روي صخره‌ها و داخل غارها وجود داشته و به درازاي عمر بشر آن هم به دليل توانايي انسان به تخيل و صحبت كردن، شكل گرفته است. امروز بشر به مرحله‌اي رسيده كه رسانه او را به چالش فراخوانده است. اين مخلوق دست بشر، چنان قدرت يافته كه امروز مقوله بازيگرداني هوش مصنوعي به يك دغدغه جدي تبديل شده است. رسانه‌ها با يكدست كردن فرهنگ و تاريخ، فرهنگ و تاريخ خواسته خود را شكل داده‌اند و از بشر مي‌خواهند فرزند مطيعي باشد. بازي قدرت ما با رسانه ادامه دارد. سوال اين است كه تا زماني كه روزنه‌اي براي انتخاب بشر وجود دارد، چگونه در مقابل قدرت جديد قد علم كرده و آزادي خود را مطالبه خواهد كرد؟

منبع:روزنامه اعتماد 27 مهر 1400 خورشیدی