1

چشم‌انداز نظام اسلامی از نگاه یک نظریه‌پرداز اسلام سیاسی

ابوالفضل نجيب

در خوش‌بينانه‌ترين فرض، احتمالا تا يك دهه ديگر، هم نسلي كه انقلاب كرد و هم نسلي كه تجربه زيست در دو رژيم شاهنشاهي و اسلامي در خاطرش مانده، به پايان مسير زندگي‌اش مي‌رسد و به‌كلي منقرض خواهد شد و به اين ترتيب حافظه جمعي نسل آينده براي قضاوت آنچه حكومت اسلامي داعيه آن را داشته و البته به همان اندازه، شنيده‌هاي دست اول درباره حكومت شاهنشاهي پاك خواهد شد. آنچه اما از حافظه تاريخي پاك نخواهد شد، تجربه زيست در دوران پيشا و پساانقلاب است كه نشانه‌هاي آن به هر طريق ممكن حفظ خواهد شد.
آنچه اكنون شاهد هستيم از نسلي حكايت دارد كه براي گذار از وضع موجود و اتخاذ راه‌حل‌هاي برون‌رفت در حال تكاپو است. آنها كه هم در متن حاكميت و هم در حاشيه هستند، همچنين در تقابل با وضع موجود، جامعه را به‌طور واقعي مي‌بينند و تحليل مي‌كنند، به‌رغم نگراني‌ها و هشدارها، اما به تلويح و تاكيد بر اين جهت‌گيري اجماع دارند. آقاي حسن رحيم‌پورازغدي به نوعي فرآيند اين وضعيت را تا تبديلِ نظام ديني به نظامِ ضدديني چنين پيش‌بيني و ارزيابي مي‌كند: «ممكن است همين جمهوري اسلامي با همين ولايت‌فقيه با همين قانون اساسي باشد. اما 20 سال ديگر يك نظام بي‌دين و ضد دين باشد. قانون اساسي آن را هم عوض نكند، يك ولي‌فقيه ديگر بيايد اما بشود حكومت بني‌اميه و بني‌عباس يا خوارج يا كليساي قرون وسطي.»
اين ارزيابي و فرآيندسازي را مي‌شود به نوعي واقع‌بينانه‌تر و سرراست‌تر از طريق نگاه به حاكميت ديني و تغيير‌ ماهيت نظام اسلامي به سمت جامعه و تاثيرِ ناگزير و اجتناب‌پذير آن بر حاكميتي كه قرار است به هر قيمت و وسيله خود را حفظ كند، تغيير داد. اين چشم‌انداز با هر ملاك و معيار و برداشتي از وضع موجود و گذشته، ناظر بر واقعيتي است كه نشانه‌هاي آن را نه امروز كه بيش از يك دهه است كه مسوولان نظام و اتاق‌هاي فكر آن، در ابراز نگراني از روحيه انفعال ديني تا دين‌گريزي و بعضا دين‌ستيزي مورد تاكيد قرار مي‌دهند. آنچه رحيم‌پورازغدي اشاره مي‌كند بي‌كم و كاست ناشي از تجارب و مطالعات ميداني در برخورد با جامعه‌اي است كه واقعيت وجودي‌اش برخلاف آنچه سيستم پروپاگانداي رسانه‌اي سعي در القاي ديني بودن آن دارد، به سرعت برق و باد در حال عبور است.
آنچه از درك و واكنش‌هاي دفعي و تدافعي در خنثي كردن اين روند مي‌توان اشاره كرد، صرف هزينه‌هاي كلان براي توسعه و فربه كردن نهادهاي ديني و به همان اندازه، رويكرد اراده‌گرايانه براي تدوين و اعمال سياست‌هاي كلان از جمله تسلط تمام و كمال بر فرديت و روح جمعي جامعه است.
به اين شيوه‌هاي تدافعي افزون كنيد هزينه‌هايي را كه به‌طور تصاعدي به سيستم رسانه‌اي و در راس آن، «رسانه ملي» تزريق و به همان اندازه غيرمستقيم منابع موازي را موظف به امدادهاي مالي به آن مي‌كند. آنچه بايد مورد تاكيد و اشاره قرار داد رابطه معكوس شيوه‌هاي تدافعي موجود با نتايج و خروجي آن است. در نظر داشته باشيم خطر دين‌گريزي در جامعه‌اي در حال وقوع است كه از ابتدا فلسفه وجودي خود را پاسداري از كيان اسلام و تشيع مي‌دانست. در تقابل با نظامي كه مدعي بود در تمام طول حيات، هدف استراتژيكش نابودي اسلام و استحاله‌اش در فرهنگ غربي است. آنچه اما توجيه‌پذير نيست اينكه به‌رغم همه ادعاهايي كه پيش از اين در خصوص اراده و هدف‌گذاري نظام شاهنشاهي براي نابودي دين داشتيم، اما در واقعيت امر پايه‌هاي ديني و حتي اخلاقي مردم نه‌تنها سست نشد كه با همان دغدغه‌ها موفق به ساقط كردن نظام پيشين شدند. در مقايسه با نظامي كه وظيفه خود را نه‌تنها حفظ آن باورها و مصون‌سازي از هر ابتلا كه بسط و توسعه جهاني آن مي‌دانست، اما در عمل با نتايجي مواجه شد كه به ادعاي بسياري، شاه براي تحقق آن از هيچ تلاش فرهنگي و مادي فرو نگذاشته بود. آنچه آقاي رحيم‌پورازغدي ابراز مي‌دارد، مي‌تواند ناظر بر رويكرد پراگماتيستي و البته ناگزيرانه نظامي باشد كه به تعبيري موجوديت خود را، به طريق اولي و اوجب واجبات متصور است.
با چنين نگاهي به موجوديت نظام اسلامي، همچنان كه ارزيابي ايشان به آينده بر حفظ آن خوش‌بين است، به تلويح استحاله آن را نه‌تنها به بني‌عباس و بني‌اميه كه حتي مي‌تواند به يك نظام عرفي و صرفا با يدك كشيدن عنوان اسلامي پيش‌بيني كند. اين آينده‌نگري همچنان و به تلويح مي‌تواند ناظر بر تحقق اين قاعده باشد كه همان‌گونه كه از دل حاكميت‌هاي سكولار و لاييك فرزندان ايدئولوژيك متولد مي‌شوند، بازتاب و بازخورد حاكميت‌هاي ايدئولوژيك فرزندان و نسل و حاكميت لاييك و سكولار است.
روزنامه‌نگار

منبع:روزنامه اعتماد 19 آبان 1400 خورشیدی