تضاد عقیده و عمل
عباس عبدي
آقاي مجيد تفرشي در يك جلسه محدود هنگامي كه از آقاي باقري مذاكرهكننده ايراني ميپرسد كه از اين برجام متعفن (به قول آقاي باقري) چه چيزي كم و زياد شده كه اكنون مبناي توافق پيشنهادي شما شده است؟ به يك نقل وي پاسخ داده كه آن زمان (منظور زماني كه آن نظر را درباره برجام گفته است) كنشگر سياسي بوده و به نقل ديگري گفتهاند كه: «آن زمان من منتقد و كارشناس بودم؛ اكنون اما تابع نظر دولت مستقر هستم.» همين نقل اخير را مبناي تحليل و داوري خود قرار ميدهيم. همچنين از تبعات غير اخلاقي چنين نگاهي ميگذرم و فقط به امكانپذيري و تبعات چنين ادعايي ميپردازم. اولين نكته اين است كه مگر مساله برجام و حلوفصل آن تابع نظرات دولت مستقر است؟ اگر چنين باشد چگونه است كه اين دولت در موضوع برجام، همچنان همان سياستهاي دولت قبل را پيگيري ميكند؟ درحاليكه در زمان انتخابات و پيش از آن، موضع خود را در بيشتر موارد در ضديت كامل با سياستهاي دولت روحاني معرفي ميكرد؟ پس برجام نه سياست اين دولت و آن دولت كه سياست نظام بود. اگرچه دولت جديد به علل روشني علاقه ندارد كه اين يكساني سياست درباره برجام را رسما اعلام كند. نكته ديگر اينكه آيا ممكن است كارشناسان بتوانند تا اين حد مغاير با نظر كارشناسي خود وارد اجراي سياستهاي هر دولتي شوند؟ چگونه هنگامي كه كسي برجام را متعفن ميداند قادر است كه آن را از موضع سربلندي و افتخار به سرانجام برساند؟ فرض كنيد فردا درباره برجام توافق كرديد، آيا آن را افتخار خود ميدانيد؟ اين چه افتخاري است كه كاري را انجام دهيم كه برخلاف نگاه كارشناسي ما است. مثل كسي كه مخالف سياست توسعه صادرات باشد و او مسوول توسعه صادرات و نوشتن تفاهمنامههاي صادراتي و بازرگاني با كشورهاي ديگر شود و به اين توسعه روابط افتخار كند!
اگر كسي از عمق وجودش به سياست توسعه صادرات ايمان نداشته باشد، نميتواند اين مسووليت را بپذيرد و به خوبي انجام دهد. متاسفانه يكي از علل وفور تصميمات نادرست و ناكارآمدي اداري اين است كه مديران هر بخش فقط دوست داشتهاند كه مدير شوند و به سياستهاي آن حوزه نه علاقهاي دارند و نه حتي آشنايي و در بدترين حالت نيز با سياستهاي رسمي آن حوزه مخالف بودهاند، مثل حضور اخير در برجام. اگر آقاي ظريف و عراقچي در كارشان موفقيت نسبي داشتند، ناشي از اعتقادشان به آن راه بود و حاضر هستند كه از آن دفاع كنند و پاي مسووليت آن نيز ميايستند. آيا مذاكرهكنندگان جديد نيز چنين هستند؟ به علاوه اگر مذاكرات شكست خورد، آيا چنين فرضي پذيرفته نخواهد شد كه چون گروه مذاكرهكننده ايراني با كليت برجام به لحاظ كارشناسي مخالف بودهاند، در عمل آن را به شكست كشاندهاند، يا در بهترين حالت گفته خواهد شد كه قادر به جلوگيري از شكست آن نبودهاند؟
واقعا باورنكردني است كه چگونه كسي خود را كارشناس ميداند، ولي حاضر است سياستي را پيش ببرد كه متعفن و مغاير صد در صد با برداشتهاي كارشناسي او است؟ حتي تصور چنين وضعي هم مشكل است، مگر اينكه آن را به گونههاي ديگري تفسير و تعبير كرد كه بيان آنها درست نيست. فرض كنيم كه توافق كردند و سپس برجام با مشكلي مواجه شد، همچنان كه در گذشته چنين شد، آيا مذاكرهكننده از خود رفع مسووليت خواهد كرد؟ و خواهد گفت كه از اول مخالف آن بودم؟ اگر چنين باشد، ديگر جايي براي گفتوگو و بحث سياسي و مسووليتپذيري باقي نميماند.
مذاكره كردن مثل مُردهشوري نيست كه هر مردهاي با هر ايماني و اخلاقي و عملكردي را بتوان شست و براي مُردهشور فرقي نكند. مذاكره سياسي از تعهد و درك كارشناسي و سياسي بيرون ميآيد. كارشناسي كه مخالف يك ايده يا فرآيند است، برحسب تعهد حرفهاي و كارشناسي بايد موضع خود را بگويد. به همين علت نيز اين گروه در هيات مذاكرهكننده قبلي دعوت نميشدند و اگر هم دعوت ميشدند نميرفتند و درست هم بود كه نروند. نكته بعدي برداشت دولت محترم از اين موضع مذاكرهكنندگان است. اگر مذاكرات با خللي مواجه شد، آيا نميتوان آن را ناشي از اين موضع كارشناسي هيات مذاكرهكننده و رييس آن دانست؟ چقدر اطمينان داريد كه چنين كارشناساني قادر به اجراي سياستهاي دولت و نظام در موضوع برجام هستند؟ چه كساني بر كار آنان نظارت ميكنند كه از موضع كارشناسي موافق برجام باشند؟
اين يادداشت نه تنها در پي چون و چرا كردن در مذاكرات نيست بلكه اميدواريم كه هرچه زودتر به نتيجه برسد. به ويژه آنكه اظهارات مقامات رسمي و نيز چارچوب لايحه بودجه ۱۴۰۱ شده نيز نشان ميدهد كه دولت خواهان به ثمر رسيدن مذاكرات است تا قدري از فشار شديد به مردم كمتر شود، ولي مواظب اين تعارض بايد بود كه اثرات منفي بر اين هدف نگذارد.
منبع: روزنامه اعتماد 8 دی 400 خورشیدی