بودجه آموزش و پرورش
اعظم عابدینی
به بهانه روز جهانی آموزش
نامگذاری روزها در سطوح جهانی و ملی بیانگر اهمیت فوق و در واقع بهانهای است تا افکار عمومیرا به ابعاد مختلف آن جلب کنیم و از آن جمله(آموزش) است که به عنوان یک مساله زیربنایی و پایه توسعه کشورها نیازمند توجه خاص است. در دو سال اخیر همهگیری کرونا، سیستمهای آموزشی تمامی کشورها را با چالشهای جدی مواجه ساخته است بهطوری که اینک ضرورت توجه به آموزشهای از راه دور – به شکل اثربخش- نه تنها به عنوان آموزش مکمل که حتی به شکل یک سبک آموزشی مدرن و موثر در جهان مطرح است. در این میان کشورهای توسعهیافته با پیشرفت در تکنولوژی ارتباطات و تامین زیرساختهای لازم در بعد سخت افزاری و نیز با ابداعات نرمافزارهای جدید سعی دارند نواقص آموزشهای غیرحضوری را به حداقل رسانده و آن را به شاخصههای آموزش حضوری نزدیک کنند. اما درکشورهای توسعهنیافته یا رو به توسعه – همچون کشور ما ـ موضوع به گونهای دیگر است؛ چنانچه به رغم آنکه از دیرباز «آموزش از راه دور» به عنوان یکی از راههای اساسی برای تحت پوشش قرار دادن آموزشی کودکان و بازماندگان از تحصیل و نیز کاهش بیسوادی مطرح بوده ولی متاسفانه تاکنون نهتنها توفیق چشمگیری حاصل نشده بلکه با تعطیلی مدارس در دو سال اخیر «شکاف طبقاتی و بیعدالتی آموزشی» به دلایل زیر بیش از پیش نمایان شده است: نبود زیرساختهای لازم برای آموزشهای غیرحضوری، توسعهنیافتگی تکنولوژی ارتباطات، عدم آموزش و آشنایی معلمان، مدرسان و دانشآموزان با پلتفرمها و نرمافزارهای آموزشی، عدم آشنایی با شیوههای تدریس این نوع آموزشها و نبود دسترسی بسیاری از دانشآموزان به ویژه در مناطق محروم و کمبرخوردار به ابزارهای لازم برای این نوع آموزش؛ ابزارهایی مثل گوشیهای هوشمند، تبلت و لپتاپ و…. موجب شده تا ضمن افت آموزشی شدید تعداد زیادی از کودکان در سن تحصیل از درس خواندن محروم و برخی دیگر یا دچار وقفه تحصیلی شده یا ترک تحصیل کنند…
آمارهای آموزش و پرورش و نیز افزایش تعداد کودکان کار در مناطق مختلف به خصوص در دو سال اخیر گواه این ادعاست . همه این موارد سبب شده تا صدای اعتراض و هشدارهای فعالین حوزه آموزش و پرورش و تشکلهای مختلف معلمی بیش از گذشته به گوش برسد زیرا معلمان فهیم خوب میدانند که «تضاد و شکاف طبقاتی و بیعدالتی آموزشی» موجود؛ به عنوان (مادرِ بحرانها) چگونه میتواند سبب زایش و رشد انواع بِزههای اجتماعی، بیکاری، فقر و سایر معضلات اجتماعی درکشور شود که تبعات آن نهتنها گریبانگیر سیستم آموزش و پرورش که دامنگیر همگان خواهد شد؛ از اینروست که دلسوزانه فریاد برمیآورند و به حاکمیت، دولت و وزارت آموزش و پرورش – به عنوان متولی آموزش – اصل از یاد برده قانون اساسی یعنی(آموزش عمومی فراگیر و رایگان برای کودکان و نوجوانان تا پایان دوره متوسطه) را یادآور میشوند. زنگ خطری که معلمان به کمک تشکلهای مختلف فعال معلمی به صدا در آوردهاند برای آن است که بگویند؛ به هوش باشید! سهم هشت و نیم درصدی آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور با توجه به گستره مسائل آموزشی و پرورشی و حجم زیاد مطالبات بهحق معلمان که تاکنون بیپاسخ مانده و نیز از بعد تعداد کثیری که بهطور مستقیم یا غیر مستقیم با این وزارتخانه مرتبط بوده و به نوعی از آن منتفع میشوند؛ پاسخگو نیست. باید تا دیر نشده تلاش کرد و سهم آموزش و پرورش را از این بودجه بالا برد زیرا معلم و دانشآموز امروز متفاوت از دیروز است. او آگاه شده و سهم خود را از سفره بودجه طلب میکند. اگر این آگاهی را درک نکنیم و به مطالبات و خواستهها و نیازهای مغفول آموزشی معلم و دانشآموز منطقی پاسخی درخور ندهیم شاید خسارتهای پیش آمده پیدا و پنهان فردا، قابل جبران نباشد. نجواها، صداها و فریادهای در گلو مانده دلسوزان متعهد را بشنویم؛ با افزایش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی، برنامهریزی بهوسیله اهل فن و متخصصان حرفهای و تعیین اولویتها و نیز دعوت از سازمانهای مردم نهاد و خیرین در جهت توانمندسازی و حمایت از خانوادهها و تجهیز مدارس ،کشتی در گل مانده آموزش را نجات دهیم شاید فردا دیر باشد!
منبع:روزنامه اعتماد 4 بهمن 1400 خورشیدی