1

فضای مجازی و آسیب‌ها

عباس عبدي

فضاي مجازي ظرفيت آن را پيدا كرده تا هر گاه خواستيم مفري براي فرار از بار مسووليت پيدا كنيم، آن را به عهده فضاي مجازي بيندازيم. از جمله قتل فجيع يك خانم در اهواز را به عهده آن انداختند و ديدم كه آقاي زيدآبادي به طعنه و طنز گفت كه مقصر اصلي آهن است كه توانسته‌اند با آن كارد برنده‌اي بسازند و گردن دختر را گوش تا گوش قطع كنند. فارغ از اين طعنه؛ آقاي دادستان كل در اين باره گفته‌اند:  «در اهواز حادثه وحشتناكي توسط همسر يك زن در يكي از ميادين اهواز به راه افتاد كه بنيان اصلي آن به فضاي مجازي برمي‌گردد، موضوع از اين قرار است كه در فضاي اينستاگرام فردي از كشور سوريه خانم را فريب مي‌دهد و بعد از مدتي به كشور تركيه رفته و در آنجا عكس‌ها و فيلم‌هايي را مي‌گرفتند و از طريق اينستاگرام به همسر خود ارسال مي‌كردند، بعد از مدتي زن به كشور باز مي‌گردد و علت بريده شدن سر زن اهوازي توسط همسر خويش، همين فضاي مجازي است كه باعث تحريك شدن همسر زن بود.» مساله اين است كه اين رفتارها از جمله فرار دختران و زنان از خانه مربوط به سال‌هاي اخير نيست، پيش از انقلاب هم وجود داشت، بسياري از زنان اماكن خاص فراري‌هاي از خانه به ويژه از شهرستان‌ها بودند. آن زمان تقصير كي بود؟ با اين منطق بايد تقصير خودرو و قطار و هواپيما گذاشت كه امكان نقل و انتقال سريع و دور را به آنان مي‌داد!  واقعيت اين است كه هر پيشرفتي در فناوري براي همه اعم از افراد عادي يا مجرم، امكانات جديدي را فراهم مي‌كند. نمونه آن اسلحه است. بسياري از جرايم با اسلحه انجام مي‌شود، پس چرا اصل وجودي آن را نفي نمي‌كنند؟ شايد بگوييم داشتن اسلحه را مي‌توان ممنوع كرد، پس آيا فضاي مجازي را هم بايد ممنوع كرد؟ اين استدلال نادرست است، زيرا داشتن چاقو را چرا ممنوع نمي‌كنيم؟ براي اينكه با منع داشتن چاقو، زندگي مختل مي‌شود. حتي اتفاقا بسياري معتقدند كه اسلحه را هم بايد آزاد كرد، زيرا در جامعه‌اي كه ممنوعيت اسلحه فقط شامل افراد و شهروندان عادي مي‌شود و افراد شرور و مجرم به هر نحوي كه بتوانند اسلحه را تهيه مي‌كنند، مردم را در برابر مجرمين خلع سلاح كرده‌ايم. در اين ميان مجرمين سلاح دارند، ولي مردم عادي از داشتن آن محروم شده‌اند. البته در يك جامعه‌اي كه پليس قدرتمند است، ماجرا فرق مي‌كند. بگذريم. 

به نظر مي‌رسد كه در برابر پيشرفت‌هاي فناوري نبايد موضع انفعالي و دفاعي گرفت و خواهان محدوديت شد، چون منافع آن بسيار زياد و وجودش ضرورت پيشرفت است و هزينه‌هاي آن از جمله استفاده افراد شرور و مجرمين را بايد از طريق سازوكارهاي دروني آن و نيز آموزش و فرهنگ‌سازي كنترل كرد. بدون ترديد اگر آن خانم مقتوله تماس اينترنتي نداشت به آن رابطه كشيده نمي‌شد، ولي به احتمال فراوان مثل نسل‌هاي پيش از خودش از طريق ديگر به ايجاد رابطه‌اي عاطفي اقدام مي‌كرد. مشكل اينجاست كه اگر دختر ۱۲ ساله را شوهر دهيد و زندگي زناشويي براي او از زماني آغاز شود كه بايد سرگرم آموزش و تفريح و بازي باشد، در اين صورت او را وارد سياهچاله‌اي خطرناك كرده‌ايد و همزمان به دست او نيز يك وسيله خطرناك مثل تلفن هوشمند داده‌ايد. در اينجا، مسووليت اصلي به عهده اينترنت نيست، اينترنت هم مثل خودرو فقط سرعت حمل و نقل را زياد مي‌كند و اگر كسي خواست فرار كند، از اين طريق عمل خواهد كرد، ولي از هر يك ميليون مسافر شايد يك نفر قصد فرار داشته باشد. بنابراين مشكل اصلي، رويكردي است كه نسبت به پديده‌ها و فناوري‌هاي نو وجود دارد. رويكرد شكست‌خورده‌اي كه از زمان ورود هر فناوري به ايران با مخالفت محافظه‌كاران مواجه مي‌شد، حتي آن را حرام مي‌دانستند، ولي تاكنون سابقه نداشته كه بتوان جلوي پيشرفت حتي يكي از فناوري‌ها را گرفت؟ چون پيشرفت آن متناسب با نياز بشر است. چيزي كه نياز بشر است نمي‌توان راهش را سد كرد. هر گونه مقاومت در برابر آن فقط روح و جسم را فرسوده مي‌كند، سپس در برابرش كوتاه مي‌آيند و منفعل مي‌شوند. بهترين راه، استقبال از فناوري است، طبعا مي‌توان مردم را براي كاهش عوارض سوءاستفاده از آن همراه كرد و بدون كاربرد روش‌هاي گرفتن و بستن و جمع كردن و مجازات نمودن، استفاده صحيح از آن را ترويج كرد و جلوي تبعات منفي آن را گرفت يا كم كرد. به‌طور قطع بايد گفت كه دشمني با اينترنت و فضاي مجازي حتي از دشمني با روزنامه و راديو و تلويزيون هم بي‌ثمرتر است.

منبع:روزنامه اعتماد 25 بهمن 1400 خورشیدی