1

این سیاست‌ورزی نیست

عباس عبدي

يكي از فعالان نواصولگرا در توييتي به يك رشته از تناقضات و به اصطلاح گيجي جناح متبوع خودشان اشاره كرده بود. اولين مورد افزايش قيمت خودرو و جلوگيري رييس‌جمهور از اين افزايش بود كه سوت و كف اين جناح را همراه داشت، ولي چند هفته‌اي نگذشت كه گران‌تر از پيش شد و صداي كسي هم درنيامد. سپس طرح واردات خودرو كه با ممنوعيت واردات لوازم خانگي همراه مي‌شود و سپس افزايش شديد قيمت اين لوازم و حتي نوبتي شدن تحويل كالا به خريداران بود كه مردم را عصباني كرد و اينان نتوانستند موضع‌گيري‌هاي روشني داشته باشند. مورد بعدي، شعار زدن بر دهان كسي كه بعد از ترور حاج قاسم بخواهد با امريكا مذاكره كند، بود. ولي در دولت جديد ماجرا عوض مي‌شود. شخص ديگري هم به سيل واردات واكسن و بشارت دادن دولت جديد به پايان كرونا در دهه فجر اشاره مي‌كند و اينكه پيك اصلي كرونا در اين دهه رخ داد. اكنون بايد نوار صوتي منتشره درباره هلدينگ ياس را هم به اين مجموعه بي‌انتها اضافه كرد كه همه اينها موجب گيجي اين گروه از فعالان رسانه‌اي و سياسي شده است.  واقعيت اين است كه اين كاري كه لشكر سايبري نواصولگرايان در توييتر مي‌كنند، هرچه باشد سياست‌ورزي نيست؛ اين يك فعاليت اقتصادي زشت است. سياست‌ورزي اصول و قواعد خود را دارد. مهم‌ترين آنها داشتن ثبات شخصيتي است. اين ثبات شخصيتي از ثبات فكري مي‌آيد. بدون داشتن يك انديشه راهنما و تا حدي منسجم نمي‌توان سياست‌ورزي موثري كرد كه بدون تناقض يا گيجي باشد. البته ثبات فكري به معناي عدم تغيير نيست. ولي تغيير فكري، هم بايد شفاف و هم قابل توضيح باشد. همه اين موارد متناقض جريان نواصولگرايي را مي‌توان تحليل كرد و نشان داد كه مبتني بر هيچ انديشه‌ منسجمي نبوده است.  

دفاع از تثبيت قيمت خودرو فاقد چنين انسجامي است. چون اگر دولت نقدينگي را افزايش ندهد، هيچ كالايي از جمله خودرو گران نمي‌شود. به علاوه هنگامي كه رفتيد در دولت، متوجه مي‌شويد كه مديران خودرويي را خودتان منصوب مي‌كنيد، آنان هم خواهان افزايش قيمت هستند، خب چاقو كه دسته خود را نمي‌بُرد؟ قيمت لوازم خانگي چرا بالا رفت؟ مطمئن باشيد كه كيفيت آن‌هم مثل خودرو شده و پايين مي‌آيد، چون رقابت با كالاي خارجي ندارند، صادرات ندارند، زيرا هيچ‌كس در جهان حاضر به خريد آنها در مقايسه با كالاي مشابه خارجي نيست. در داخل هم انحصاري عمل مي‌كنند، لذا با هر كيفيتي و با هر قيمتي بفروشند، خريدار هست حتي در نوبت. خريدار نيز چاره‌اي ندارد. مذاكره با امريكا هم همين طور است، مگر مي‌شود دنبال برجام بود و با آنها مذاكره نكرد؟ حالا چه مستقيم و چه غيرمستقيم. فقط غيرمستقيم هزينه‌هايش بيشتر است و امتيازات را به واسطه‌ها بايد داد. مخالفت با برجام و آتش زدن آن نيز فقط يك نمايش براي بيرون راندن طرف مقابل بود. اگر سياست فقط كسب قدرت به هر قيمت و بدون لحاظ كردن خير عمومي است، پس آنان خداي سياست‌ورزي هستند. تناقضات نمونه واكسن نيز روشن است. نواصولگراياني كه از ۲ سال پيش تاكنون انواع و اقسام مواضع متناقضي را درباره واكسن گرفته‌اند، به اين راحتي نمي‌توانند از خوردن چوب اين مواضع معاف شوند. كافي است به مواضع وزير بهداشت دولت روحاني كه مورد حمايت كامل اصولگرايان بود و نيز وزير فعلي مراجعه كنند. انكار اوليه كرونا، كم‌اهميت جلوه دادن آن، همدستي ضمني با طرفداران طب اسلامي و نفي ضمني طب علمي، مخالفت با واردات واكسن و تاكيد بر توليد داخل و… همه اينها را بگذاريد در كنار افتخار كردن به واردات واكسن و وعده پايان كرونا در دهه فجر كه البته اين دهه همراه شده است با اوج‌گيري بي‌سابقه كرونا در كشور.  مشكل اين است كه بايد پرداخت پول براي توييت زدن را كنار بگذارند. اين لشكرهاي سايبري نه تنها اثر ماندگار مثبتي ندارند، بلكه آثار آنها براي فضاي سياسي منفي است. اينكه در زمان روحاني يك كالا قدري گران مي‌شد، توييت باران مي‌كردند و حالا چند برابر گران مي‌شود سكوت و توجيه مي‌كنند، به معناي سقوط اعتبار سياسي است. در گام دوم بايد در برابر پرت و پلاهاي دوستان و مسوولان شناخته‌شده خود بايستند. مصلحت‌سنجي حدي دارد. اگر از آن حد بگذرد، بي‌اعتباري مي‌آورد. اين جناح هر ارزش و حقيقتي را بي‌اعتبار و شناور كرده‌اند، ديگر براي آنان جايي براي تكيه دادن و ايستادن باقي نمي‌ماند. اگر حقيقت و ارزش‌هاي بنيادين شناور و بي‌اعتبار شوند، آن‌هم در فاصله‌هاي زماني كوتاه، هويت انساني مخدوش و متزلزل مي‌شود. اين اتفاقي است كه براي لشكر سايبري نواصولگرايان رخ داده و فاقد حداقل‌هاي سياسي شده‌اند. اين يادداشت فقط در پي نقد و تحليل بود و تخريب و تخطئه هدف آن نيست، بد نيست به نكات آن توجه كنند. خود دانيد.

منبع:روزنامه اعتماد 27 بهمن 1400 خورشیدی