1

استعفای رییس اصلاحات؟!

جعفر گلابي

چند روز پيش آقاي محمدرضا خاتمي در يك اتاق گفت‌وگو اعلام كرد كه برادرش سيدمحمد خاتمي به مقامات كشور و دوستانش گفته است كه «ديگر وارد عرصه عملياتي سياسي نمي‌شوند».  انتظار اين بود كه پيرامون اين خبر مهم از سوي خود آقاي خاتمي يا دفتر ايشان يا نزديكان‌شان توضيح بيشتري داده شود ولي تاكنون چنين انتظاري برآورده نشده است و با اينكه خبر مزبور بازتاب زيادي نداشت، برداشت‌ها و سوالات متفاوتي پيرامون خبر ياد شده وجود دارد. عدم ورود به عرصه عمليات سياسي به چه معناست؟ آيا آقاي خاتمي مي‌خواهند از صحنه سياسي كشور كنار روند و چنين بياني مقدمه خروج كلي ايشان از ميادين سياسي است؟ اگر چنين برداشتي درست باشد آيا بهتر نبود كه شخص آقاي خاتمي طي بيانيه يا سخناني خطاب به مردم در اين مورد توضيح دهد و علل آن را برشمرد و پيش خود و خداي خود آسوده باشد و حجت خويش را تمام كرده باشد؟ مسلما مردمي كه دوبار با آراي بالا وي را بر كرسي رياست‌ جمهوري نشاندند، حق دارند كه دقيقا از موضوع و جزيياتش اطلاع پيدا كنند. اگر چنين تصميمي جدي است ناظر به كدام علل و دلايل است؟ آيا وي ديگر نفس سياست‌ورزي اصلاح‌طلبانه را مقرون به نتيجه نمي‌داند؟ در اين صورت توصيه‌اش به خيل اصلاح‌طلبان كشور چيست؟ آيا از نظر ايشان تلاش آنها هم نتيجه‌اي در بر نخواهد داشت يا اين يك تصميم شخصي بر اثر مسائل شخصي است و تعميم آن به ديگر كنشگران سياسي بلاموضوع است؟اگر وي نوبت پيشكسوتان را تمام شده مي‌داند و مايل است كه  جوان‌ترها ميدان‌دار كنش‌هاي سياسي شوند به نظر مي‌رسد هنوز مقدمات چنين رويكردي فراهم نشده است.نه احزاب موجود توانسته‌اند پايگاه مردمي خود را تقويت و مستحكم و فراگير كنند و نه هنوز از ميان اصلاح‌طلبان فردي كه توان و محبوبيت و نفوذ لازم را داشته باشد و در ميان تشكل‌هاي موجود اصلاحات نظر و راي‌اش‌فصل‌الخطاب باشد ظهور و بروز داشته است.

مسلما روش و منش آقاي خاتمي با بي‌مسووليتي و تنزه‌طلبي سازگار نيست و در هر شرايطي از ياري رساندن به آرمان‌هاي مردمي استنكاف نخواهد كرد ولي ترك عرصه عملياتي داراي معناي حداقلي مثل معرفي نكردن كانديدا براي انواع انتخاباتي كه در پيش است يا عدم تشكيل شوراهاي مشورتي و عدم حمايت از تصميمات تشكل‌هاي اصلاح‌طلبانه دور از انتظار نيست.مسلما شرايط عمومي كشور در تصميم فوق دخالت دارد ولي احتمالامجموع حوادث انتخابات رياست‌ جمهوري در اين رويكرد جديد آقاي خاتمي دخالت بيشتر داشته است.
 معلوم نيست چه شد كه نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان در روزهاي آخر متصل به راي‌گيري چگونه به معنايي فرو ريخت و هر كس راه خود را در پيش گرفت و شكستي كه همه انتظارش را داشتند بدتر و حيثيتي كرد؟لذا بعيد نيست كه آقاي خاتمي از آن نوع رفتارها گله داشته باشد و بر اين اساس ديگرمايل به مشاركت در صحنه‌هاي عملياتي چون چند انتخابات اخير نباشد.با اينكه هميشه صبغه اخلاقي تصميمات و عملكرد آقاي خاتمي پررنگ‌تر از وجوه سياسي آنهاست ولي وي سياستمداري نكته‌سنج هم هست و احتمالا از همين زاويه پي برده است كه روش‌هاي مالوف اصلاح‌طلبان ديگر جواب نمي‌دهد و دليلي ندارد كه همچنان اعتبار رييس‌ جمهور اسبق هزينه شود و هيچ نتيجه‌اي در بر نداشته باشد.
البته اميد مي‌رود كه عدم ورود آقاي خاتمي به عرصه‌هاي جدي سياست در همين موضوعات خلاصه شود ولي اگر چنين تصميمي متضمن مشكلات عميق‌تر باشد حكايت از شرايط اميدواركننده آينده ندارد. اگر شخصيت محبوب و محجوب و معتدل و اميدوار و مثبت‌انديشي مثل آقاي خاتمي ديگر اميدي به كنش‌هاي سياسي نداشته باشد، پيام تلخي به جامعه مخابره خواهد شد كه آثار منفي متعددي درپي خواهد داشت.مسلما مسووليت خلأ‌هاي فزاينده و نگران‌كننده در سپهر جامعه به عهده كساني است كه در انحصار قدرت مي‌كوشند و در اين راه حتي برگزاري انتخابات رقابتي و مشاركتي را برنمي‌تابند.در شرايط خطير منطقه‌اي و جهاني كشور ما نيازمند استحكام و شادابي و حضور جدي مردم در اداره كشوراست.اگر هر نخبه و استاد دانشگاه و شخصيت متعهدي به طريقي به انزوا و گوشه‌گيري و واگذاري مسووليت‌هاي اجتماعي هدايت شود، قدرت و اراده و اعتبار مردمي كه در همه صحنه‌هاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي كارساز و نتيجه‌بخش و بيمه‌كننده است، زايل مي‌شود و در گردنه‌هاي خطرخيز آسيب‌ها از هر سو متوجه كشور خواهد شد.وقتي ميدان كار و تلاش و سياست‌ورزي از شخصيت‌هاي وزين و متعهد خالي شود چه كساني جايگزين آنها خواهند شد؟ اكنون به عينه مشاهده مي‌كنيم كه انحرافيون يعني همان‌ها كه در عبور از خطوط قرمز جسارت دارند هيچ ميدان و سفر و زاويه‌اي براي مطرح ساختن خود و ديده شدن را از دست نمي‌دهند و خدا مي‌داند كه اگر خطري براي كشور پيش آمد چه رفتاري از آنها سر خواهد زد؟دقيقا در چنين شرايطي است كه كشور نيازمند متعهدان و راستگويان و آگاهان و مردم‌مداران است و ما چه آسان انزواي آنها را مي‌پذيريم و از بي‌وزني در فضاي سياسي، اجتماعي هراسي به دل راه نمي‌دهيم!به هر حال ترك عرصه سياسي از جانب آقاي خاتمي هرگز خبر خوبي نيست و چنانچه زيادت گيرد نفس كنش‌هاي مثبت و اميدوارانه و قانوني را تضعيف خواهد كرد و نشانه بارزي از مشكلات بسيار عميق سياسي و اجتماعي خواهد بود.اميد است وي حتي اگر در ترك عرصه‌هاي عملياتي اصرار داشته باشد آن را دقيقا مديريت كند تا از اين ناحيه آسيب كمتري متوجه روند اصلاحات شود.

منبع:روزنامه اعتماد 2 اسفند 1400 خورشیدی