1

رشدمرگ سواد در دانش‌آموزان

حسين ثقفي

كرونا توانست با قدرت در تمام بخش‌هاي جهان التهاب ايجاد كند و در كنار جان آدمي، ذهن و انديشه وي را نيز گرفتار ركود گرداند.
انصافا دنيا براي رويارويي با چنين بحراني آمادگي نداشت و كشورهاي مدرن و پيشرفته نيز نتوانستند به تندي براي تهديدهاي متنوع كرونا، چاره‌انديشي نمايند.
در اين بين كشورهاي درحال توسعه و گرفتار تحريم و تهديدهاي بين‌المللي شرايط دردناكي داشتند و به موازات مرگ جسماني ساكنان‌شان، مرگ ذهني آنان نيز به وقوع پيوست و مصاف‌شان در برابر هر دو مرگ ناكام ماند. سخن ما در اين بخش، مرگ انديشه و سواد مدرسه‌اي در ايام كروناست و منظور از سواد همان دريافت‌هايي است كه دانش‌آموزان از كتب درسي خود در قالب آزمون و نمره به معلمان‌شان ارايه مي‌دهند.
وقتي سيستم تعليم و تربيت كشوري، تكيه بر محفوظات دارد و مهارت محوري در آن كمتر ديده مي‌شود، شكي نيست كه مجازي شدن آموزش، مغز‌ها را به سمت راحت‌طلبي و گريز از چنين يادگيري‌هايي سوق مي‌دهد. مهاجرت خرد و تفكر از آموزش با بروز كرونا، به‌شدت تقويت شد و جمعيت بالايي از دانش‌آموزان در اين آب گل‌آلود با راحت‌طلبي مطلق درصدد صيد بهترين نمرات از راه‌هاي گوناگون به جز همت فردي و مطالعه محوري برآمدند و بدان دست يافتند. البته فقدان پلتفرمي نوين و بدون ايراد و عدم ارتباط نرم‌افزاري با كشورهاي مترقي و خودبيني‌هاي غيرعلمي نيز كمك كرد تا آنكه آموزش در دست‌اندازي پر از گل و لاي گرفتار شود.
اكنون پس از دو سال كه مدارس كشور درگير كرونا شده است و با حضوري شدن مدارس در اين سال تحصيلي، اغلب معلمان اذعان دارند كه دانش‌آموزان فعلي داراي حداقل‌هاي علمي نيز نيستند و مرگ خاموش سواد چنان در آنان روي داده است كه پهناي فكري آنان را تبديل به شوره‌زاري خشك و فاقدخلاقيت گردانده است. در تمام مقاطع تحصيلي افت شاخص‌هاي تعليم و تربيت مشهود است. متاسفانه آموزش مجازي موجب رشد بادكنكي معدل و نمرات دانش‌آموزان به طريقي شده است كه با واقعيت موجود هيچ تطابقي ندارد و شوربختانه در سنجش‌هاي حضوري مشخص مي‌گردد كه فاصله بين واقعيت سواد و نمره دانش‌آموزان با آنچه در فضاي مجازي كسب كرده‌اند فراتر از ماه تا زمين است. اين بي‌سوادي گزنده فشار مضاعفي بر معلمان و البته فراگيران در كلاس‌هاي حضوري وارد مي‌كند.
به نظر مي‌رسد قبل از حضوري شدن مدارس، بايد آموزش و پرورش راهي براي پر كردن اين شكاف عميق بي‌سوادي مي‌يافت نه آنكه بر طبل بازگشايي حضوري مدارس بكوبد و دانش‌آموزان را چنين بي‌سلاح روانه ميدان علم كند كه نتيجه‌اش يأس و نااميدي و شايد ترك تحصيل باشد. آنچه بعد از امتحانات نوبت اول مدارس رخ نمود بيانگر اين مطلب است كه كرونا به راحتي توانسته موجب افت تحصيلي و كاهش شديد سطح آموخته‌هاي دانش‌آموزان شود و از طرفي ديگر بتواند گسست وهمناكي در حوزه تربيتي و اخلاقي در بين يادگيرندگان به وجود آورد. باري با چنين آثار مخربي وزارت آموزش و پرورش بازهم به شكلي كاملا بدون متد و برنامه در پي روانه كردن دانش‌آموزان به مدرسه است بي‌آنكه به چنين اشكالاتي پي ببرد و بكوشد تا با تغيير در شيوه‌هاي يادگيري و سنجش، اين نقصان‌ها را جبران نمايد. در شرايط كنوني بار سنگيني بر دوش مدارس كشور نهاده شده است از آن رو كه وزارت هيچ طرحي براي ايجاد و تقويت اميد در دانش‌آموزان ارايه نكرده است و مديران و معلمان بايستي با خلاقيت‌ها و توانمندي ذاتي خود اين عيوب را مرتفع كنند، چيزي كه ساليان سال به طول خواهد انجاميد و حداقل در شرايط فعلي آموزش و پرورش به‌شدت ناتوان از حل و رفع آن است.

منبع:روزنامه اعتماد 15 فروردین 1401 خورشیدی