1

دانش‌آموز روح مدرسه

محمد داوري

دومين هفته است كه پس از بيش از دو سال غيرحضوري شدن كلاس‌ها دوباره هياهوي كودكان و نوجوانان جلوه ديگري به شهرها و روستاها داده است. دانش‌آموزان كيف به دست با لباس‌هاي فرم مدرسه و فريادهاي زنگ تفريح به ويژه فرياد زنگ آخر حال و هواي خاصي را به كوچه‌ها و خيابان‌ها داده‌اند، حال و هوايي كه با طولاني شدن آموزش غيرحضوري داشت كم‌كم به فراموشي سپرده مي‌شد. اين حس و حال و اين تب زندگي و تپش قلب نظام آموزشي بيش از هر چيزي بايد ما را متوجه اصلي‌ترين عنصر فرآيند آموزش و پرورش يعني «دانش‌آموز» نمايد، عنصري كه همه ‌چيز و همه كس براي آن در اين سيستم قرار مي‌گيرند و از وزير گرفته تا خدمتگزار مدرسه همه و همه براي دانش‌آموز مشغول ايفاي نقش هستند. شايد دو سال است كه به دليل حضور نداشتن دانش‌آموزان در مدرسه كمي به فراموشي سپرده شده‌اند و يادمان رفته بود كه تمام بحث‌ها و گفت‌وگوها و مخالفت‌ها و موافقت‌ها و طرح‌ها و برنامه‌ها براي دانش‌آموز است، براي اينكه كودكان و نوجوانان در تجربه دوازده سال تحصيل، صاحب دانش و مهارت و توانمندي لازم و به ‌طور كلي به گونه‌اي رشد و تربيت يافته شوند و در ابعاد مختلف به بلوغ برسند كه به ‌عنوان يك شهروند نقش‌هاي فردي و اجتماعي خود را به خوبي ايفا كنند. حضور دانش‌آموز در مدرسه و برگزاري كلاس‌هاي حضوري بيش از هر چيزي جلوه‌گر اين واقعيت است كه دانش‌آموز روح مدرسه و كلاس است و در دنياي جديد ديگر تعريف قديمي و سنتي از مدرسه بي‌معنا است. در و ديوار و ساختمان نيست كه به مدرسه معنا مي‌دهد بلكه دانش‌آموز است كه به اين مفهوم جلوه و معنا مي‌بخشد. دانش‌آموزي كه روح مدرسه و كلاس است متاسفانه در تصميم‌سازي‌ها و تصميم‌گيري‌ها و در طرح‌ها و برنامه‌ها چندان جايگاهي ندارد و ديده نمي‌شود به اين معنا كه كارشناسان و مديران و تصميم‌گيران به ‌دور از واقعيت‌ها و نيازها و ويژگي‌ها و تفاوت‌هاي نسل جديد كتاب درسي تاليف و تدوين مي‌كنند و دستورالعمل‌هاي آموزشي و پرورشي صادر مي‌كنند، غافل از اينكه بسياري از اين محتواها با اين نسل ناسازگار است و جذابيت چنداني نداشته و بسياري از اين شيوه‌ها براي نسل دنياي اينترنت و موبايل و شبكه‌هاي اجتماعي ناكارآمد است. اين كم‌توجهي باعث آزرده شدن روح كلاس و مدرسه و بيگانگي دانش‌آموز با نظام آموزشي شده است و موجب شده تا بيش از هر كسي دانش‌آموزان براي بازگشت به اين كالبد ناسازگار مقاومت كنند و همچون روحي كه لذت آزادي از قفس جسم را تجربه كرده است تمايلي به بازگشت كالبد عذاب‌آور را نداشته باشد و كمترين واكنش اعتراضي او رفتارهاي ناسازگارانه در كلاس و مدرسه است و كوچك‌ترين مقاومت او مناسب نكردن ظاهر خودش با آنچه كه مسوولان مدرسه از او مي‌خواهند، است. به نظر مي‌رسد مسوولان آموزش و پرورش بايد با درك دنياي جديد و روانشناسي جديد كودكان و نوجوانان به دنبال ساختن مدرسه و تاليف كتاب و تدوين روش‌هايي باشند كه متناسب با اين روح سرگردان و معترض باشد و بيش از اين با افزايش شكاف كلاس و مدرسه و معلم و شاگرد استعدادهاي اين مرزو بوم را به هدر ندهند.

منبع:روزنامه اعتماد 22 فروردین 1400 خورشیدی