موی سر یا توی سر؟!!
محمد داوری
ويديوي قيچي كردن موي سر دانشآموزان پسر يكي از مدارس كه در شبكههاي اجتماعي با واكنشهاي گسترده مواجه شد نوك كوه يخي است كه نشان از واقعيتهاي تاسفبار مدارس كشور دارد، واقعيتهايي كه متاسفانه گواهي است بر حاكميت انديشهها و روشهاي دههشصتي كه با هيچكدام از اصول و مباني تعليم و تربيت و اصول و مباني روانشناسي كودك و نوجوان تناسب و سازگاري ندارد.
بيترديد چنين روشهاي غيرتربيتي و غيرعلمي و غيرحرفهاي ريشه در تفكر سنتي و نگرشهاي سطحي به مقوله تربيت دارد، روشهايي كه نه تنها مفيد و كارآمد نبودن آنها، بلكه مضر و ناكارآمدي آنها براي همه به اثبات رسيده است و براي اثبات آن نيازي به تحقيق و پژوهش نيست چرا كه بسيار روشن و بديهي است كه چنين روشهاي سطحي و غيرحرفهاي حتي در عقبماندهترين نظامهاي آموزشي دنيا هم استفاده نميشود.
قيچي كردن مويسر كودك يا نوجواني كه بيترديد موي سرش برايش بسيار اهميت دارد و در دنياي او و تصويرسازي از خودش در مهمترين دوره رشدش از جنبههاي ذهني و رواني داراي ابعاد عميق روانشناختي است آن هم در ميان هياهوي دوستان و همكلاسيها و هممدرسهايها در واقع ايجاد زخم بزرگ رواني است كه چه بسا تا آخر عمر آن فرد اثرش باقي بماند، همان اثري كه برخي از كاربران به موارد مشابهي از تجربيات دوران مدرسه خود در واكنش به اين ويديو اشاره كردند.
نظام آموزشي سطحينگر كه به جاي اهميت دادن به محتوا اسير شكل است راه به جايي نميبرد و نگرشي كه (مويسر) برايش از (تويسر) مهمتر است الگوي رفتاري تظاهر را ترويج ميكند و رفتارهاي نمايشي را تحسين ميكند كه موجب ميشود تا واقعيتها پشت اين ظاهرسازي پنهان بماند و تبعات آن در قالب آسيبهاي اجتماعي در سنين بالاتر سر برآورد. قوانين و مقررات و دستورالعملهاي حاكم در مدارس و اعمال سليقههاي برخي متوليان كجانديش و بدانديش و غيرحرفهاي است كه باعث شده است تا كلاس و مدرسه براي دانشآموزان جذابيت نداشته باشد و بسياري از آنها از مدرسه فراري باشند و هم چنان به بهانه ترجيح كلاسهاي غيرحضوري با كلاسهاي حضوري از هر فرصت و بهانهاي براي نيامدن به مدرسه استفاده كنند.
به نظر ميرسد معلماني كه در صف مطالبهگري قرار دارند بايد با اعلام مخالفت خود با چنين شيوههايي تلاش كنند تا به موازات مطالبات صنفي خود از حقوق دانشآموزان و شخصيت و جايگاه آنها نيز دفاع نموده و اجازه ندهند عوامل مدرسه به چنين شيوههايي كه علاوه بر غيرعلمي و غيرحرفهاي بودن غيراخلاقي نيز ميباشد با روح و روان دانشآموزان بازي كنند. بيترديد دفاع از حقوق دانشآموزان به عنوان يك مطالبه بحق ميتواند رابطه معلم و دانشآموز را بهبود ببخشد و به پيوند موثر اين دو عنصر اساسي نظام آموزشي كمك كند تا شايد قدري از ناكارآمدي نظامآموزشي جبران شود.
منبع: روزنامه اعتماد27 فروردین 1401 خورشیدی