رتبهبندی معلمان قربانی شکاف صف و ستاد
محمد داوری
آنقدر این رتبهبندی معلمان به طول انجامید و آنقدر پیرامون آن سر و صدا راه افتاد که کمتر کسی در کشور است که از این موضوع بیخبر باشد. یکی از معلمان میگفت رفتم نون بخرم شاطر که میدونست من معلم هستم به من گفت: (تبریک میگم بالاخره رتبهبندی معلمان هم که تصویب شد!!!) بهرغم اینکه رتبهبندی معلمان در دالانهای دولت بیش از 10 سال گرفتار شده بود و در سه دولت مورد بحث بود متاسفانه یک سال هم گرفتار پیچ و خمهای مجلس شد و حالا پس از تصویب نهایی در مجلس این طرح مثلهشده در مرحله تدوین آییننامه گرفتار بررسیهای غیرکارشناسانه ستادیها شده است و بهرغم اینکه به یاری واکنشهای معلمان در شبکههای اجتماعی پیشنویس اولیه این آییننامه تاکنون بیش از 25 بار اصلاح و تغییر داشته است همچنان به دور از واقعیتهای حرفه معلمی و کلاس و مدرسه است و شاخصها و امتیازهای در نظر گرفتهشده برای کسب و ارتقای هر رتبه تناسبی با آن نداشته و تحققبخش فلسفه این طرح نیست هرچند که لایحه دولت و بررسیهای مجلس هم چندان با فلسفه طرح که ایجاد رقابت و انگیزه در معلمان میباشد نبوده است اما حالا که مشخصتر شاخصها در حال تدوین است عینیتر میتوان فهمید که این طرح چقدر با اهداف و فلسفه خود فاصله دارد. قرار است معلمان با کسب امتیازهایی در پنج رتبه آموزشیار، مربی، استادیار، دانشیار و استاد معلم طبقهبندی شوند و به تناسب قرارگرفتن در هر رتبه بر حقوق آنها افزوده شود اما به دلیل اینکه نویسندگان آییننامه و بررسیکنندگان آن، ستادنشینان به دور و بیگانه با واقعیتهای کلاس و مدرسه و حرفه معلمی هستند و از طرفی نگاه آنها بیشتر متمایل به نیرویهای ستادی است تا مزایای رتبهبندی شامل آنها شود، متاسفانه شاخصهایی را در نظر گرفتند که بسیاری از آنها ربطی به ایفای نقش معلم ندارد یا برای شاخصها امتیازهایی را منظور کردهاند که تناسبی با اهمیت هر یک از آن شاخصهای با صلاحیتها و ویژگیهای یک معلم نیز ندارد.
بنابراین طرح رتبهبندی که با گره خوردن به معیشت معلم از مسیر اهداف و فلسفه خود دور شده بود حالا مانند بسیاری از طرحهای آموزش و پرورش به دلیل تدوین یک آییننامه ناکارآمد قربانی شکاف صف و ستاد در آموزش و پرورش میشود و بیتردید به سرانجام بسیاری از طرحها دچار خواهد شد که خروجی آن به کارآمدی نظام آموزشی نخواهد انجامید. شکاف صف و ستاد که متاسفانه شکاف میان دوپنجم نیروهای ستادی در وزارتخانه و 32 اداره کل و بیش از 700 منطقه آموزش و پرورش است با سهپنجم نیروها که در مدرسه مستقر هستند یکی از مهمترین دلایل ناکارآمدی نظام آموزشی ما است چرا که نیروهای صف به نیروهای ستاد اعتماد ندارد و نیروهای ستاد با واقعیتهای صف آشنا نیستند یا در طرحها و برنامهها و تصمیمگیریها و تصمیمسازی به آن توجه ندارند لذا تا زمانی که این شکاف و این بیگانگی و بیاعتمادی و تمرکز وجود داشته باشد امیدی به کارآمدی نمیتوان داشت و اگر الان رتبهبندی معلمان قربانی این شکاف شده است سالها است که کودکان و نوجوانان قربانی این ناکارآمدی شدهاند.
منبع: روزنامه اعتماد 1 اردیبهشت 1401 خورشیدی