متروپل و مدیریت ویرانی
آذر منصوري
در كمال بهت و ناباوري ساختماني كه به متروپل آبادان معروف شده بود، فرو ريخت، ساختماني نيمهكاره كه بنا بر گزارشهاي منتشرشده هم استفاده ميشد و هم مستحدثات آن مرحله به مرحله در حال افزايش بود. اينكه مالك و مالكين چه كساني بودند و چه سابقهاي داشتند و از چه رانتهايي براي ساخت اين سازه غيرمقاوم استفاده كردند، سازمان نظام مهندسي چگونه بر احداث اين بنا نظارت كرده كه كار به اينجا رسيده، شورا و شهرداران وقت چه نظارتي بر روند ساخت و ساز اين ساختمان داشتهاند و مجموعهاي از اين نوع پرسشهايي كه بايد به آن پاسخ كارشناسانه و دقيق داده شود و روشنگريهاي لازم صورت گيرد، امري بديهي است. اما اينكه با همين وضع موجود و نوع مديريتي كه در شهرها وجود دارد، ميشود از وقوع و تكرار چنين فجايعي پيشگيري كرد، محل ترديد بسيار است، حالا هر چه از صدر تا ذيل مقامات و شخصيتها هم در پيامهاي خودشان روي اين مساله تاكيد و اصرار كنند هم نميتواند هيچ تضميني براي پيشگيري به دنبال داشته باشد. هر آن ممكن است در شهري ديگر كه مقدمات مخرب آن فراهم است اين فاجعه تلخ و رسوا بار ديگر تكرار شود. فاجعهاي كه زخمهاي آن تا سالها بر پيكر خانوادهها و شهروندان سوگوار آبادان و چه بسا همه ايران باقي ميماند و التيام پيدا نميكند. خسارتهايي كه هيچ راهي براي جبران آن وجود ندارد. فجايعي كه چون در وقوع آن ناكارآمدي و فساد و سوءمديريت موج ميزند، خشم و اعتراض مردم را هم ضميمه خود خواهد كرد. خاصه آنكه كار آواربرداري و يافتن جانباختگان اين فاجعه هم به درازا كشيده است و هنوز خانوادهها در انتظار يافتن نشاني از عزيزانشان چشم بر اين ويرانه دوختهاند! اما اگر اين فاجعه موجب نشود كه توافقي بر سر اشكالات حكمراني و مديريت كشور شكل گيرد، فاجعه پشت فاجعه اين ملك و ملت را رها نخواهد كرد. چرا كه اولين گام براي پيشگيري از تكرار فجايع بعدي، سرپوش نگذاشتن بر عوامل و دلايل اين ناكارآمدي است. عوامل و دلايلي كه موجب شده حكمراني در ايران روزبهروز از حكمراني خوب فاصله بيشتري بگيرد. نسخه كوتاهمدت و بلندمدت پيشگيري از چنين فجايعي پذيرش الزامات حكمروايي خوب است. اگر تعريف ما از حكمراني خوب به معناي مجموعهاي از سازوكارها، فرآيندها و نهادهايي است كه در صورت وجود آنها شهروندان، گروهها و نهادهاي مدني، منافع مدني خود را دنبال ميكنند و از اين طريق حقوق قانوني خود را به اجرا درميآورند و تعهداتشان را برآورده ميسازند. بايد ببينيم كه فاصله ما با اين نوع حكمروايي چقدر است؟ من اين چند روز فرمان علي(ع) به مالك اشتر را دوباره مطالعه كردم. بدون ترديد اگر مديران و واليان شهرهاي ايران به اين فرمان باور و اعتقاد داشتند، شاهد وقوع چنين فجايعي نبوديم. در اين فرمان از عوامل به وجود آورنده فساد و راههاي كنترل آن، كارايي و اثربخشي دولت، الزامات ثبات سياسي، نوع قوانين و قواعدي كه مديران براي بهبود حكمراني بايد مد نظر داشته باشند گرفته تا فصلالخطاب بودن قانون و حق اظهارنظر و نقد و مشاركت مردم تا پاسخگويي واليان ديده ميشود. اولين الزام حكمراني خوب به رسميت شناختن حق دخالت، نظارت و مشاركت شهروندان بدون هيچ تبصرهاي در اداره امور كشور و سرنوشت امروز و آينده خود است؛ پذيرش الزامات حاكميت ملي كه جامعه قدرتمند در تلازم جدي با آن است. در واقع حكمراني خوب در گروي وجود جامعهاي قدرتمند است. متروپل را فساد ساختاري ويران كرد، بايد ديد عوامل به وجود آورنده اين فساد چيست و چگونه ميتوان با آن مقابله و مبارزه كرد. فسادي كه همه اندام و سازه متروپل را در بر گرفت و چون سازه را درگير خود كرد، فرو ريخت. حكمراني خوب مانع از درگير شدن سازههاي حكمراني به فساد ميشوند و لازمه آن پذيرش نظارت مردم از سازه تا همه كاربريهايي است كه بايد متناسب با نياز شهروندان طراحي و اجرا شود.
منبع: روزنامه اعتماد 8 خرداد 1401 خورشیدی