1

انقلاب و مردم

عباس عبدي

به عللي در سه دهه گذشته درباره مرحوم امام به جز يك تحقيق و مقاله و يكي، دو يادداشت چيز ديگري ننوشته‌ام. ولي امسال به اين نتيجه رسيدم كه بهتر است آن مقاله خود را با رويكرد مشخص‌تري بنويسم. يكي از بدترين و زشت‌ترين اقدامات پايه‌گذاران نواصولگرايي كه از حدود دو دهه پيش آغاز كردند، تحريف مفهوم انقلاب و نقش مردم و نيز مواضع مرحوم امام در اين زمينه است. آنان چون شهامت نداشتند تا صريحا اعلام كنند كه مواضع امام يا اصل انقلاب را نمي‌پذيرند، در نتيجه رياكارانه اقدام به تحريف آنها كردند. منظورم تحريف جايگاه مردم و راي مردم در انقلاب و نظام به ويژه در آراي مرحوم امام است. به نظر من مخالف يا منتقد نظرات امام بودن مشكلي نيست، به ويژه آنكه نظرات ايشان هم در حال تحول بود. براي اثبات اين ادعا مي‌توان تفاوت فراوان ميان رويكرد كتاب كشف‌الاسرار را با فتاواي سال‌هاي انقلاب و دهه ۱۳۶۰ ايشان مقايسه كرد كه سه دهه بعد نوشته‌اند. ولي كسي حق تحريف را ندارد. 
موضوع تحريف به تعريف از انقلاب و جايگاه مردم برمي‌گردد. معناي انقلاب و انقلابي را بايد از دو منظر روشي و محتوايي تفكيك كرد. معناي روشي آن را نبايد قرباني برداشت‌هاي محتوايي كرد. زيرا وجه ثابت انقلاب، روش است و نه محتواي در حال تحول آن. چه زماني انقلاب رخ مي‌دهد؟ زماني كه حكومت مستبد شود و مانع تحقق حضور و مشاركت و اعمال حق حاكميت ملت شود. اين يك بحث روشي است و نه محتوايي. به همين علت از وجود انقلاب‌هاي گوناگون حرف مي‌زنيم كه همه در اين ويژگي و تعريف مشترك هستند، در حالي كه محتواي مورد نظر مردم‌شان ممكن است با يكديگر تفاوت داشته باشد. در ايران نيز همه نيروها از مذهبي و غيرمذهبي، از ليبرال تا كمونيست همه و همه در انقلاب حضور داشتند، در حالي كه به لحاظ محتوايي در تقابل با يكديگر بودند كسي هم به آنان نگفت كه حق شركت در فرآيند انقلاب را ندارند. پس بنيان انقلابي بودن، التزام به اين اصل يعني حاكميت بدون استثناي مردم است. از اين مرحله به بعد، هر كسي مي‌تواند محتواي مورد نظر خود را با رعايت اين اصل تبليغ كند و پيش ببرد. هر رفتاري جز اين ضدانقلابي است. آنان كه اصل حاكميت بدون قيد و شرط ملت را ناديده مي‌گيرند و به جاي آن، الزام به غلبه محتواي موردنظر خود را مي‌نشانند، در واقع ضدانقلابي هستند كه پوشش انقلابي دارند. 
اين اقدام ضدانقلابي از خلال تحريف ديدگاه امام انجام شده است. با تفاسير عجيب و غريب، كوشيدند كه رأي ملت را در نظر ايشان فرعي و غيرمهم و غيراصيل و حتي بي‌اثر جلوه دهند، در حالي كه با هيچ ترفندي نمي‌توان چنين برداشتي را به مواضع امام قالب كرد. پژوهشي كه درباره تحليل محتواي كلمات امام از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۶۸ انجام دادم، نشان داد، كلمه‌اي كه بيشترين كاربرد را در همه مطالب ايشان اعم از سخنراني يا نامه و اطلاعيه يا گفت‌وگو دارد، كلمه مردم و مترادفات آن است. ده كلمه‌اي كه بيشترين كاربرد را داشتند عبارتند از: 
مردم، توده، امت و… ۱۲۲ بار در هر ده هزار كلمه 
اسلام و… ۱۱۱ بار در هر ده هزار كلمه 
حكومت، دولت و… ۸۷ بار در هر ده هزار كلمه 
خدا ۴۵ بار در هر ده هزار كلمه 
ايران ۳۹ بار در هر ده هزار كلمه 
استبداد، دربار، شاه و… ۳۴ بار در هر ده هزار كلمه 
انقلاب، نهضت ۳۰ بار در هر ده هزار كلمه 
جمهوريت، دموكراسي، راي، رفراندوم ۲۴ بار در هر ده هزار كلمه 
روحانيت، آخوند، علما و… ۲۱ بار در هر ده هزار كلمه 
امريكا، كاخ سفيد و… ۱۵ بار در هر ده هزار كلمه 
اين اولويت‌ها نشان‌دهنده تاكيدهايي است كه در مقام رهبري سياسي اين انقلاب و نظام براي مردم و جامعه ابراز شده است. اين تاكيدها ممكن است به لحاظ محتوايي واجد تحليل‌هاي گوناگوني باشد، ولي به لحاظ روشي صراحت بيشتري در حق عمومي مردم در تعيين سرنوشت خود دارد. پس انقلابي بودن وجه مميزه يك ايراني يا مسلمان از ديگري نيست، بلكه وجه مميزه نسبت به حق حاكميت ملت است و همه افراد با هر گرايش فكري و سياسي و مذهبي و غيرمذهبي مي‌توانند مشمول اين صفت شوند، مشروط بر اينكه همواره بر اين حق مردم در تعيين سرنوشت خود پاي‌بند باشند. البته پس از اين مرحله مي‌توان از محتواي مورد نظر خود درباره اسلام يا… را با ويژگي‌هاي رفتاري و اخلاقي يك انسان انقلابي و فقط در ذيل همان قاعده كلي تبليغ كرد و به پيش برد.  مواضع امام نيز در اين مورد روشن است و قابل تحريف نيست. اگر كسي آن را قبول ندارد، يا سكوت كند يا صريحا مخالفت و آن را نقد كند، اين كار به صواب نزديك‌تر است و اتفاقا مخاطبان و طرفداران شما نيز آن را بيشتر مي‌پسندند. به نظرم ايجاد جنجال ميان سخنان آقاي حسن خميني نيز بيش از آنكه با هدف تخريب او باشد، معطوف به حاشيه راندن همين رويكرد مرحوم امام است.

منبع: روزنامه اعتماد 16 خرداد 1400 خورشیدی