1

خشکسالی تمام کشور را فراگرفته است؛ از قزوین تا آذربایجان

نقطه پايان زاينده‌رود

سهم 69درصدي عوامل انساني در خشك شدن درياچه اروميه

گروه  اجتماعي

ديروز يك گزارش تصويري در يكي از خبرگزاري‌ها منتشر شد كه متن و تصاوير دردناكي را به نمايش مي‌گذاشت. در اين گزارش تصويري، تصاويري از نقطه پاياني «زاينده‌رود»؛ محل تلاقي زاينده‌رود و گاوخوني ثبت شده بود؛ جايي كه ديگر امروز اثري از اين تلاقي نيست و زمين خشكيده، از بي‌آبي و تشنگي، به سفيدي مي‌زند. در گزارش همراه اين تصاوير هم خبرنگار اين‌طور توضيح مي‌داد كه كشاورزان و دامداراني كه در نقطه پاياني زاينده‌رود، ساكن هستند، از بي‌آبي و خشكي مراتع و مزارع و باغات‌شان به تنگ آمده‌اند و هر روز، شاهد مرگ دردناك دام‌ها يا مزارع‌شان هستند. 

در اين گزارش نوشته شده بود كه جريان زنده‌رود كه براي سال‌ها و قرن‌ها، مسافتي در حدود 400 كيلومتر از ارتفاعات زاگرس را مي‌پيموده تا به اين نقطه پايان برسد، حالا ديگر قرارگاهي هم ندارد چون اين مسير، سال‌هاست كه به سبب خشكسالي و سوءمديريت در هدايت جريان آب زنده‌رود، خشكيده و ديگر هيچ اثري از طراوت و شادابي دشت و انسان به چشم نمي‌آيد. 
در شهرستان ورزنه؛ كشاورزان و دامداران آماده‌اند كه قصه پرغصه خشكيدن نقطه تلاقي زاينده‌رود و تالاب گاوخوني را روايت كنند. حسينعلي ميراحمدي، از كشاورزان ورزنه به اين خبرنگار مي‌گويد كه سه قسمت از شهرستان، كاملا خشك و بي‌آب شده درحالي كه كشاورزي و دامداري شغل اصلي اهالي شرق اصفهان بوده اما از سال ۸۴ به اين ‌طرف آب به ورزنه نرسيد در حالي كه كشاورزان اين منطقه سندهاي حقابه شرعي و قانوني از زاينده‌رود دارند. به گفته اين كشاورز، با نرسيدن آب زاينده‌رود به ورزنه، نه‌تنها كشاورزي و دامداري اين بخش از اصفهان دچار بحران شده، حتي محيط‌زيست اين منطقه نيز در معرض خطر جدي قرار گرفته است.
محمد مددي، كشاورز ديگري از اهالي شهرستان ورزنه است كه براي خبرنگار مي‌گويد به دليل خشكيدن زاينده‌رود و افزايش مشكل بيكاري ظرف دو دهه گذشته، بيشتر جوانان ورزنه مهاجرت كردند و به خوزستان و لرستان و شهرهاي ديگر رفته‌اند و در غربت كار مي‌كنند و ديگر جواني در منطقه نمانده كه كشاورزي منطقه پابرجا باشد. 
سعيد حيدري‌زاد، رييس شوراي اسلامي شهرستان و عضو شوراي شهر ورزنه هم با تاييد مشكلاتي كه به دنبال قطع جريان جاري آب زاينده‌رود به شرق اصفهان ايجاد شده، مي‌گويد: «ورزنه كانون بحران خشكي زاينده‌رود است و بيشترين آسيب را به دليل بعد مسافت ديده و در حالي كه رساندن آب، هر مقدار براي كشاورزان ورزنه اهميت زيادي دارد، برداشت‌هاي مجاز و غيرمجاز در طول مسير باعث شده آبي به ورزنه نرسد. تقريبا ۲۰ سال است اعلام مي‌كنند خشكسالي است، درحالي كه ما در ورزنه مي‌گوييم خشكسالي نيست، سوءمديريت است. چون آب را بين چند استان پخش كردند و مديريت هم نمي‌كنند.»
به دنبال اين توضيحات، رضا خليلي ورزنه، مديرعامل انجمن دوستداران ميراث طبيعي و محيط‌زيست ورزنه هم توضيح مي‌دهد كه زاينده‌رود پس از طي ۳۰ كيلومتر مسير و عبور از شهر ورزنه، به تالاب گاوخوني مي‌رسد، اما امروز ديگر آب حركتي ندارد و نه تنها مانداب، زهاب و پساب‌هاي كشاورزي تراوش مي‌كند، برداشت‌هاي غيرمجاز امان كشاورزان و دامداران منطقه را بريده، علاوه بر آنكه قبلا پرندگان مهاجر زيادي در اين منطقه مشاهده مي‌شد چون زيست‌بوم زنده بود، ولي الان تقريبا زيست‌بوم تخريب شده و كمتر از ۱۰ قطعه فلامينگو بيشتر نيامدند، درحالي كه قبلا جمعيت صد هزار به بالا مي‌آمدند و اينجا نوعي استراحتگاه پرندگان بود و زماني هم گاوخوني بيش از ۴۰ گونه پرنده و تنوع زيست‌محيطي بالايي داشت، در حالي كه آخرين سيلابي كه گاوخوني دريافت كرد زمستان ۸۴ بود و بهترين بهار را سال ۸۵ داشت اما يك‌مرتبه با قطع جريان آب، ماهي‌ها هم مردند.»
اين فعال محيط زيست مي‌گويد: «گاوخوني يكي از مظلوم‌ترين تالاب‌هاي كشور است كه در بدترين نقطه بين استان اصفهان و يزد واقع شده است. كشاورز مي‌تواند فرياد بزند و يك قطره آب بگيرد ولي گاوخوني كسي را ندارد كه از حقش دفاع كند.»
چوپان پيري هم كه با گله بز رگ مي‌شود، بزهايش مشغول خوردن خار و خاشاك و خاك هستند و چوپان مي‌گويد كه گله‌اش ۵۰۰ تا بوده و حالا به صدتا رسيده علاوه بر آنكه هيچ جا علف هم نيست چون در اين منطقه، 12 سال است كه خشكسالي است و آبي براي كشت و زرع وجود ندارد و بنابراين، چاره‌اي جز نگهداري بز نمانده چون خرج كمتري نسبت به باقي دام‌ها دارد. 
دامدار ديگري هم كاهدان خالي دامداري‌اش را نشان مي‌دهد و مي‌گويد كه رمه‌ها هيچ چيز براي خوردن ندارند؛ نه جو و نه كاه و نه آذوقه و اين‌طور پيش برود ۵ ماه ديگر بيشتر دام‌ها؛ حتي يك بز هم زنده نمي‌ماند و همينم هست كه امروز دامداران منطقه، ماشين ماشين دام مي‌برند كشتارگاه در حالي كه رمه گرسنه، حتي به درد كشتارگاه هم نمي‌خورد بلكه چون خودش خوراك خودش مي‌شود، دامداران به اين متوسل شده‌اند كه دام را بفروشند تا براي باقي رمه خوراك بخرند.
اين حرف‌ها را محمد هاشم‌پور؛ دامپزشكي كه براي معاينه دام‌هاي منطقه آمده هم تاييد مي‌كند و مي‌گويد در اين دو سال وضعيت دامداران خيلي بدتر بوده چون دام‌ها دچار سوءتغذيه شده‌اند آن‌هم به اين دليل كه كاه نيشكر و نان خشك خورده‌اند و بنابراين، پشم‌شان ريخته و گوشت‌شان از بين رفته‌ است علاوه بر آنكه با خوراك بي‌كيفيت، سوءهاضمه و سوءتغذيه گرفته‌اند و زود هم تلف مي‌شوند. 
مردم منطقه، بيش از آنكه از خشكسالي يا سوءمديريت در هدايت جريان زاينده‌رود به شرق اصفهان شاكي باشند از واكنش‌هاي قهري دولت‌ها در قبال اعتراضات‌شان دلخورند. 
چنانكه يكي از كشاورزان منطقه، براي خبرنگار تعريف مي‌كند كه «يك سال رفتيم اعتراض كرديم گفتند اينها اراذل و اوباشند! يك سربازشان به من فحش داد گفت شما اخلالگري! كارت جانبازي‌ام را نشان دادم، گفتم آن‌وقت كه من رفتم جبهه شما كجا بودي كه حالا به من فحش مي‌دهي؟»
كشاورزان منطقه، همچنين براي خبرنگار تعريف مي‌كنند كه «سطح آب چاه‌ها به علت خشكسالي خيلي پايين آمده، قبلا ۱۰، ۱۲ متر مي‌كنديم به آب مي‌رسيديم ولي الان ۲۰ تا ۲۵ متر بايد بكنيم تا شايد به آب برسيم، آن‌هم آبي كه خيلي شور است و چون شور است بلااستفاده مي‌ماند. هزينه كندن چاه هم خيلي زياد است و حدود متري يك ‌ميليون تومان آب مي‌خورد، تازه اگر آبي باشد! همه چاه‌هاي سطحي هم خشك مي‌شود.»
حكايت خشكيدن زاينده‌رود و جوارش، فقط شرق اصفهان را گرفتار نكرده، حالا از اقصا نقاط كشور خبر مي‌رسد كه خشكسالي و بي‌آبي و فرونشست زمين و قحطي طراوت به همراه سوءمديريت سنواتي و چندساله در مديريت منابع آب، روح مردم را بيمار كرده و ديگر اميدي به فرداي روشن ندارند. 
ديروز مديرعامل شركت آب منطقه‌اي زنجان با هشدار نسبت به وضعيت بحراني آب در استان گفت: «واقعيت اين است بحران آب در استان زنجان بسيار جدي است؛ كاهش ميزان بارندگي‌ها سبب شده تا ورودي آب سدهاي استان بسيار كاهش پيدا كند كه اين امر درنهايت در ماه‌هاي پيش رو استان را با چالش جدي كم‌آبي مواجه خواهد كرد.»
نماينده مردم كنگاور، صحنه و هرسين در مجلس هم ديروز با هشدار درباره بحران جدي براي آبياري كشت در منطقه خطاب به وزير نيرو گفت: «مردم كنگاور، صحنه و هرسين را از تشنگي نجات دهيد؛ كشاورزان عزيز ما براي آبياري باغات خود آب ندارند. ۱۴ سال از شروع ساخت ۲ سد كبوترلانه كنگاور و قشلاق صحنه مي‌گذرد اما متاسفانه با بي‌مهري مسوولان هنوز تكميل نشده‌اند و همچنان درگير تامين اعتبار براي تملك اراضي هستند.»
از استان خوزستان هم خبر رسيده كه ديروز، محمد كعب عمير؛ نماينده مردم شوش در مجلس با تاكيد بر لزوم تامين حقابه شركت كشت و صنعت نيشكر هفت‌تپه با تاكيد بر اينكه اين شركت بايد كشت تابستانه انجام دهد و نياز به ۲۷ مترمكعب آب دارد، در تذكر شفاهي به رييس‌جمهوري گفته: «با توجه به مساله كم‌آبي و خشكسالي، هيات دولت ممنوعيت كشت در حوزه آبريز كرخه را مصوب كرده اما چرا تاكنون خسارت عدم كشت يا نكشت به كشاورزان خوزستان پرداخت نشده است؟»
استان قزوين هم وضعيتي بهتر از باقي استان‌ها ندارد اگرچه مشكل پيش روي اين استان، در ظاهر از جنسي ديگر است اما در واقع، همان مشكل بي‌آبي و خشكسالي است كه به اين استان هم رسيده و در شكل فرونشست دشت قزوين خود را نشان داده است. طبق گزارش خبرگزاري ايلنا، فرونشست دشت قزوين از سه سانتي‌متر در دهه گذشته، به ۱۲ سانتي‌متر در سال رسيده كه خشكسالي و افت شديد سطح آب‌هاي زيرزميني عامل اصلي اين پديده است و اين امر تهديدي جدي براي استان است كه مي‌تواند خسارت‌هاي غيرقابل جبراني را براي زيرساخت‌ها، راه و شهرها ايجاد كند.
به استناد اين گزارش، كمبود بارش‌ها و برداشت‌هاي بي‌رويه از منابع آب‌هاي زيرزميني در سال‌هاي اخير باعث شده پديده فرونشست در استان قزوين روز به روز افزايش پيدا كند چنانكه طبق بررسي‌هاي علمي انجام شده، دشت قزوين در فاصله سال‌هاي 82 تا 89 سالانه بين 2.5 تا 3 سانتي‌متر و طي 7 سال گذشته در مجموع 30 سانتي‌متر فرونشست داشته علاوه بر اينكه طبق اعلام كارشناس كميته تحقيقات شركت آب منطقه‌اي قزوين، نتايج يك پژوهش بين سال‌هاي 2015 تا 2018 نشان داد كه نرخ فرونشست متوسط سالانه آبخوان دشت قزوين برابر با 3.25 سانتي‌متر و حداكثر مقدار آن برابر با 12.9 سانتي‌متر است.
در سال گذشته مديركل مديريت بحران وقت استان هم اعلام كرده بود كه 45درصد دشت قزوين دچار فرونشست شده در حالي كه در اين محدوده بحراني، 130 روستا با جمعيت بيش از 90 هزار نفر مستقر هستند اما دقيقا در همين محدوده سالانه 2 تا 17 سانتي‌متر فرونشست همزمان با افت سالانه 50 سانتي‌متري چاه‌ها در حال وقوع است. 
مديرعامل شركت آب منطقه‌اي قزوين درباره ميزان افت منابع آب‌هاي زيرزميني به خبرنگار ايلنا گفته است: ميزان افت منابع آب‌هاي زيرزميني در سال‌هاي مختلف، متفاوت است. قبل از سال 93 تا حدود يك متر و 70 سانت هم افت داشتيم و در سال 1400 و 1401 و به دنبال مواجهه با خشكسالي و كمبود آب‌هاي سطحي و كاهش ميزان آب رودخانه‌ها، ميزان آب‌هاي زيرزميني هم تا 70 سانتي‌متر كاهش پيدا كرد. طبق بررسي شركت آب منطقه‌اي، ميانگين فرونشست سالانه بين 3 تا 12 سانتي‌متر محاسبه شده است.»
پيشروي بحران فرونشست در دشت قزوين در حالي است كه طبق هشدار مديركل راه و شهرسازي استان قزوين با فرونشست زمين، راه‌ها و ساختمان‌ها و زيرساخت‌ها هم در معرض خطر قرار خواهند گرفت و درصورت پيشروي فرونشست‌ها به سمت مناطق مسكوني ممكن است با يك فاجعه مواجه شويم چنانكه به گفته اين مقام مسوول، بيشتر فرونشست‌هاي استان قزوين تاكنون بيشتر در حريم خارج از شهرها و مناطق مسكوني و بيشتر در منطقه بويين‌زهرا بوده كه دليل اصلي اين اتفاق هم برداشت بي‌رويه از آب‌هاي زيرزميني و كاهش سطح اين منابع است. 
چند روز قبل هم علي حاجي مرادي؛ كارشناس ارشد حوزه آب و مسوول واحد فني ستاد احياي درياچه اروميه با هشدار اينكه تغييراتي كه در اين حوضه آبريز در ۲۸ سال اخير رخ داده منحصر به فرد است، گفت: «مطالعات ديرينه‌شناسي كه توسط دو محقق ايراني دانشگاه ميامي بر درياچه اروميه انجام شد، حاكي از آن است كه حتي در زماني كه ميزان بارش آن ۱۸۰ ميلي‌متر (كمترين ميزان بارندگي و خشكسالي) بوده، اين درياچه خشك نشد و اين نشان مي‌دهد اتفاقاتي كه در اين حوضه در سال‌هاي اخير رخ داد، ناشي ازعوامل غيرطبيعي بوده است. تراز درياچه اروميه و بارش در اين درياچه از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۲ كاهش يافته چنانكه تراز اروميه در سال ۱۳۷۴ به ۱۲۷۸ متر، در سال ۸۴ به ۱۲۷۴ متر و در سال ۹۴ به ۱۲۷۰ متر رسيد كه رفتار كاهشي تراز اين درياچه كاملا مستقل از ميزان بارش سالانه حوضه آبريز آن بوده به اين جهت كه در خشك شدن درياچه اروميه، عوامل انساني و طبيعي دخيل است به اين معنا كه سهم عوامل طبيعي در خشك شدن درياچه اروميه ۳۱درصد است كه شامل كاهش ۱۸درصدي بارش و افزايش ۱.۵ درجه‌اي دما در دو دهه اخير نسبت به دوره بلندمدت است اما سهم عوامل انساني ۶۹درصد است كه شامل توسعه كشاورزي و احداث سدها و افزايش برداشت از منابع آب زير زميني مي‌شود.»

منبع: روزنامه اعتماد 26 خرداد 1401 خورشیدی