ساحت فرهنگ و سیاست (۲)
سيد عطاءالله مهاجراني
نسبت اهل فرهنگ و اهل سياست، مانند نسبت صاحبخانه و مهمان است! ممكن است براي اهل سياست اين تعبير خوشايند نباشد، اما واقعيت همين است. در گذار سالها اهل فرهنگ ميمانند و اهل سياست ميروند. البته منظورم از اهل سياست آناني نيستند كه با حضورشان آلودگي تصويري و صوتي و وجودي ايجاد ميكنند. سهراب سپهري درباره اين دسته از اهل سياست سرود:
جاي مردان سياست بنشانيد درخت
تا هوا تازه شود!
بعيد به نظر ميرسد كه كسي نام امپراتوران رم و يونان باستان را به خوبي به ياد بياورد و آنان را دقيق بشناسد. اما سقراط و افلاطون و ارسطو و هومر هنوز حضور دارند. بعيد است كه مردم عربزبان از زندگي سيفالدوله اطلاعات دقيقي داشته باشند. اگر متنبي در ديوان خود نام سيفالدوله را نقش نزده بود. اگر حافظ از شاه شيخ ابواسحق و شاه شجاع نامي نبرده بود. تنها متخصصان تاريخ ميتوانستند اين نامها را در لابهلاي اوراق غبار گرفته و از ياد رفته بيابند. محمود غزنوي كجاست و فردوسي كجا؟
اهل سياست بايد با اهل فرهنگ مدارا كنند. احتمال بدهند كه ممكن يا محتمل است كه اهل فرهنگ موضوعات اجتماعي و فرهنگي را بهتر ببينند. مثل چراغي كه روشن است و اطراف خود را نشان ميدهد يا مانند فانوس دريايي كه در تاريكي شب و فضاي مهآلود و توفان، ساحل را به ناخداي كشتي مينماياند. ناخداي خردمند كه فانوس دريايي را با گلوله توپ كشتي توپدارش نميزند! ممكن است ما لحن يا صراحت اهل فرهنگ و هنر را نپسنديم، اما نميتوانيم در خيرخواهي آنان ترديد كنيم. بگذاريد يك مصداق مشخص را مطرح كنم. عدهاي نسبت به موضوعي معترضند و اجتماع ميكنند. برخي سوار موج ميشوند و شعار عليه دولت و نظام ميدهند. اهل سياست و حكومت بايد با خويشتنداري، با خردمندي و تامل و تحمل صف مردم را از موجسواران جدا كنند. اگر كساني گفتند، نسبت به مردم شدت عمل نشان ندهيد. تيراندازي نكنيد خيرخواه مردم و حتي خيرخواه حكومتند! اگر كسي به فردي كه بر سر شاخه نشسته و بُن ميبرد:
بگفتا كه اين مرد بد ميكند
نه با من كه با نفس خود ميكند
با تاسف، برخورد امنيتي و سياسي، حتي پروژه قتل نويسندگان و هنرمندان، روزگاري در دستگاه اطلاعاتي كشور اجرا شد. ماجراي اتوبوس ارمنستان، ماجراي قتل پنهاني نويسندگان و ماجراي بازداشتها بعد از امضاي بيانيه ۱۳۴ نفر با عنوان: «ما نويسندهايم» ديدگاه و رويكردي بود كه به دليل عدم شناخت مقوله فرهنگ و هنر و انديشه و البته سياست اتفاق افتاد. شكل نرم اين ماجرا ليست ممنوعه نويسندگان و شاعران يا ممنوعالتصوير شدن يا ممانعت از كار برخي اهل سينما شد. اين فشارها نميتواند تداوم داشته باشد. در حكمت ميخوانيم كه «القسر لا يدوم» حركت مبتني بر فشار، پايدار نيست. به مرور زمان سست و شكننده ميشود و درنهايت ميشكند. «تجاهل العارف» و «حمل بر صحت» كه به عنوان مشخصات پسنديده مومنان بيان شده است، بيش از همه، دولتها و حكومتها و اهل سياست و حكومت شايسته است بسياري از سخنان را ناديده و ناشنيده تلقي كنند. اما هوشمند باشد تا بنيان و اساس كار آسيب نبيند. به عنوان مثال ما كه در گم كردن سوراخ دعا نظير نداريم. گمان ميكنيم، تعدادي هنرمند و سينماگر كه حداكثر ميتوانند بيانيهاي بدهند يا سخن ناموافقي بگويند يا با بيسليقگي بوسه حلالي را علني كنند! اينان را دشمن تلقي ميكنيم، اما هر چند وقت يكبار ضربهاي آشكار و نهان از دشمنان اصلي نظام و انقلاب و تماميت ارضي ايران و وحدت ملي مردمان ايران ميخوريم. تمام همّ و توجه اهل سياست، به مسائل درجه دوم جلب شده است و «حفظت شيئاً و غابت عنك اشياء».
در كتابفروشيهاي فرودگاه استانبول، دنبال مجموعه اشعار ناظم حكمت بودم. پيدا نكردم و بعدا دوست عزيزي برايم تهيه كرد. اما چندين كتاب عليه اردوغان ديدم. كتابي كه تصوير اردوغان را با هيتلر تلفيق كرده بود. اين كتاب وقتي در برابر ديد جهانگردان، در فرودگاه استانبول است، نشانه آزادي نشر، حتي اگر ظاهر فريبانه باشد، است.
اين حكمت به همه دنيا ميارزد كه «اله الرئاسه سعه الصدر» ابزار سياست و حكمراني موجه و منطقي، شرح صدر است. به تعبير صائب:
آن را كه نيست وسعت مشرب در اين سرا
در زندگي به تنگي قبرست مبتلا!
منبع: روزنامه اعتماد 11 تیرماه 1401 خورشیدی