ما و یامین پورهای انقلابی
محمود صفدری
عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران
اخیراً یک ویدئو کلیپ از وحید یامین پور معاون وزیر ورزش و جوانان درباره مسئله حجاب در فضازی دست به دست می شود که ناخودآگاه مرا یاد یک جمله معروف از دکتر شریعتی می اندازد:
“فلاسفه اغلب پفیوز تاریخ اند”.
من کاری به درست یا غلط بودن نظر شریعتی ندارم ولی با توجه به شور و احساسِ گفته های او که زاینده آثارش است می توانم حدس بزنم این جمله در مواجهه با کسی به ذهن و زبانش جاری شده است که مانند همین یامین پور خودمان به جای “فلسفیدن” در حال “سفسطیدن” بوده و لابد در عزم خود هم راسخ بوده است و شریعتی را آنقدر عصبی کرده که سیگاری روشن کرده و با این جمله خواسته انتقام آن یک سفسطه گرِ ستیزه جو را از تمام فلاسفه تاریخ بگیرد!
فایل تصویری پخش شده از آقای وحید یامین پور حاوی اطلاعات و فکت های دقیقی است و از این منظر نوعی سند غیرقابل انکار درباره اتمسفر ذهنی چنین انقلابیونی محسوب می شود:
۱-قطار انقلاب: این ترکیب تشبیهی که از قضا در ادبیات بسیاری از معتقدان و مرتزقان انقلاب وجود دارد مبین آن است که این افراد به جای آنکه انقلاب را به رودی زلال و روان تشبیه نمایند که با جریان یافتن در متن جامعه، زایش و برکت با خود بیاورد و با گذر رود آثار و برکاتش برای جامعه باقی بماند، به قطاری مانند کرده اند که پس از گذشتن از متن و بطن جامعه، جز سرو صدا و دود، آثاری از آن به جا نمی ماند!
ویژگی دیگری که در کلام ایشان برجسته می شود، تاکید بر “لوکوموتیو” آن است که دارای تعداد طرفداران کم اما به ادعای او سخت وفادار است و اگر قطار بخواهد جز دود و سروصدا، برکت دیگری برای واگن نشینان جامعه داشته باشد، راکبان لوکوموتیو محرکه که همان هسته سخت هستند-و اتفاقا تنها دلبستگی و عامل حمایت شان از این قطار، همان خاصیت دود و سروصداست-، خود را از قطار پرت می کنند!
۲-نفع نظام در چیست؟
او می گوید نظام جمهوری اسلامی به نفع خودش نمی بیند که وا بدهد!!
باید دید وا دادن در چارچوب ذهنی او و امثال او چیست؟!
مگر نه این است که او آگاهانه یا بر اساس لقلقه زبان نظام را #جمهوری_اسلامی خطاب می کند!
پس چرا نظامی که ذات و هویت خود را مرهون و مدیون همین #جمهور است و در متن قانون اساسی خود مدعی جمهوریت، و در مشی خود هم تا همین اواخر قائل به جمهوریت بوده را اینچنین ناشیانه در مقابل مردمش قرار دهد!؟
آیا در نظر این سوفسطا، اسلامیت نظام باعث شده اینچنین رگ گردنش در برابر جمهور و خواسته قاطبه آنان باد کند!؟
آیا یامین پور، داستان حجه الوداع، و حدیث متواتر “من کنتُ مولاهُ فهذا علیُُّ مولاه” را که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند نشنیده است؟
یا آیه شریفه ۶۷ سوره مبارکه مائده که به آیه تبلیغ معروف شده را نخوانده است:
“یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ”
یا آیه ی شریفه اکمال در سوره مبارکه مائده را نخوانده است:
“اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً”
آیا در فقه شیعه، حجت مصرّحی محکمتر از این در باب دین و مذهب وجود دارد!؟
آیا او ادامه ماجرا را نخوانده است که در سقیفه چه گذشت و علی(ع) بعنوان مظهر ولایت و وصایت و میراث دار غدیر در فقه شیعه چگونه به نظر زعمای قوم که جمهوریتی سنتی بود و نه جمهوریتی برخاسته از رفراندوم مستقیم آحاد مردم(۱۲ فروردین ۵۸) تمکین کرد و سالها برای عزت اسلام و مسلمین، نص قرآن و وصیت نبی را کنار نهاد و در رکاب خلفای قبل از خود ماند تا شد آنچه که بعدها شد!؟
یا او اینها را می داند و فکر می کند علی(ع) وا داده!؟
یا تصور می کند پس از ۲۳ سال نبوت پیامبر بزرگ اسلام و ۲۳ سال خدمت علی(ع) به اسلام، او به اندازه همین حلقه ی بقول او لوکوموتیوسواران وفادار نظام جمهوری اسلامی، درکی از اسلام نداشته یا به اندازه یک لوکوموتیو طرفدار نداشته، وا داده و خود را از قطار اسلام پرت کرده و خلافت را وانهاده است!؟
جناب یامین پور، علی(ع) در آن دودهه نه نظارت را تعطیل کرد و نه از اخلاقی که بافته ذهن تو و امثال توست حمایت کیفری کرد و بر دیگران تاخت!
نمیدانم بر چه اساس تلاش میکنی بافته های ذهنی خود و اطرافیانت را به اسلام و نظام جمهوری اسلامی نسبت دهی!!!
علی(ع) برعکس تو و همفکران دگم ات، اخلاق را به جای حمایت کیفری نشاند و آنگاه که دید “به زور” به یهودیه ای ظلم میشود، در خطبه اش که به #استرجاع معروف شده فریاد زد: اگر کسی از غصه این درد بمیرد بر او حرجی نیست:
(وَ قَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَهِ الْمُسْلِمَهِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهَدَهِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رِعَاثَهَا مَا تُمْنَعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ عِنْدِی بِهِ جَدِیراً…فَقُبْحاً لَکُمْ وَ تَرَحاً حِینَ صِرْتُمْ غَرَضاً یُرْمَى یُغَارُ عَلَیْکُمْ وَ لَا تُغِیرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لَا تَغْزُونَ وَ یُعْصَى اللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ؛ کافی/۵/۵- نهج البلاغه/خطبه ۲۷)
اینکه حضرت میفرماید آدم آرزوی مرگ میکند، صرفاً بهخاطر آن خلخال که از پای دختر یهودی کنده شده، نیست، بلکه بهخاطر این است که «شما چرا در مقابل آنها مقاومت نمیکنید؟!» و بعد هم میخواهید با چاپلوسی آنها را راضی کنید که به شما ظلم نکنند و به آنها بگویید که «خواهش میکنیم ما را کمتر بزنید!» این است که غیرت امیرالمؤمنین(ع) را به خروش میآورد! این است که میفرماید اگر مرد مؤمن آرزوی مرگ کند، حقّ دارد! یعنی چرا وقتی کسی میخواهد زندگی تو را بگیرد، تو در دفاع از زندگی خودت نمیجنگی و نمیمیری؟! حضرت در اینجا دارد راه زندگی را به ما یاد میدهد، دارد علاجِ واقعۀ تأسفبار کنده شدن خلخال از پای یک دختر را یاد میدهد، نه اینکه به ما بگوید: «به خاطر این ظلمی که اتفاق افتاده، عزاداری کنید!» بلکه از ما میخواهد اقدام کنید تا ریشۀ این ظلم کنده شود. فریاد حضرت بهخاطر لزوم این اقدام است. دردِ حضرت این است که «چرا شما مقاومت نمیکنید و اجازه میدهید شما را غارت کنند، بعد میروید التماسشان میکنید!»
(تفسیر خطبه از حجه الاسلام علیرضا پناهیان-منتشر شده در مجله مجازی میبدما-۱۳۹۴/۴/۲۵)
جناب یامین پور عزیز؛ این است اخلاق علوی منبعث از سیره نبوی و آیات الهی که در گفتار و رفتار علی (ع) متجلی شده است نه آن چه تو در تلاشی تا به نام نظام جمهوری اسلامی بسط بدهی و تبدیلش کنی به فلسفه نظام جمهوری اسلامی!!!
واقعا فکر میکنی این گفتار تو و تفسیری که از #جمهوریت و #اسلام داری و آنها را با هم نامتجانس می دانی، مصداق اُباحه گری است یا آن که روسری بر چوب می کند و مستمسک اسلامی اش آیه شریفه ۲۵۶ سوره مبارکه بقره که به #آیه الکرسی هم معروف شده: “لا اِکراهَ فی الدّین، قَد تَبَیَّنَ الرُشدُ مِن الغَیّ” است و مستمسک قانونی اش هم شعار “استقلال، آزادی؛ جمهوری اسلامیِ” نظامی که خود به آن رآی داده است!؟
۳-ادعای مستهجن پایانی منبعث از مغز کوچک زنگ زده:
یامین پور می گوید: اگر نظام امروز از مواضع خود عقب بنشیند زنان و دخترانی که امروز روسری بر سر چوب می کنند و آن بالا می ایستند، فردا شورت خود را بر چوب کرده و آن بالا می ایستند.
من نمی فهمم و هر چه فکر می کنم نمی توانم بفهمم که او این ارتباط را از چه رابطه ی عِلّی-معلولی و از چه منطق قیاسی به دست آورده است که چنین محکم حرف می زند و با زبان بدن و حرکات دست تلاش می کند دقیق نشان دهد!؟
جز اینکه فکر کنم احتمال مشغولیت ذهنی این تیپ افراد با اسافل اعضای خود و اطرافیانش آنقدر زیاد و قوی است که لابد به او این دیدگاه را تحمیل کرده و او خود به نوعی قربانی این دیدگاه شده است.
#اختصاصی سخن معلم