1

سیاست میاندارانه

فياض زاهد

با نگاهي به سخنان رهبري نظام!
شرايطي بر كشور حاكم شده كه نويسندگان و روزنامه‌نگاران وطن كمتر راغب هستند درباره سخنان رهبري نظام شرحي بنگارند، تمجيدي كنند، نقدي وارد كنند يا درباره آن كليات نكاتي را مطرح كنند. براي من بارها پيش آمده كه يا در نقد يا حمايت و همراهي با مواضع ايشان خواستم چيزي بنويسم. اما راستش خودداري كردم. چون در فضاي دوييت و ترديد و اتهام، حرف‌ها آنطور كه بايد شنيده نمي‌شود. يكي از آن جهت كه عمده ما تابع آن حكايت سعدي هستيم كه گفته بود: دو برادر يكي خدمت سلطان كردي و ديگر به زور بازو نان خوردي.  ما حتي اگر دوست هم داشته باشيم خدمت سلطان كنيم، طبع تنزه‌طلب و رياكارمان مجال نمي‌دهد. برخي نيز البته به راستي چنين هستند كه نان به بازوي خود خورند و از تملق و مداهنه بيزارند.  القصه؛ اما دو فراز سخنان رهبري در دو هفته اخير ذهن مرا سخت مشغول كرد. اولي مواضعي بود كه در ملاقات با اردوغان اتخاذ كردند. اين رويكرد بسيار هوشمندانه، دقيق و قابل توجه بود و جا دارد متخصصان حوزه جغرافياي سياسي و ژئوپليتيك به آن توجه كنند. تاكيد بر عدم تغيير مرزهاي ارمنستان، تامل بر لزوم حفظ امنيت تركيه و عدم پذيرش تغيير تماميت ارضي سوريه. نحوه انتخاب كلمات، شكل بدن رهبري و نوع نگاه‌شان به اردوغان و صلابت وي صحنه كم‌بديلي را رقم زد.  هرچند منتقد فرمايش ايشان درباره لزوم حمله روسيه به اوكراين هستم. ايشان كه استاد بهره‌وري از كلمات و مفاهيم و ابداعات و اصطلاحات ادبي هستند، مي‌توانستند بهتر موضع خود را اعلام كنند. اينكه از جنگ و ناراحتي مردم رنج مي‌برند و بحران اوكراين ضرورتا بخشي به دليل تحريكات امريكا، بلندپروازي‌هاي ناتو و فقدان تحليل جامع رهبران اوكراين بوده است. اما يك چيزي در اين تحليل غايب بود، تمايل تاريخي روسيه براي اشغالگري سرزمين‌هاي ديگر. هيچ بهانه‌اي نمي‌تواند به دولتي اشغالگر اجازه اشغال سرزمين‌هاي ديگر را بدهد. مگر ما ادعاهاي صدام را درباره تحريك رهبران انقلابي ايران مجوز درستي براي حمله به ايران مي‌دانيم؟ تجاوز تجاوز است و با همه معيارهاي اخلاقي، حقوقي و بين‌الملل در تعارض. 
اما فراز ديگر سخنان رهبري انقلاب، سخنان بسيار مهم‌شان در ملاقات با ائمه محترم جمعه بوده است. دوست دارم در اين باره نظراتم را با شما در ميان بگذارم. شايد اين اقدام فتح باب گفت‌وگوهايي محترمانه و مودبانه و منتقدانه با نهادهاي حاكميت باشد. تجربه آشنايي من با ايشان در دوره جواني مي‌گويد كه سخن بين و لين و منطقي را برمي‌تافتند و استقبال مي‌كردند. از سويي بر اين باورم كه زمانه اعمال «سياست مياندارانه» است. مي‌توانيم در دو سوي رود بايستيم و چون شر مطلق به همديگر بنگريم يا مي‌توانيم به سهم خود از تنش‌ها و اختلافات پرهيز و زمينه گفت‌وگوهاي ملي را فراهم آوريم. 
مهم‌ترين فرازهاي سخنان ايشان را در چند بند آورده‌ام و نكته مختصري هم بدان‌ها فزوده‌ام. 
فاصله نماز جمعه ايده‌آل با نماز جمعه امروز
اين آشنايي و آگاهي از وضعيت نمازهاي جمعه نقطه مطلوب توجه ايشان به مناسكي است كه مي‌توانست وحدت‌آفرين، معنويت‌زا و عامل پيوند همه سلايق باشد. بايد ديد چه عواملي سبب شد كه نمازهاي جمعه محلي براي خودنمايي مديران هر ولايت در صفوف اول و فراري بودن جوانان و نسل جديد شده است!
2- خصيصه نماز جمعه بر دو ركن ذكر و تبليغ تقوا و حضور مردم استوار است.  عملا اين دو نيز مغفول مي‌ماند. وزن سياسي و جبهه‌گيري‌هاي جناحي نماز جمعه بر ديگر اركانش مي‌چربد. زماني بود كه همه موافقين انقلاب به نماز مي‌رفتند و منتقدين و مخالفان انقلاب را با نمازجمعه كاري نبود. امروز اما ديگر كار به حذف خودي‌ها رسيده است. در حالي كه رهبري استراتژي نظام را درباره تلفيق ديانت و سياست مورد تاكيد قرار داده، بايد مطالعه منصفانه و غيرجانبدارانه‌اي صورت گيرد كه آيا اين هدف محقق شده يا اساسا امكان تحقق دارد؟ نكته ظريف رهبري درباره دعوت ائمه جمعه به تقوا و بعد رفتارهاي ديگرشان در طول هفته است. ائمه جمعه زندگي و سكنات‌شان و اطرافيان‌شان مورد نظارت مردم است. مردم به آن سخنان نگاه نمي‌كنند، بلكه آن امام را با رفتارش مي‌سنجند. همان‌گونه كه امام صادق(ع) فرمود مردم را با اعمال‌تان دعوت كنيد.  اشاره ايشان به مراسم غدير و اينكه همه جور آدمي در اين مراسم‌ها شركت مي‌كنند.  حال سوال اين است كه چرا از حضور اين «همه جور آدم» در انتخابات و راهپيمايي روز قدس و تشييع سردار دل‌ها استقبال مي‌شود و وقتي كه خر آقايان از پل رد مي‌شود، يادشان مي‌افتد كه تنها كاركرد امر به معروف و نهي از منكر، دو نخ موي دختران ايران‌زمين است. آنقدر هم هوش ندارند كه بدانند اينگونه رفتارهاي سخيف با مردم نجيب ايران در راستاي تامين اهداف همان بلندگوهايي است كه رهبري درباره آنها انذار داده‌اند. چرخه جالبي است، نيروي انتظامي با رفتارهاي ناشايست خود خوراك فراهم مي‌كند، شبكه‌هاي بيروني با پخش آنها منويات خود را به پيش مي‌برند! 

نكته ديگري كه براي من جالب بود، اين حقيقت كه براي رابطه با جوانان طراحي كنيد. مبدع باشيد. به سراغ‌شان برويد. خود ايشان در دوره مبارزه در مشهد، حلقه وصل روشنفكران، شاعران، نويسندگان، ارباب موسيقي و تئاتر بوده‌اند. هيچ روحاني، تاكيد مي‌كنم هيچ آخوندي از شاگردان امام راحل ويژگي‌هاي روشنفكري و مراوده با نوانديشان و نويسندگان و شاعران را چون آيت‌الله خامنه‌اي نداشتند. از دوستي با عماد خراساني تا اخوان ثالث و محمدتقي شريعتي و حمايت از علي شريعتي و ده‌ها نمونه ديگر.  منحصر به‌فرد بودند در اين رابطه. – هرچند متاسفم كه نماينده رهبري در خراسان؛ امروز چهره‌اي است كه بيشترين ظلم را در تخريب وجهه رهبري روا داشته و با آن سابقه رهبري هيچ تناسبي ندارد- پس چون خود راه رابطه با جوانان را بلد بوده و هستند به ائمه جمعه توصيه مي‌كنند.  من در رماني كه به تازگي انتشار دادم به بازسازي چهره روحاني انقلابي و تعاملش را با يك معلم چپ نوشته‌ام. در رمان «خاك سرد است»  اما امروز ديگر امام جمعه خود را يك مقام حكومتي مي‌داند. اصلا نيازي نمي‌بيند خود را به زحمت بيندازد و سراغ جوانان برود. اگر هم برود مطمئن باشيد كاري مي‌كند از انقلاب فراري شوند؛ چرا؟ چون تحصيلات مرتبط، آموزش‌هاي لازم و از همه مهم‌تر، عشق اين كار را ندارند. براي بسياري از اين آقايان ساخت پمپ‌بنزين و پاساژ و بورس اوراق بهادار و تاسيس بانك و ايجاد شهرك‌هاي لوكس اولويت دارد. برخي را نيز مي‌شناسم كه بر زمين‌هاي كشاورزي به بهانه ساخت حوزه علميه هكتارها زمين را تصرف كرده‌اند. نه استاندار نه فرماندار نه اطلاعات و نه هيچ صاحب‌منصبي قدرت و جرات برخورد را ندارد.  لذا وقتي فرمودند وارد كار اقتصادي نشويد، بايد آن را به فال نيك گرفت و البته به دليل جذابيت اين امر مراقبت كرد به بهانه‌هاي ديگري فيل‌شان ياد هندوستان نكند.  نكته ديگر اما تاكيد بر سخنان پر مغز و نقض در نمازهاي جمعه است.  من از رهبري نظام استدعا دارم كه به ستاد ائمه جمعه بفرمايند كاري كه همواره حكومت‌هاي اهل سنت را بر آن نقد مي‌كرديم انجام ندهند. مرحوم مطهري و بسياري از روحانيون نوگرا اهل سنت را به دليل وابستگي روحانيت به دربار شاهان ملامت مي‌كردند و افتخارشان آن بود كه مرجعيت شيعه وابسته به حكومت و دربار نيست و از مردم ارتزاق مي‌كند. ائمه جمعه در سراسر كشور تابع بولتن‌ها هستند. هر هفته چيزي مي‌گويند كه از بالا ارجاع مي‌شود. مگر ائمه جمعه مشكل بومي و محلي ندارند؟ دردهاي اجتماعي خاص منطقه خود را ندارند؟ مگر حكومت منوياتش را از هزاران بلندگو و صدا و سيما تبليغ نمي‌كند؟ چرا نمي‌گذارند نوعي از همدلي مردمي و منطقه‌اي و طرح مشكلات جدي مردم طرح شود! وقتي چنين نمي‌كنيم امام جمعه‌اي هم پيدا مي‌شود و در استاني كه پنج بار زير چكمه سربازها و سالدات‌هاي روسي رفته در نماز جمعه بگويد روس‌ها هيچگاه به ما خيانت نكرده‌اند و اين امر موجب استهزا و انتقاد مي‌شود.  اما فراز اصلي سخنان رهبري درباره زنان بود. اصلا آبي بود بر آتش. ايشان از اين دست توصيه‌ها قبلا نيز داشته‌اند، منتها مدعيان ارزشي چون منويات سياسي‌شان را بر تاكيدات پدرانه و خردمندانه ايشان ترجيح مي‌دهند، مي‌دانند چگونه جعل مفهوم كنند. اين تلاش شبانه‌روزي نيروهاي مشكوك در نظام براي ايجاد دوقطبي و بي‌حرمتي و بي‌احترامي به بانواني كه متفاوت مي‌انديشند و سبك پوشش متفاوتي دارند، مي‌توانست به پاشنه‌آشيل و يك تهديد ملي بدل شود. با اين تذكر پدرانه هم بايد بساط آن برخورد‌هاي ناشايست جمع شود و هم دستان دشمنان براي ايجاد اختلاف بيشتر خالي‌تر.

منبع: روزنامه اعتماد 8 مرداد 1401 خورشیدی