قصههای مدرسه
کلاس ما( 11)
پوریا ترابی
دلم براتون تنگ شده…
دلم برای بیاجازه بیرون رفتنهاتون تنگ شده
دلم برای شوتهای بیهدفتون توی زنگ ورزش تنگ شده
دلم برای بدخط بودنهاتون تنگ شده
دلم برای وقتی که کاپشن نمیپوشیدین و بعدش که میدیدید هوا سرده میومدین کلاس تا کاپشن بپوشید تنگ شده
دلم برای جویدنهای ته مدادتون تنگ شده
دلم برای هزار بار آقا آقا آقا آقا آقا گفتنهاتون تنگ شده
دلم برای دو تا شکلات برداشتنهاتون تنگ شده
دلم برای شنیدن جمله پس کی میریم فوتبال گفتنهاتون تنگ شده
دلم برای کشیدن لپهاتون تنگ شده
دلم برای ترکی صحبت کردنهای ناخواستهتون تنگ شده
دلم برای سفت بغل کردنتون تنگ شده
دلم برای تمام خریتهای بچگیتون تنگ شده
دلم برای مژههای خیستون وقتی کتک میخوردین تو دعوا تنگ شده
دلم برای برق چشماتون وقتی بهتون جایزه میدادم تنگ شده
دلم برای گنگ نگاه کردنتون وقتی درس جدید میدادم تنگ شده
دلم برای دست دادنهای زنگ آخرتون تنگ شده
دلم برای همه چیتون تنگ شده عزیزای دلم… .