1

فرصت یا تهدید؟

عباس عبدي

پرسشي كه بايد روي ميز هر حكومتي گذاشت، اين است كه آيا هيچ احتمالي مي‌دهيد كه سياست‌هاي جاري يا حداقل بخشي از آنها منجر به نتايج تعيين رسمي شده يا مورد ادعا نمي‌شود؟ به عبارت ديگر آيا مي‌پذيريد كه احتمال خطاي اساسي و راهبردي در سياست‌هاي جاري يا بخشي از آن وجود دارد يا خير؟ اگر نه كه ديگر بحثي نمي‌ماند.
هر چند در اين صورت نيز مي‌توان پرسش ديگري را پرسيد. اينكه پس اين همه ضعف‌ها و كاستي‌ها در كنار نقدها و اعتراضات مردم از چه روست؟ آيا همه آنها ناشي از توطئه بيگانگان است؟ حتي اگر چنين باشد، چرا بيگانگان مي‌توانند تا اين حد صاحب اثرگذاري در امور داخلي شوند؟ ولي اگر پاسخ مثبت است، در اين صورت معيار مناسب و كارآمد براي شناخت يك سياست غلط و سپس اصلاح آن چيست؟ هر سياستي از دو جهت مي‌تواند نقد شود؛ اول از حيث اهداف، دوم از حيث ابزار و شيوه‌هاي اجرايي. براي مثال سياست خودكفايي در محصولات استراتژيك كشاورزي از نظر عده‌اي نادرست است و آن را غيرموثر و پرهزينه مي‌دانند. اين نقد به هدف است. همچنين ممكن است با يك هدف معين مخالفتي نباشد، ولي با شيوه اجراي آن مخالفت شود. نمونه آن بحث حجاب است كه به احتمال زياد بخش زيادي از جامعه با اين هدف‌گذاري موافق هستند ولي سياست كنوني در جرم‌انگاري موضوع حجاب و گشت ارشاد را درست نمي‌دانند و اين سياست را نه در جهت رسيدن به اين هدف، بلكه در جهت معكوس آن ارزيابي مي‌كنند. از اين‌رو اتفاقاتي مثل آنچه در روزهاي پس از فوت خانم مهسا اميني رخ داد، نقطه عطفي بود در زدن تلنگر به اين ذهنيت نادرست و زير سوال بردن اين گزاره كه گشت ارشاد مانع از بي‌حجابي شده و وجود آن به گسترش و پذيرش حجاب عمومي كمك مي‌كند. اگر از اين زاويه به مساله نگاه كنيم اين اتفاقات فرصتي مهم براي ساختار سياسي است تا با تغيير اين سياست، كارايي خود را بيشتر و اميد مردم را افزايش دهند. در واقع اين فرصتي است كه نشان داده شود، حكومت متصلب و غيرمنعطف نيست و هر جا كه ديد ايراد و اشكالي وجود دارد اقدام به اصلاح آن مي‌كند و اين نقطه قوت آن است و اجازه نمي‌دهد كه فرصت‌ها از دست بروند. اين رويكرد نشان مي‌دهد كه در برابر نقد فروتن است. در نقطه مقابل تاكيد بر اينكه مرغ يك پا دارد و سياست ما نيز ثابت است، حتي اگر همه مردم يا اكثريت مخالف باشند، به معناي بي‌اعتباري مجموعه سياست‌هاي رسمي نيز هست. متاسفانه برخوردي كه تاكنون با اين اعتراضات شده آن را تهديد تلقي كرده و با پرداختن به مسائل حاشيه‌اي كه احتمالا ساخته برخي تندروهاست مثل آتش زدن پرچم كه بر فرض هم يك نفر نادان چنين كرده چه ربطي به مردم معترض دارد؟ با اين اتهامات خواسته‌اند اين اعتراضات را به تهديد تبديل كنند و اين نافي درايت و هوشمندي سياسي است. سياست‌ورزي هوشمندانه مي‌كوشد كه مردم را همراه و هم‌راي خود كرده و اعتراض آنان را به ويژه اگر از جوانان باشند، محترم شمرده و با توصيف آن به عنوان فرصت از يك سو سياست نادرست را اصلاح و از سوي ديگر متعرضين را جذب و ظرفيت اعتراضات را تخليه كند. اعتراضات روزهاي گذشته، به‌‌رغم آنكه تلفات تاثرآوري داشت و هر خوني كه از هر طرف به زمين ريخته مي‌شود، درخت كينه و نفرت را آبياري مي‌كند و ميوه اين درخت تلخ و مسموم‌كننده است ولي نسبت به رويدادهاي ۹۶ و ۹۸ چندين گام به پيش بود و شايسته بود كه در مواجهه با آن خويشتنداري پيشه شود و ميان آنها با گذشته تفاوت قائل شود و از همه مهم‌تر اينكه بايد به آنان كه درخواست مجوز براي تجمع اعتراضي داشتند، اجازه داده مي‌شد تا شاهد اين وقايع نباشيم. وقايعي كه ظاهرا سياست‌ورزان تندرو و البته ساده‌لوح متوجه تبعات آن نيستند. فقط دو بازتاب اعتراضات اخير را ذكر مي‌كنيم تا درس عبرتي باشد بر اينكه فرصت‌ها را نبايد به تهديد تبديل كرد.
اول، بازتاب بسيار گسترده و همدلانه با اين مساله در داخل و به ويژه در سطوح جهاني بود كه عوارض سياسي و اقتصادي فراواني براي كشور دارد.
دوم، كيفيت حضور خياباني براي محكوم كردن اعتراضات.  اين دو مورد در نوع خود براي اولين بار بود كه رخ مي‌داد و بايد عبرتي باشد كه در رويكردشان به فرصت‌ها و تهديدات تجديدنظر كنند.

منبع:روزنامه اعتماد 6 مهر 1401 خورشیدی