1

دو رویکرد دو نتیجه

عباس عبدي

بيانيه دو نهاد امنيتي كشور درباره حوادث 40 روز گذشته جاي بحث فراوان دارد. در اين يادداشت مي‌كوشم كه يك نكته محوري درباره آن را به نقد و بررسي بگذارم. اميدوارم نويسندگان بيانيه و ساير مقامات محترم اين نكته را مورد توجه قرار دهند. اين نقد مهمي است و بايد پاسخي براي آن داشت.
علت يا علل بيش از 40 روز اعتراضي كه هنوز هم فروكش نكرده است و چشم‌انداز آن نيز روشن نيست را چه مي‌دانيم؟ رويكرد بيانيه اين است كه اين وضعيت محصول توطئه‌هاي بيروني و به‌طور مشخص برنامه‌هاي رسانه‌اي فرامرزي است. گرچه وجود ضعف‌ها و كاستي‌هاي داخلي را رد نمي‌كند، ولي آنها را موثر در موضوع نمي‌داند و يك مساله يا موضوع فرعي مي‌داند. رويكرد مقابل، دقيقا در جهت عكس است. اصل وجود برنامه‌ها و اقدامات و توطئه بيگانگان را رد نمي‌كند، ولي آن را بسيار فرعي و كم‌اثر مي‌داند و علت اصلي را در نقاط ضعف داخلي مي‌داند. يكي از مهم‌ترين مصاديق آن نيز، ضعف مفرط رسانه‌اي است كه رسانه‌هاي رسمي داخلي را از كاركرد اصلي خود جدا و به بوق‌هاي تبليغاتي تبديل كرده است. اين دو تحليل از وضعيت موجود، دو نوع رفتار و دو نوع نتيجه راهبردي را به دست مي‌دهد.
براساس رويكرد اول، بايد فيلتر كرد، پارازيت انداخت، روزنامه‌ها و رسانه‌هاي وابسته را تقويت كرد، امكانات فراوان به شبه‌رسانه‌هاي بوق‌واره اختصاص داد. رسانه‌هايي كه اخبار و گزارش‌هاي آنان به درد مردم نمي‌خورد و در خدمت «جنگ روايت‌ها» و مطلوب مقامات بالادست است و هيچ اعتبار و اعتمادي براي حقيقت و مردم ايجاد نمي‌كند، در نتيجه مردم نيز هنگام نياز، با عبور از فيلترينگ و به جان خريدن امواج پارازيت از موانع مي‌گذرند و به اخبار شبكه‌هايي دسترسي پيدا مي‌كنند كه آن نيز مشكلات خود را دارد و حقيقت و مجاز را باهم مخلوط مي‌كنند.
رويكرد دوم دقيقا برعكس عمل مي‌كند. نه طرفدار فيلترينگ است و نه پارازيت و اصولا كاري به رسانه‌هاي فرامرزي يا به قول بيانه‌نويسان رسانه‌هاي وابسته به سيا و… ندارد، چون طرفدار حقيقت است و معتقد است كه مي‌توان با تكيه به رسانه‌هاي داخلي و رقابتي كردن آنها، نياز رسانه‌اي مردم به حقيقت را در چارچوب قانون و عرف جامعه ايران تامين كرد. در اين صورت روزنامه‌نگاران حرفه‌اي كشور جايگاه شايسته خود را نزد مردم و افكار عمومي پيدا مي‌كنند و مثل همه ملل ديگر بي‌نياز از رسانه‌هاي فرامرزي مي‌شوند. اگر در رويكرد اول فشار و تهديد روزنامه‌‌نگار يا بازداشت او ضرورت پيدا مي‌كند، در اين رويكرد روزنامه‌نگار احساس امنيت و آزادي مي‌كند و در چارچوب قانون صداي مردم خواهد شد و مردم نيز به صدايي جز صداي خود گوش نخواهند داد.
اين دو رويكرد دو نتيجه مهم دارد؛ نتيجه رويكرد اول، نااميدي و شكست است. چون چگونه مي‌خواهند با عواملي كه جملگي در خارج هستند مقابله كنند؟ آن‌هم با زيرساخت‌هاي ارتباطي كه روزبه‌روز پيشرفته‌تر و همگاني‌تر شده و دسترسي به آنها آسان‌تر مي‌شود. كافي است كه به سرنوشت مقابله با ماهواره و اينترنت مراجعه كنيد. اينترنت را بستن چنان پرهزينه است كه هيچ مسوولي كه ذره‌اي در فكر خدمت به مردم باشد آن را برنمي‌تابد. به علاوه بستن اينترنتي كه بيش از 85 درصد افراد بالاي 18 سال از آن استفاده مي‌كنند كه تقريبا به معناي استفاده صددرصدي افراد تحصيلكرده است، چه معنايي جز شكست دارد؟ پس معناي اين رويكرد اعلام شكست پيش از قطعي شدن آن است. هيچ نتيجه ديگري از اين رويكرد نمي‌توان گرفت.
نتيجه رويكرد دوم، برخلاف اولي است. يعني اينكه متغير اصلي و تاثيرگذار در داخل كشور است. كافي است آن را كارآمد كرده و در خدمت مردم و جامعه درآوريم و مردم را بي‌نياز از گرايش به خارج كنيم. البته اين كار مستلزم پرداخت هزينه است و بايد ظرفيت انتقادپذيري و اصلاح امور نيز به دست آيد و اين به نفع همه است.
انتخاب با شماست كه كدام نتيجه را مي‌پذيريد، هر نتيجه، معادل با انتخاب رويكرد متناظر آن است.

منبع: روزنامه اعتماد 8 آبان 1401 خورشیدی