تاریخ انکار زنان ایران به پایان رسیده است
آذر منصوري
با اينكه هفتهها از خبر مرگ مهسا اميني ميگذرد، اما شعار زن، زندگي و آزادي همچنان شنيده ميشود و كسي از خود سوال نميكند، با اينكه تاكنون طيف وسيعي از شعارها در اين اعتراضات شنيده شده،چرا اين شعار به كليد واژه و محوريترين شعار معترضان تبديل شده است؟ اين انتظار از صدا و سيماي ايران كه مدتي است فضا را براي برخي منتقدان مسالمتجو فراهم كرده كه در قالب ميزگرد يا مناظره اين نارضايتيها و ريشههاي آن را مورد تحليل و ارزيابي قرار دهند، انتظار بيهودهاي است كه يكي از فعالان حوزه زنان يا مخالفان حجاب اجباري را براي طرح و بيان ديدگاههاي نيمي از جمعيت ايران فراهم كند، چراكه اساسا رسانهاي كه نامش ملي و رسمش جناحي عمل كردن است، عامليتي براي زنان در هيچ يك از شؤون سياسي و سياستگذاري كشور قائل نيست كه در مخيله گردانندگان آن دعوت از مخالفان اين اجبار نيز بگنجد. صدا و سيما به عنوان رسانه ملي ايران تنها يك نمونه از رويكردي است كه در ساختار حكمراني ايران نسبت به مديريت و عامليت زنان وجود دارد. اين در حالي است كه جنبش اعتراضي پس از مرگ مهسا اميني يكي از زنانهترين جنبشهاي تاريخ ايران است. اين به معني نفي مطالبات چند وجهي نيست كه در بطن اين جنبش اعتراضي وجود دارد، اما هم مرگ مهسا اميني و هم پيشتاز بودن زنان در اين جنبش و هم شعار قالب يعني: «زن، زندگي، آزادي» نشان از محوريت و عامليت زنان در آن دارد. درك عامليت و محوريت زنان از اين رو مهم است كه اگر مرگ ژينا مانند جرقهاي در برانگيزانندگي اين جنبش ايفاي نقش كرد، اين اعتراض در ابتدا به گشتهاي ارشاد و حجاب اجباري بود و بعد از آن نيز با شعار زن، زندگي و آزادي معنا و مفهومي گستردهتر پيدا كرد. اين عامليت مهم است، چراكه ميتواند نقطه عزيمت حاكميت براي شنيدن صداي اعتراضات اخير باشد.
اين عامليت مهم است، چراكه اگر همچنان اصرار بر حذف زنان از فرآيند پيشرفت و توسعه كشور وجود داشته باشد، يكي از دلايل و علتهاي اصلي اين جنبش ناديده گرفته شده و بر آنها سرپوش گذاشته شده است. به رسميت شناختن اين عامليت از جانب سياستگذاران كشور مهم است، چراكه بدون ايجاد فرصتهاي برابر براي نيمي از جمعيت كشور و تامين حقوق انساني آنها، زنان ايران، به خصوص دختران جوان ايران، در برابر قوانين سلبي موجود كه محدودكننده زنان ايران، به خصوص سلب آزاديهاي آنهاست روز به روز مقاومت بيشتري از خود نشان خواهند داد. چه اين قانون، قانون حجاب باشد و چه هر قانون ديگري. زنان ايران به دنبال تامين حقوق انساني خود هستند و تا عامليتي براي آنها در قدرت و سياست و اقتصاد و كسب و كار و… قائل نشويد، يعني صورتمساله را هم انكار كرديد و هم بر واقعيتهاي موجود با قوه قهريه سرپوش گذاشتهايد. تاريخ مصرف اين انكار كردنها و سرپوش گذاشتنها به پايان رسيده است.
منبع: روزنامه اعتماد 15 آبان 1401 خورشیدی