1

سیاه‌چاله آموزش‌وپرورش بلوچستان

عبدالحكيم سالارزهي

 دانش‌ و معرفت مهم‌ترين مولفه رشد و توسعه و زيربناي تعالي در هر جامعه‌اي به شمار مي‌رود. بنابراين آموزش‌وپرورش به عنوان مهم‌ترين ركن تعليم و تربيت، رسالت خطيري در اين خصوص به عهده دارد، اما در بلوچستان؟!
 به روايت ايام، بيش از چهار دهه از بهار انقلاب اسلامي مي‌گذرد، مسوولان مدعي‌اند انقلاب دستاوردهاي كارآمدي در حوزه آموزش‌وپروش داشته است، اما در بلوچستان همچنان با معضل «فقر و نابرابري آموزشي» مواجه هستيم. بلوچستان همچنان از وجود «مدارس كپري»، «كمبود نيروي انساني» و «كمبود امكانات و فضاي آموزشي» رنج مي‌برد. در بسياري از روستاهاي دوردست مدرسه وجود ندارد. در حاشيه شهر زاهدان، شيرآباد باوجود دارا بودن جمعيتي بالغ بر ۸۰ هزار نفر حتي يك دبيرستان پسرانه ندارد. هزاران دانش‌آموز در فضاهاي ناايمن، نامناسب و تخريبي درس مي‌خوانند. وضعيت بحراني و نابسامانِ سيستم آموزشي در سيستان‌وبلوچستان، اين استان را در صدر ديگر استان‌هاي دچار فقر و تبعيض آموزشي كشور قرار داده است.
 مسوولان همواره «كمبود نيروي انساني»، «كمبود امكانات رفاهي و آموزشي»، «فقر و بيكاري»، «پراكندگي‌ مناطق روستايي» و «بي‌توجهي و كم‌توجهي اوليا و سرپرستان خانواده‌ها نسبت ‌به تحصيل فرزندان» را علل افت و ترك‌تحصيل دانش‌آموزان بلوچستاني عنوان مي‌كنند اما به وضعيت نابسامان «سيستم آموزشي»، «بي‌توجهي و غفلت بسياري از معلمان نسبت ‌به تحصيل دانش‌آموزان»، «پايين ‌بودن كيفيت تدريس» و «عملكرد ضعيف مديران» پرداخته نمي‌شود تا اين عقب‌ماندگي و محروميتِ ملموس، نمايان گردد. از اهمال مسوولان آموزشي در بهبود وضعيت تحصيلي دانش‌آموزان انتقاد نمي‌شود. براي فرار از واقعيت‌ها، فقط كمبود امكانات آموزشي و رفاهي برجسته مي‌شود اما به بهبود و ارتقاي سيستم آموزشي توجه‌ چنداني نمي‌شود و تبعيض، رشوه و فساد از مدارس و دانشگاه‌ها برچيده نمي‌شود. بسياري از دانش‌آموزان دبستاني در مهارت‌هاي پايه؛ خواندن و نوشتن با مشكل مواجه هستند. گاهي يك دانش‌آموز كلاس پنجم ابتدايي قادر به نوشتن نام خود نيست. دانش‌آموز دبيرستاني از نوشتن يك نامه و انشاي معمولي عاجز است. دانش‌آموز مقطع ابتدايي‌اي كه صلاحيت ورود به مقطع راهنمايي را ندارد، با تسامح معلمان نمره‌ قبولي كسب مي‌كند و به كلاس‌هاي بالاتر راه مي‌يابد. در اين نوشته به پاره‌اي از عواملي كه دانش‌آموزان را از تحصيل بازمي‌دارد، اشاره مي‌شود. 
 فقدان كيفيت آموزشي
 وضعيت نامطلوب كيفيت آموزشي، دانش‌آموزان بلوچستاني را دچار فقر آموزشي كرده است. بسياري از دانش‌آموزان به دليل كيفيت پايين آموزش از درس و كتاب نااميد مي‌شوند. صادق، حمزه و سديس سه تن از دانش‌آموزان روستايي در مقطع ابتدايي‌ هستند. آنان علت ترك‌تحصيل خود را «ضعف و ناتواني معلمان» بيان مي‌كنند و مي‌گويند: «آموزش‌وپرورش معلم‌هاي ضعيف و ناتوان را به روستاهاي ما اعزام مي‌كند. معلم‌هايي كه اصلا دل‌ودماغِ تدريس را ندارند. ما در مدرسه ابتدايي براي همه كلاس‌ها فقط دو معلم داشتيم، آنان هنگام حضور در كلاس درس، گوشي‌هاي دانش‌آموزان را به دست مي‌گرفتند و به تماشاي فيلم مي‌پرداختند و پايان سال‌تحصيلي به ما نمره قبولي مي‌دادند.»
 عدنان دانش‌آموز كلاس يازدهم است. او از جدول‌ضرب سوم دبستان و زبان و ادبيات فارسي دوره متوسطه و ساير مواد درسي چيزي نمي‌داند، گويا با آنچه مي‌شنود، بيگانه است. بسياري از همكلاسي‌هايش با مشكل مشابه او دست‌وپنجه نرم مي‌كنند.
 زكريا، عبدالرحمن، حسام، يحيي و عدنان؛ دانش‌آموزان مقاطع راهنمايي و دبيرستان مي‌گويند: «معلم رياضي ما خيلي ضعيف بود. فقط مثال‌هاي حل‌شده كتاب را روي وايت‌برد مي‌نوشت و از پاسخ به سوالات كتاب طفره مي‌رفت. معلم زبان انگليسي در حين تدريس واژه‌ها را از جست‌وجوگر گوگل پيدا مي‌كرد.»
عبدالرحمن مي‌گويد: «برادرم در درس عربي خوب بود. او از معلم خيلي سوال مي‌كرد. وقتي معلم نمي‌توانست پاسخ درست‌وحسابي به او بدهد، از كوره در مي‌رفت و برادرم را سرزنش مي‌كرد. برادرم نتوانست سرزنش‌هاي معلم را تحمل كند. بي‌خيال تحصيل شد.»
 بسياري از معلمان بدون داشتن مهارت كامل، همه رشته‌ها را تدريس مي‌كنند. اين به كيفيت تدريس ضربه مي‌زند. آيا امكان دارد يك معلم به‌تنهايي تمام كتب درسي را تدريس كند؟! آن‌هم به‌طور كامل و جامع؟ آيا مي‌تواند حق مطلب را ادا كند؟ اگر اوضاع به همين صورت پيش برود، شاهد آينده‌ تيره‌تر و ابهام‌آلودتري خواهيم بود.
 نيروي انساني
 كمبود «نيروي انساني»، به خصوص «نيروي انساني متخصص»، از عمده‌ترين معضلاتي است كه در عرصه آموزش‌وپرورش با آن دست‌وپنجه نرم مي‌كنيم. بنابر اذعان سرپرست آموزش‌وپرورش سيستان‌وبلوچستان، اين استان در حال حاضر با كمبود ۱۲ هزار معلم مواجه است. در سهميه‌هاي استخدامي، اين استان با كاهش بيش از ۵۰ درصدي نسبت‌به سال قبل مواجه شده است. اين در حالي است كه بيش از ۱۴۱ هزار بازمانده از تحصيل در بلوچستان داريم كه جذب آنها نيازمند جذب نيروي انساني مضاعف است. كمبود اين تعداد نيرو، خود يك بحران است. «ضعف در كنترل و مديريت نيروهاي موجود» و «عدم نظارت درست بر عملكردها» بحراني بزرگ‌تر است‌.
 گاهي «بومي‌گزيني» مي‌تواند بسياري از مشكلات را كاهش دهد، چراكه نيروي غيربومي بعد از يك الي دو سال انتقالي مي‌گيرد و شهرستان با كمبود نيرو مواجه مي‌شود. مورد ديگري كه نياز به بررسي دارد، بي‌برنامگي در استخدام نيروهاي خريدخدمات آموزشي است كه بيشتر به رفع تكليف و از زير كار دررفتن مي‌ماند. استخدام نيروهاي خريدخدمات بدون در نظر گرفتن «معيارهاي علمي» و «شايسته‌گزيني» و «سياست راه‌اندازي شعبه‌هاي اقماري دانشگاه فرهنگيان در جنوب بلوچستان»، بحران آفريده است. استفاده از ظرفيت‌هاي بيشتر دانشگاه فرهنگيان و اختصاص دادن سهميه براي دانش‌آموزان مستعد، زمينه‌هاي مناسبي براي «تربيت نيروي كيفي» ايجاد مي‌كند. 
 تبعيض
 تبعيض و رفتارهاي سليقه‌اي از ديگر عللِ افت تحصيلي هستند. بيشتر مشكلات مردم بلوچستان ريشه در تبعيض دارد. نگاه‌هاي سليقه‌اي و ديدگاه‌هاي جناحي و مذهبي در استخدام نيروي انساني در آموزش‌وپرورش، صدمات جبران‌ناپذيري به پيكره نظام آموزشي وارد كرده است. بسياري از دانش‌آموزان تيزهوش به دليل نگاه‌هاي تبعيض‌آميز معلمان از درس سرخورده شده‌اند و براي هميشه با تحصيل وداع كرده‌اند. اسماعيل يكي از دانشجويان فعال بلوچستاني است. او مي‌گويد: «بسياري از دانشجويان بلوچ كه پس از قبولي در كنكور، مجاز به ورود به دانشگاه فرهنگيان مي‌شوند، بدون هيچ‌ دليل قانع‌كننده‌اي در مصاحبه رد مي‌شوند.»
او مي‌افزايد: «تعداد معلمان بلوچ در سطح استان نسبت‌به غيربومي‌ها به‌ مراتب كمتر است. متاسفانه از نيروهاي بومي بلوچ به‌ندرت كار گرفته مي‌شود.»
حسام، زكريا و عبدالرحمن مي‌گويند: «معلم بحث‌هاي مذهبي و قومي را در كلاس مطرح مي‌كند، هركس از خودش دفاع كند، او را به دفتر مدير احضار مي‌كند.»
عبدالرحمن انگيزه‌اي براي ادامه تحصيل ندارد. او مي‌گويد: «بحث‌هاي مذهبي و برخورد تند معلم باعث شده هيچ انگيزه‌اي براي ادامه تحصيل نداشته باشم.»
 فقر
 يكي از عمده‌ترين معضلات آموزشي در بلوچستان فقر اقتصادي است. فقر اقتصادي پايه و اساس فقر فرهنگي و مهم‌ترين عامل محروميت از حداقل‌هاي زندگي است. صدها دانش‌آموز به دليل فقر و تنگدستي، درس و كتاب را رها كرده و كار مي‌كنند. عبدالرحمن مي‌گويد: «ما پنج برادر و خواهر در يك دبستان درس مي‌خوانديم. همه به دليل عدم توانايي مالي به‌صورت نوبتي از يك بسته مداد رنگي استفاده مي‌كرديم.»
وي ادامه مي‌دهد: «بسياري از دانش‌آموزان به‌خاطر نداشتن هزينه لوازم‌التحرير از ادامه تحصيل بازمي‌مانند.» زكريا مي‌گويد: «پارسال يكي از دانش‌آموزان دبستاني بيرون كلاس ايستاده بود، گفتم: چرا اينجا ايستاده‌اي؟ او پاسخ داد: چون مداد نداشتم، معلم از كلاس اخراجم كرد.»
 تعدادي از دانش‌آموزان يكي از مدارس حاشيه شهر زاهدان مي‌گويند: «خيرين براي دانش‌آموزان بسته‌هاي تحصيلي و معيشتي مي‌آورند، معلمان اين اقلام را در حضور خيرين تقسيم مي‌كنند، بعد از رفتن‌شان، بسته‌ها را از ما مي‌گيرند و مي‌گويند: اين بسته‌ها فقط براي شاگردان زرنگ است. كفش‌هاي اهدايي خيرين به ما را هم در صندوق خودروهاي‌شان گذاشته و با خود مي‌برند.»
 سخن پاياني 
 «باروري و شكوفايي استعدادها»، «ارتقاي كيفيت تدريس: فرآيند ياددهي- يادگيري»، «پويايي در مديريت مدارس»، «ارزشيابي و نظارت و كنترل معلمان»، «فراهم‌سازي امكانات و تجهيزات آموزشي» و «جلب مشاركت مردم در امور تعليم و تربيت» از محورهاي مهم مباحث آموزشي هستند. ارتقا و بهبود كيفي اين محورها از مهم‌ترين وظايف وزارت آموزش‌وپرورش است كه متاسفانه در اين زمينه در بلوچستان قصور فراواني صورت گرفته است. گرچه موسسات خيريه نقش‌آفريني‌هاي زيادي در منطقه داشتند كه تلاش‌هاي آنها قابل تقدير است.
 ايجاد پويشي فراگير در قالب دست‌ِ ياري به سوي آموزش‌وپرورش متشكل از ظرفيت‌هاي نهادهاي ملي و مردمي همراه با مشاركت كنشگران، كارآفرينان و خيرين، مي‌تواند نقش موثري در بهبود كيفيت‌ها در «عرصه تعليم و تربيت» ‌ايفا كند.
 باتوجه به بافت‌هاي قبيله‌اي و پراكندگي‌هاي جغرافيايي بلوچستان، مي‌طلبد از نيروهاي توانمند بلوچ كه با فرهنگ اين مردم آشنايي بيشتري دارند و به مشكلات آنان آگاه‌تر هستند، در پست‌هاي مديريتي استفاده شود. بلوچستان با وجود برخورداري از جاذبه‌هاي گردشگري، منابع طبيعي، ذخاير زيرزميني، دسترسي به درياي عمان و هم‌مرز بودن با كشورهاي پاكستان، افغانستان و حاشيه‌هاي خليج‌فارس، همچنان در فقر اقتصادي و مشكلات اجتماعي به سر مي‌برد. جوانان تيزهوش بلوچستاني براي امرارمعاش به شغل‌هايي مانند سوختبري و… روي مي‌آورند و بسياري از آنان جان خود را در اين مسير از دست مي‌دهند. بلوچستان به فراموشي سپرده شده است.

منبع: روزنامه اعتماد 29 آذر 1401 خورشیدی