مادر فرهاد میثمی همراه با پسرش دست به اعتصاب غذا زد
وكيل پرونده فرهاد ميثمي در گفتوگوي اختصاصي با «اعتماد» ابعاد گوناگون پرونده و شخصيت او را بررسي ميكند
بندبازي روي طناب مرگ
محمد مقيمي: مادر فرهاد ميثمي همراه با پسرش دست به اعتصاب غذا زد
مهدي بيكاوغلي| استخوانهايي كه كم مانده از پوست بيرون بزند، چشمان كم سويي كه انگار منتظر يك تكانه هستند تا به خاموشي برسند.قامتي خميده و انگشتاني كه نشانهاي از اثرگذاري در آنها باقي نمانده است …مجموعه اين عبارات، شرحي است كه پس از بيرون آمدن عكسي از فرهاد ميثمي پزشك، فعال مدني، مترجم و زنداني سياسي ميان كاربران فضاي مجازي دست به دست ميچرخد. چهرهاي كه در 9مرداد97 به دليل مخالفتش با حجاب اجباري بازداشت و به زندان اوين منتقل شد و پس از آن به دليل تداوم كنشگريهاي مدنياش به زندان رجاييشهر تبعيد شد. ميثمي اما در زندان نيز دست از كنشگريهاي مدني خود برنداشت و با امساك از غذا خوردن ارتباط خود را با افكار عمومي حفظ كرد. بر اساس اظهارات محمد مقيمي، وكيل فرهاد ميثمي، نخستينبار براي حمايت از پرونده نسرين ستوده و رضا خندان دست به اعتصاب غذا زد و پس از آن به تناوب از اين روش براي بيان ديدگاههايش استفاده كرد. محمد مقيمي، وكيل فرهاد ميثمي در گفتوگوي اختصاصي با «اعتماد» ضمن تبيين ابعاد حقوقي پرونده ميثمي تلاش ميكند زواياي تازهاي از شخصيت و ايدههاي اين فعال مدني را نيز تشريح كند.
اين روزها تصاويري كه از فرهاد ميثمي پس از اعتصاب غذا و كاهش وزن زياد منتشر شده، بازتابهاي فراواني پيدا كرده است. ريشه پرونده اتهامي عليه فرهاد ميثمي به چه ماجرايي بازميگردد؟
در سال97 دكتر فرهاد ميثمي در راستاي كنشگريهاي مدني (مبتني بر رويكردهاي خشونت پرهيز و نافرماني مدني) پيكسلهايي را تهيه ميكنند كه روي آنها دو عبارت درج شده بود. يكي از عبارتها: «من با حجاب اجباري مخالفم.» بود و ديگري هم «من با حجاب اجباري موافق نيستم.» به دليل اين پيكسلها و داشتن چند كتاب در كتابخانهشان در تهران بازداشت شده و سير پرونده ايشان آغاز ميشود.
ببينيد، اين ابهام در ذهن بسياري از ايرانيان وجود دارد. اينكه يك فرد را به خاطر داشتن چند پيكسل و كتاب بازداشت كنند، خيلي عجيب است. واقعا دليل بازداشت ايشان همين موارد بوده است؟
متاسفانه بسياري از پروندههاي سياسي كشور ما از همين دست هستند و شايد براي افكار عمومي چندان قابل پذيرش نباشند. مثلا خبرنگاري را به خاطر اطلاعرساني درباره رخدادهاي اخير ميگيرند و پروندهاي عليه او تشكيل ميشود. يعني به جاي اينكه خبرنگار را تشويق كنند و به خاطر اطلاعرساني درست بر صدر بنشانند، براي او پرونده تشكيل ميدهند. پرونده فرهاد ميثمي هم از اين دست موارد است كه ممكن است درك آن براي افكار عمومي كمي دشوار باشد.
اما در شرايطي كه ايشان در تهران ساكن بودند و محل وقوع جرم انتسابي هم در تهران بود، چطور شد كه سر از زندان رجاييشهر درآوردند؟
فرهاد ابتدا در زندان اوين بود؛ سپس به دليل رفتارهاي مدني كه عليه برخي رفتارهاي مديران در زندان اوين داشت به زندان رجاييشهر تبعيد شد. اما جرم اصلي او، مخالفت با حجاب اجباري بود. بايد توجه داشت درباره حجاب در قانون، جرمانگاري صورت نگرفته كه كسي به خاطر بيان ديدگاههايش در اين خصوص زنداني شود. در قانون مجازات اسلامي هم از 10 روز تا 2ماه يا 74 ضربه شلاق براي امر بيحجابي در نظر گرفته شده است نه 6سال. اما متاسفانه موضوع حجاب در ايران، سياسي و مجازاتهاي مرتبط با آن هم امنيتي شده و به دادگاههاي انقلاب ارسال ميشوند. جرايم فرهاد ميثمي هم شامل تبليغ عليه نظام و اجتماع و تباني به قصد بر هم زدن امنيت ملي است. يك اتهام ديگر هم عليه او، تشويق به فساد و فحشا بود كه نهايتا اين جرم (فساد و فحشا) در اجتماع و تباني هضم شد و ايشان به 6سال حبس (5سال حبس قطعي) محكوم شدند. اين اتهامي است كه هم به خانم نسرين ستوده و هم به رضا خندان زده شد. پرسش اين است كه با چه سازوكار قانوني مخالفت با حجاب اجباري به معناي تشويق به فساد و فحشا تعبير ميشود؟ اين در حالي است كه حتي برخي روحانيون و مراجع هم نسبت به حجاب اجباري ديدگاه مخالف دارند و معتقدند نبايد با موضوع حجاب سلبي برخورد كرد.
حكم زندان فرهاد ميثمي در چه تاريخي پايان مييابد؟
تابستان امسال حبس 5ساله ايشان تمام ميشود.البته ممكن است به خاطر كنشهاي مسالمتآميز فرهاد در زندان برخي پروندههاي اتهامي تازه هم براي او تشكيل شود. از اين پروندهها فعلا بيخبرم. اما در صورتي كه پرونده تازهاي عليه او مطرح نشود بايد طي 3الي 4ماه آينده آزاد شود.
از نظر شخصيتي، فرهاد ميثمي چه ويژگيهايي دارد؟
او يك آدم خاص است. من با افراد بسياري كار كردهام اما او واقعا يك نمونه خاص است. فرهاد حتي از فرصت زندان براي مطالعه بيشتر استفاده ميكند . او ترجيح ميدهد در زندان بماند و مطالعه كند. به عبارت روشنتر، زندان محدوديتي براي او ايجاد نكرد. فرهاد هم در حوزه درس نخبه است و هم از نظر فضائل اخلاقي وارسته است. در 16سالگي در رشته پزشكي دانشگاه تهران قبول شده و مراحل ترقي را طي كرده است. در كنار آن براي بسياري از ايرانيان در استانهاي دور افتاده، شرايطي را ايجاد كرده كه بتوانند درس بخوانند و در دانشگاه قبول شوند. به دليل همين موضوعات است كه مردم اينقدر او را دوست دارند. بعد از به عهده گرفتن پرونده ايشان بسياري از افراد از زاهدان و ساير نقاط دور و نزديك با من تماس ميگرفتند و درباره اخلاق او با من صحبت ميكردند. در عين حال، فرهاد ميلي به رسانهاي شدن ندارد و تلاشي براي شهرت بيشتر نميكند. اولينبار فرهاد ميثمي را زماني ديدم كه خانم نسرين ستوده بعد از تعليق پروانه وكالتش مقابل كانون وكلا تجمع كرده بود. ميثمي در اين تجمع براي حمايت از نسرين ستوده حاضر شده بود، جالب اينجاست كه در همان تجمع هم وقت را از دست نميداد و كتاب ميخواند؛ اتفاقا يك كتاب گاندي هم به من داد و درباره يكي از موكلين من كه نام او آتنا بود، با هم صحبت كرديم. ريشه اسم آتنا را براي من تشريح كرد و ريشه اين نام را شكافت. براي اينكه متوجه تفاوتهاي شخصيتياش شويد، مثالي برايتان ميزنم؛ زماني كه در اوين اعتصاب غذا كرده بود، به اجبار به او سرم زده ميشد. حتي در زمان زدن سرم، فرهاد مراقب بود كه رفتار نامناسبي با مسوولان زندان نداشته باشد. حتي مسوولان زندان هم فرهاد ميثمي را دوست داشتند، چراكه هم نخبه است و هم اخلاق مناسبي دارد.
تصويري كه اخيرا از فرهاد ميثمي بيرون آمده نگرانيهاي زيادي را ايجاد كرد، درباره اين تصوير توضيح ميدهيد؟
البته خودش ميگويد؛ اعتصاب نميكند، بلكه امساك از خوردن غذا ميكند. فرهاد بار اول در سال 97، براي پرونده نسرين ستوده و رضا خندان در اوين اعتصاب غذا ميكند. اين اعتصاب با وعدههايي كه مسوولان به او دادند، پايان پذيرفت. سپس به زندان رجاييشهر تبعيد شد و باز هم اعتصاب غذا كرد، اما به خاطر اينكه مردم ناراحت نشوند، اين موضوع را رسانهاي نكرد. عجيب است، چون افراد اعتصاب ميكنند تا پيامي را به افكار عمومي مخابره كنند، اما او در خفا اعتصاب غذا ميكند. آخرين اعتصاب او كه تصاويرش اخيرا بيرون آمده، بعد از رخدادهاي اخير و فوت مهسا اميني آغاز شد. يكبار از او درباره خطر مرگ ناشي از امساكش پرسيدم، گفت هر لحظه امكان مرگ وجود دارد، اما چون خودش پزشك است و به آناتومي بدن انسان مسلط است، ميداند چه كار ميكند.
موضوع حجاب در سال 97 با سال 1401 تفاوتهاي زيادي دارد. بعد از رخدادهاي اخير تغييراتي در حجاب عرفي جامعه رخ داده است، اما چرا اين تحولات، تغييري در پرونده ايشان ايجاد نكرد؟
تغييراتي كه در جامعه ايران رخ داده است، مربوط به مردم است و سيستم هنوز تغييري در قوانين و رويكرد خود اعمال نكرده است. حتي اخباري شنيده ميشود كه مجلس يا ساير نهادها به دنبال فشار بيشتر به مردم به دليل حجاب هستند. برخي از عدم ارايه خدمات بانكي و اداري به افراد كمحجاب صحبت ميكنند. برخي ديگر از جريمههاي مالي و كيفري سخن ميگويند و… حجاب همچنان يك بحث سياسي است و متوليان حاضر نيستند مبتني بر واقعيتها با آن برخورد كنند.
درباره خانواده فرهاد ميثمي هم توضيح ميدهيد؟
مادر فرهاد، بعد از شنيدن مشكلات پرونده فرهاد با مشكلات جسمي زيادي مواجه شده است. همسر و پسري هم دارد كه پيگير پرونده او هستند. البته فرهاد دوست ندارد، خانوادهاش تحتتاثير پروندهاش قرار بگيرند. مادر فرهاد هر چند بسيار ناراحت است و از دوري فرزندش عذاب ميكشد، اما به خواسته و ايده فرزندش احترام ميگذارد. در برخي برههها مادر فرهاد ميثمي در همراهي با پسرش اعتصاب غذا كرده است.
چشمانداز پيش روي اين پرونده از منظر شما چگونه خواهد بود؟
همانطور كه گفتم بعد از زنداني شدن او، برخي افراد پروندههاي تازهاي عليه ايشان تشكيل شده، نميدانم اين پروندهها در چه مرحلهاي است. اما بهطور كلي، فرهاد ميثمي يك محقق و پژوهشگر است و اين روند را بعد از آزادي ادامه ميدهد. او به كنشگري مسالمتآميز خود ادامه ميدهد و اميدوار است كه بتواند به اهدافش دست پيدا كند.
منبع: روزنامه اعتماد 17 بهمن 1401 خورشیدی