1

برای عبور از بحران

آذر منصوري

براي عبور از بحران بايد به هشدارها و توصيه‌هاي دلسوزان كشور گوش فرا داد

اين تصوير زنده‌ياد اعظم طالقاني به اندازه چندين مقاله و نوشتار حرف براي گفتن دارد. زني جوان و مبارز كه از قضا دختر يكي از مبارزان عليه استبداد و سلطنت مطلقه بود كه با لباس زندان سر خود را پوشانده و نام و تصويرش به عنوان يكي از زندانيان ساواك در تاريخ ثبت شده است. سال‌ها پيش، درست زماني كه اعظم خانم در قيد حيات بود، نوشتم: «چرا اجازه نمي‌دهيد، انقلاب و اهداف آن از زبان همه كساني كه در انقلاب نقش داشتند، روايت شود؟ اين دايره محدود خودي‌ها و تحريف اهداف انقلاب ۵۷ كه اشتراك همه انقلابيون بر نفي استبداد و سلطه‌گري بود و در گفتمان نوفل‌لوشاتو تجلي پيدا كرد، نتيجه‌اي جز واگرايي و گسست بين حاكمان و مردم به دنبال ندارد. شوربختانه بايد گفت شد آنچه نبايد مي‌شد.» چند روز پيش مطلبي در نقد رفتار اپوزيسيون برون‌مرزي با توجه به حضور شكنجه‌گران ساواك در يكي از تجمعات اخير آنها در اينستاگرام به اشتراك گذاشتم و به خوانندگان اين سطور هم پيشنهاد مي‌كنم اين متن و كامنت‌هاي ذيل آن را بخوانند٭
برخي كامنت‌ها گوياي اين واقعيت است كه نسل امروز از يك‌سو به دليل فقدان شناخت از مجموعه عوامل و دلايلي كه موجب شكل‌گيري انقلاب ۵۷ شد و از سوي ديگر ناكارآمدي حكمراني كه ذيل دفاع از اين انقلاب از عهده تامين مطالبات مردم برنمي‌آيد و هر نوع شكافي را ناديده مي‌گيرد، در كمال ناباوري شكنجه‌گران رژيم گذشته را تطهير مي‌كنند! اعظم طالقاني و مانند او كه حتي پس از سال‌ها براي مبارزه با استبداد از پاي ننشستند اگرحذف و ناديده گرفته نمي‌شدند و با انواع اتهام‌ها روانه زندان و حبس و حصر نمي‌شدند و لباس حاشيه‌نشيني و مهاجرت بر تن نمي‌كردند، شايد نه اين انقلاب مردمي از اهدافش فاصله مي‌گرفت و نه اينكه در ۴۴ سال پس از آن تغيير بزرگ، شكنجه‌گران و حاملان سلطنت مطلقه به اسم همراهي يا دفاع از اعتراضات مردم…

 صحبت از دخالت خارجي و فروپاشي نظام را به زبان نمي‌آوردند. كيست كه نداند فروپاشي نظام ترجمه فروپاشي ايران است كه اتفاقا بايد خط قرمز همه ميهن‌دوستان و مدافعان دموكراسي و حقوق بشر باشد و كيست كه نداند وقتي صحبت از جمهوريت به ميان مي‌آيد، سلطنت وجهي در آن ندارد و تجربه مثلا ماهاتير محمد در مالزي را نمي‌توان با اين عنوان مصادره به مطلوب كرد. به بيان روشن‌تر ريشه‌ها و دلايل آنچه در كنفرانس كذايي مونيخ اتفاق افتاد را بايد مجموعه رفتار‌ها و دلايل و عللي ديد كه موجب شده است عده‌اي خارج از مرزهاي ايران به نام دفاع از ايران لباس مبارزه بر تن كنند و در لواي دفاع از مردم، در زمين نقشه فروپاشي ايران بازي كنند. ايران عزيز ما اين روزها از دو جهت در معرض مخاطره جدي قرار دارد. براندازان داخلي كه نه مردم و راي آنها را عامل مشروعيت سياسي نظام مي‌دانند و نه باوري به تعامل سازنده با كشورهاي منطقه و جهان دارند و گروه‌هايي در خارج از مرزهاي ايران كه به دنبال تحريم‌هاي بيشتر و مداخله خارجي به اسم براندازي به دنبال فروپاشي ايران هستند. چه بسا اگر در صحنه سياست داخلي كشور به راي مردم تمكين مي‌شد و سياست خارجي ما سمت و سوي واقع‌بيني پيدا مي‌كرد، هيچ‌گاه كار به تطهير‌سازي شكنجه‌گران و برگزاري كنفرانس‌هايي با اين كيفيت هم  نمي رسید. هر دو طرف عرض خود مي‌برند و زحمت خلق را زياد مي‌كنند. تنها راه خروج از اين بن‌بست، اتكا به ظرفيت‌ها و نيروي داخلي ايران است كه به دنبال تامين و تضمين دخالت آزاد مردم در تعيين سرنوشت خود و اعتلاي ايران و نگران در خطر افتادن تماميت ارضي ايران هستند. راه‌حل عملي عبور از اين بحران اصلاح بنيادين رفتارها و ساختارها و رويكردهاي حكمراني در راستاي تامين خواست مردم و تحقق حق حاكميت ملي است. براي اين كار بايد از پيشنهادات و توصيه‌هاي دردمندانه سيد محمد خاتمي و مير محصور و تاجزاده و ديگر دغدغه‌منداني كه خط قرمز مشترك‌شان توقف روندهاي اقتدارگرايانه، پرهيز از خشونت و مقابله جدي با فروپاشي ايران در راستاي تامين خواست مردم است، بيش از پيش شنيده شود

*https: //www.instagram.com/p/CopXgroq7G0/?igshid=MDJmNzVkMjY=

منبع: روزنامه اعتماد 1 اسفند 1401 خورشیدی