خطر فیلترینگ بر زندگی روانی نوجوانان ایران
نسل موسوم به زد (z) چگونه با اينترنت زندگي ميكنند و محدوديتهاي اينترنت ايران با آنها چه خواهد كرد؟
ادهم، دكتراي ارتباطات و پژوهشگر شبكههاي اجتماعي در گفتوگو با «اعتماد»: با فيلترينگ زيست زيرزميني كودك يا نوجوان را توسعه ميدهيم
زهرا عليپور
نسل موسوم به «z» متولدين سالهاي 1995 تا 2010 را شامل ميشود. آنها عموما به حضور فعال در شبكههاي اجتماعي، خلاقيت، صراحت، منحصربهفرد بودن و حقيقتجويي و… شناخته ميشوند. براي اين نسل، استفاده از شبكههاي اجتماعي به عنوان فضايي براي ابراز هويت و مهارتآموزي بسيار مهم است؛ ادبيات خودشان را دارند و ميدانند در هر شبكه ارتباطي هم چگونه شبكه دوستان و فعاليتهايشان را تعريف كنند، بهطوري كه از نتايج يك نظرسنجي مشخص شده است كه دوستيابي و دريافت حمايت اجتماعي اين گروه سني از شبكههاي اجتماعي است، به همين دليل محدوديت فضاي اينترنت براي اين نسل آسيبي جبرانناپذير براي مسير رشد و هويتيابيشان ميشود و از سويي ديگر فيلترشدن گسترده هم به معني دسترسي كودكان و نوجوانان به محتواي نامناسب ردهبندي سنيشان است و آسيبي بهمراتب زيانبارتر.
ارتباط، خلاقيت و درام: زندگي نوجوانان در رسانههاي اجتماعي در سال 2022
براساس نظرسنجي آنلاين موسسه «پيو » (1) از 14 آوريل تا 4 مه سال 2022 از ميان نوجوانان 13 تا 17 ساله امريكايي انجام شد، اكثر نوجوانان رسانههاي اجتماعي را به دليل تقويت روابط دوستانه و جنبههاي احساسي آن برميگزينند.
براساس نتايج اين نظرسنجي، برخلاف نگراني [خانوادهها و دولتها] نسبت به شبكه بههم پيوسته فضاي آنلاين، نوجوانان تصوير ظريفتري از زندگيشان را در رسانههاي اجتماعي ترسيم ميكنند. هشت نفر از هر ده نوجوان ميگويد آنچه در رسانههاي اجتماعي ميبينند، بيشتر به ارتباط با زندگي دوستانشان منجر ميشود. ۷۱درصدشان فضاي آنلاين را جايي براي ابراز خلاقيت و 67درصدشان اين پلتفرمها را راهي براي دريافت حمايت در شرايط سخت ميدانند.
طبق نتايج اين نظرسنجي، نوجوانان نگرانيها و ارزيابيهاي والدين از زندگيشان را در رسانههاي اجتماعي منعكس ميكنند و بيش از نيمي (54درصد) از نوجواناني كه رسانههاي اجتماعي را مثبت ارزيابي ميكنند، احساس ارتباطگيري بيشتر با دوستان و تقريبا چهار نفر از هر ده نفر ميگويند كه در فضاي آنلاين، جايي است كه ميتواند خلاقيتش را نشان دهد. حدود 35درصد از نوجواناني كه اين تاثير را عمدتا مثبت ميبينند، باور دارند كه رسانههاي اجتماعي احساس حمايت بيشتر به آنها ميدهد و 28درصد ميگويند كه اين باعث ميشود آنها احساس پذيرش بيشتري داشته باشند.
اما وضعيت در ايران چگونه است؟
تاكنون نظرسنجي گستردهاي درباره نظر نوجوانان ايراني نسبت به فضاي آنلاين صورت نگرفته است، اما در مصاحبههاي فردبهفردي كه برخي خبرگزاريها داشتهاند، مشخص شده است كه نوجوانان ايراني هم فضاي ديجيتال را گستردهتر از فضاي زندگي آفلاين ميدانند و براي ابراز هويت، يادگيري و دوستيابي از آن استفاده ميكنند. با اين تفاسير تاثير فيلترينگ بر زيست ديجيتال اين افراد بهمراتب آسيبي متفاوتتر خواهد بود. در ادامه مصاحبه مرضيه ادهم، دكتراي ارتباطات و پژوهشگر شبكههاي اجتماعي را با «اعتماد» ميخوانيد.
شايد آنچه درباره فيلترينگ به آن كمتر توجه ميشود، تاثير آن بر روحيات نوجوانان يا به طوركلي نسل «Z» است. اساسا تفاوت اين نسل از نظر مصرفكننده اينترنت با نسلهاي ديگر در چيست؟ آيا ميتوان با فيلترينگ بستر امني براي اين نسل ايجاد كرد؟
مساله اصلي مرتبط با تجربهزيسته نسل موسوم به Z يا نسل اينترنت (iGeneration) است؛ تجربهاي كه بهواسطه زيست متفاوتشان در شبكههاي اجتماعي و نوع خاصي از اينترنت، نسبت به نسل قبلترشان تفاوتهاي زيادي دارد. آنها تجربه بازيهاي كامپيوتري، كسب سرمايههاي نمادين و اجتماعي از فضاي مجازي، حتي بخشي از كارآفريني، مسير شغلي يا روابط دوستيابيشان از فضاي اينترنت دارند. طبيعي است كه اگر دسترسي به اينترنت به شكل ديگري يا محدوديتهايي گسترده همراه باشد مسلما آسيبهاي زيادي به اين نسل خواهد زد و اصلا مورد پذيرش قرار نميگيرد. ما نميتوانيم درباره فيلترينگ، رفتاري شبيه كشوري مانند چين را شبيهسازي كنيم، چين بهواسطه جمعيت قابلتوجه و زيرساختهاي پيشرفته توسعهاياش توانست اينترنت ملي را محقق كند، ما نهايتا ميتوانيم مانند كرهشمالي ميشويم. دو نسل از كشور چين، فضاي اينترنت بينالمللي را تجربه نكرد؛ يعني دستكم ميتوان به طور مطمئن گفت كه آنها ۱۰ سال تجربهاي از فضاي بينالمللي اينترنت جهاني و دسترسي آزاد نداشتند. اعمال محدوديت و زيست با فيلتر در فضاي ديجيتال براي چنين جامعهاي، شايد مورد پذيرش باشد ولي درباره ما چنين چيزي پذيرفته نميشود و آسيبهاي بسياري به بار خواهد آورد، چراكه بخش قابلتوجهي از هويتيابي نسل زد و مسائل زيستياش مرتبط با فضاي آنلاين است و نميتوان به همين راحتي آن را ناديده گرفت يا محدود كرد.
ارزيابيتان درباره نقش فضاي اينترنت به عنوان بستري براي برونريزي رواني و اجتماعي نوجوانان چگونه است؟
تحقيقات زيادي وجود دارد كه هويت جنسي، دوستيابي يا شغلي افراد از طريق فضاي آنلاين به دست ميآيد. كودك و نوجوان ما با فيلترينگ نهتنها تجربه رشد نخواهد داشت، بلكه هرگز درباره نحوه برخورد با تكنولوژي جديد را نميآموزد و محروميت بزرگي را تجربه خواهد كرد؛ «محروميت بزرگ» به اين علت است كه او با سلب ورود به فضاي آنلاين، يك ابزار سرگرمي يا چيزي مانند تلويزيون را از دست نميدهد، فضاي آنلاين يك فضاي زيست بزرگ است كه همه مسائل هويتي و اجتماعي افراد به آن پيوند خورده و نسل «زد» بيشتر به آن وابسته است و بهراحتي نميتوان آن را قطع كرد.
نوع ديگري از محدوديت كه مرتبط با ردهسني كودكان و نوجوانان است را چگونه تعريف ميكنيد؟ چطور ميتوان هم به اين نسل آزادي عمل داد و هم آموزشهاي مناسب را در او نهادينه كرد؟
در رابطه با اعمال محدوديت دو مساله وجود دارد: محدوديتهايي كه به ردهبندي سني كودكان مربوط است. يعني باتوجه به ردهبندي سني كودك، آموزشهاي خودكنترلي از سمت خانواده و مراجع آموزشي از سويي ديگر به او ميآموزند كه بعد از وروود به فضاي اينترنت بايد چه نكاتي را بداند و با خودكنترلي و آموزش صحيح اساسا فرد اشتياقي براي محتواي نامناسب پيدا نميكند يا به خوبي ميتواند موقعيتهايي را تشخيص دهد كه احتمال تعرض به حريم خصوصياش وجود دارد. اما اگر با نگاهي آسيبزا، محدوديتي سراسري اعمال شود و حضور افراد در فضاي آنلاين را به طور كلي تهديد ببينيم، تاثير و آسيب عميقي بر توسعه زيست ديجيتال افراد خواهد داشت.
اگر افراد در نوجواني فيلترينگ را تجربه كنند، از نظر رشد تكنولوژي چه آسيبهايي در آينده شغلي، مهارتي يا روانيشان خواهد داشت؟
سرعت توسعه ديجيتال بسيار بالاست. برخلاف ديگر تكنولوژيها و عناصري كه در توسعه ملي (مثل آموزش، سلامت و محيطزيست و…) وجود دارد، تفاوت نسلي در توسعه ديجيتال 5 سال است؛ يعني شما اگر فقط 5 سال از يك محيط تكنولوژيك دور باشيد، ادبيات و فهم آن فضا را از دست ميدهيد. تصور كنيد محدوديتِ فيلترينگ كه نوجوانها را از تكنولوژي روز محروم ميكند، يك شكاف آگاهي نسلي ايجاد ميكند. فرد در چنين وضعيتي، مهارت، دانش و تفكر لازم براي حضور در آن فضا را ندارد و نميداند براي توسعه فردي خود در آن بستر چه كند. به اين شكل، به شكلي دومينووار اتفاقهاي نامطلوبي براي زيست اقتصادي، سلامتي و… او رخ ميدهد. مشكل بعدي، درباره فيلترينگ از دست رفتن مرجعيتِ مراجع آموزشي است. والدين نميتوانند فرزندشان را درباره استفاده از فيلترشكن محدود كنند و كودك و نوجوان اتفاقا به علت دسترسي نداشتن مجبور به استفاده از فيلترشكن و دسترسي آزاد ميشود! او در چنين وضعيتي براي انجام تكاليف مدرسهاش هم نياز به استفاده از فيلترشكن دارد. با فيلترينگ زيست زيرزميني كودك يا نوجوان را توسعه ميدهيم و نميتوان هيچ نظارت يا مراقبتي از او داشت، چراكه با دكمه فيلترشكن هيچ محدوديت مرتبط با ردهبندي سني وجود ندارد. علاوه بر اينها او با دسترسي به محتواي نامناسب نسبت به ردهبندي سنياش، احساس مبارزه اجتماعي و سياسي و قهرمانپنداري نسبت به خودش خواهد داشت. در چنين وضعيتي ممكن است نوجوانان، انتشار فحشهاي ركيك يا ايجاد شايعه و اخبار زرد را نوعي فعاليت قهرمانانه تلقي كنند. در چنين وضعيتي اگر از او سوءاستفاده يا كلاهبرداري شود هم مرجعي براي شكايت يا سازوكاري براي قانونگذاري وجود ندارد.
1-https: //www.pewresearch.org/internet/2022/11/16/connection-creativity-and-drama-teen-life-on-social-media-in-2022/
منبع: روزنامه اعتماد 13 اسفند 1401 خورشیدی