1

مرگ یک دانش آموز در کاشمر

گزارش «اعتماد» از ایست قلبی پسری ۱۲ ساله در حیاط مدرسه اش

مادر مهدي نيازي: پسرم نه مشكل قلبي داشت و نه هيچ چيز ديگر

بهاره شبانكارئيان 

توضيح «اعتماد»: اين گزارش بر اساس صحبت‌هاي مادر و پسرعموي «مهدي نيازي» دانش‌آموز ۱۲ ساله‌اي كه در مدرسه‌اش در شهرستان كاشمر دچار ايست قلبي شد و همچنين دادستان و مسوول روابط عمومي فرمانداري شهرستان كاشمر، تنظيم شده است.» 

دوشنبه پانزدهم اسفندماه جاري؛ «مهدي نيازي» ۱۲ ساله اهل «روستاي مزده» از توابع بخش مركزي شهرستان خليل‌آباد در استان خراسان رضوي به علت ايست قلبي در مدرسه حالش بد شد و پس از انتقال به بيمارستان حضرت ابوالفضل، جانش را از دست داد. 
حالا «اعتماد» پس از پيگيري‌هاي مكرر توانسته طي مصاحبه‌اي با خانواده، دادستان و مسوول روابط عمومي فرمانداري شهرستان كاشمر، گزارشي در ارتباط با ايست قلبي اين دانش‌آموز۱۲ ساله تنظيم كند. 
صحنه اول؛ خانه‌اي در روستاي مزده
مزده؛ روستايي در شهرستان خليل‌آباد استان خراسان رضوي. خانه‌اي در همان روستا. مهدي فرزند سوم خانواده، طبق روال هميشه قبل از رفتن به مدرسه مادرش را بوسيد و از خانه خارج شد. 
صحنه دوم؛ مدرسه نمونه دانش 
كاشمر؛ حياط مدرسه «نمونه دانش». زنگ ورزش. روي زمين پسري افتاده. بالاي سر او دانش‌آموزان، مدير و ديگران زمزمه مي‌كنند و منتظر رسيدن اورژانس هستند. 
صحنه سوم؛ بيمارستان حضرت ابوالفضل
اورژانس مهدي را به بيمارستان حضرت ابوالفضل در كاشمر منتقل مي كند. علايم حياتي به‌شدت ضعيف شده. براي چند دقيقه علايم حياتي برمي‌گردد اما مجدد علايم حياتي ضعيف مي‌شود و مهدي فوت مي‌كند. 
صحنه چهارم؛ پيگيري از اهالي
با پيگيري‌هاي خبرنگار اعتماد مشخص مي‌شود كه خانواده اين دانش‌آموز ساكن روستاي مزده هستند و فقط مدرسه مهدي در شهرستان كاشمر بوده. اهالي بنا به دلايلي خاص خود، حاضر نيستند شماره‌اي از خانواده مهدي در اختيار بگذارند تا اينكه يكي از اهالي حاضر به همكاري مي‌شود. 
 صحنه پنجم؛ مادر مهدي
خانم عباسي‌زاده، مادر مهدي است. اين زن داغ‌ديده به پرسش‌هايي مرتبط با جان‌باختن فرزندش پاسخ مي‌دهد كه در ادامه آورده شده است: 
 
   اعلام شده فوت مهدي به دليل ايست قلبي بوده، اين موضوع چقدر صحت دارد؟ 
اين طور به ما گفتند، اما هنوز چيزي مشخص نشده است. همان روز پيكر را براي كالبدشكافي به پزشكي قانوني منتقل كردند و چهارشنبه ۱۷ اسفندماه ما مراسم خاكسپاري را در روستاي خودمان (مزده) انجام داديم. 
  مهدي فرزند چندم شما بود؟ 
فرزند سوم و آخر من بود. برادر بزرگ‌تر مهدي چهارده سال پيش وقتي ۶ سال داشت در منبع آب باغ‌مان افتاد و خفه شد. حدود يكسال و نيم پيش هم در باغ‌مان به سمت همسرم با اسلحه شكاري شليك شد و او درگذشت. يك نفر در باغ‌هاي اطراف شليك كرده بود. حالا عمدي بود يا غيرعمدي نمي‌دانيم. ما شكايت كرديم ولي ضارب آزاد است و براي خودش مي‌چرخد. بعد از شكايت ما ضارب مدعي شد كه شليك از سمت او نبوده. 
  مهدي مشكل قلبي داشت؟ 
نه. اصلا. مهدي هيچ مشكلي نداشت. بچه‌ام خوب و سالم بود. 
  با توجه به اينكه مدرسه مهدي كاشمر بود با سرويس رفت و آمد مي‌كرد؟ 
نه. كلا پنج دانش‌آموز از روستاي ما به كاشمر مي‌رفتند. با اولياي دانش‌آموزان ديگر قرار گذاشته بوديم هر روز يكي از والدين اين پنج دانش‌آموز را به مدرسه ببرد. از مزده تا كاشمر با ماشين ده دقيقه راه است. 
  آن روز مهدي و چهار دانش‌آموز ديگر با چه كسي به مدرسه رفتند؟ آيا آن فرد صحبتي مبني بر اينكه مهدي آن روز حالش بد شده باشد، نكرد؟ 
آن روز با آقاي جليلي پدر يكي از دانش‌آموزان به مدرسه رفتند. نه، اصلا ايشان هم چنين صحبتي نكرد. مهدي عادت داشت هر روز صبح قبل از رفتن مدرسه مرا ببوسد و خداحافظي كند. آن روز صبح هم پسرم مرا بوسيد و گفت؛ مامان جان خداحافظ. خوب و خوش از خانه بيرون رفت. مهدي حتي وقتي علايم سرماخوردگي داشت من نمي‌گذاشتم به مدرسه برود. آن روز هم حالش كاملا خوب بود. 
  چند وقتي است كه صحبت از مسموميت دانش‌آموزان در ميان است. در مورد اينكه آن روز اتفاق خاصي داخل مدرسه براي دانش‌آموزان ديگر هم افتاده باشد، نشنيديد؟ 
نه. بچه‌ها گفتند؛ زنگ ورزش بود و تازه شروع شده بود كه مهدي يك دفعه روي زمين افتاد. 
  وقتي اين اتفاق براي مهدي افتاد چه كسي با شما تماس گرفت؟ 
مدير مدرسه با من تماس گرفت. مهدي در مدرسه «نمونه دانش» كاشمر درس مي‌خواند. دانش‌آموزان مدرسه به ما گفتند؛ وقتي مسوولان مدرسه با اورژانس تماس گرفتند، اورژانس حدود بيست دقيقه دير مي‌رسد. وقتي ما خودمان را به بيمارستان حضرت ابوالفضل رسانديم پزشكان گفتند؛ علايم حياتي مهدي برگشته. خيلي خوشحال شديم ولي چند دقيقه بعد گفتند كه پسرم تمام كرده است. من پسرم را اصلا در بيمارستان نديدم. 

  صحبت آخرتان 
گفتند پيكر مهدي بايد در پزشكي قانوني كالبدشكافي شود. هنوز هم هيچ چيز مشخص نيست. سه شنبه (۱۶ اسفند ماه) پيش دادستان كاشمر رفتم او هم به من گفت؛ بايد صبر كني… چون روزي كه پسر من دچار ايست قلبي شد در يك مدرسه دخترانه هفت دانش‌آموز دختر مسموم شدند. 

 صحنه ششم؛ دادستان و مسوول روابط عمومي فرمانداري كاشمر
«اسماعيل بلوچ‌زاده» دادستان شهرستان كاشمر در مورد مرگ مهدي نيازي دانش‌آموز ۱۲ ساله به «اعتماد» مي‌گويد: «من نمي‌توانم مصاحبه كنم. فرماندار كاشمر و حتي يك پزشك در فضاي مجازي در مورد مرگ اين دانش‌آموز توضيحاتي دادند.» 
       
«مصطفي بزمي» مسوول روابط عمومي فرمانداري كاشمر نيز در مورد مرگ اين دانش‌آموز به «اعتماد» مي‌گويد: «مرگ اين دانش‌آموز مربوط به ايست قلبي مي‌شود. در مصاحبه‌اي كه خود فرماندار كاشمر «امير دايي‌صراف» با خبرگزاري صدا و سيما داشتند هم بحث ايست قلبي مطرح بود. اين دانش‌آموز در ابتداي زنگ ورزش اين مشكل برايش پيش مي‌آيد و اين موضوع هم ربطي به مسموميت‌هاي دانش‌آموزان ندارد. هفت دانش‌آموزي هم كه همان روز در مدرسه‌شان دچار مسموميت شدند، دختر بودند. بنابراين موضوع به مدرسه اين دانش‌آموز كه پسرانه بوده، ربطي پيدا نمي‌كند.» 

 صحنه آخر؛ پسرعموي مهدي
پسرعموي مهدي در مورد اتفاقي كه براي مهدي افتاده به «اعتماد» مي‌گويد: «جسد را همان لحظه به پزشكي قانوني انتقال دادند اما خب چيزي كه هست اين بچه سالم بود. نه بيماري قلبي داشت نه بيماري زمينه‌اي. هيچ دارويي هم مصرف نمي‌كرد. حدود ساعت ۱۰ الي ۱۱ صبح روز دوشنبه زن عمويم (مادر مهدي) با برادر بزرگ‌ترم تماس گرفت و ماجرا را گفت. برادرم هم به من اطلاع داد و گفت كه بيا بيمارستان. مهدي تقريبا يك ساعت در بيمارستان بستري بود و بعد فوت كرد. كادر بيمارستان خيلي تلاش كردند اما مساله‌اي كه ما شنيديم اين است كه همكلاسي‌هايش گفتند؛ اورژانس بيست دقيقه دير رسيده. بعد از مرگ مهدي هم دكتر از ما پرسيد؛ مهدي چيزي مصرف نمي‌كرد؟ ما هم گفتيم؛ مهدي درسش خوب بود و هميشه بعد از مدرسه سريع به خانه مي‌آمد و حتي براي بازي هم به خيابان نمي‌رفت.» 


انتشار اخباري مبني بر مرگ دو دانش‌آموز ديگر

مهدی نیازی تنها دانش‌آموزی نبود که درهفته گذشته جان خود را از دست داد. در همین هفته اخباري در خبرگزاری‌های رسمی مبنی بر مرگ دو دانش‌آموز ديگر؛ «فاطمه رضايي» و «روهام شاهويسي» هم  انتشار يافت که نزدیکان این دو دانش‌آموز جزئیاتی را هم دراین‌باره در شبکه‌های اجتماعی مطرح کردند. حالا «اعتماد» به جزييات اين اخبار و روایت خانواده و نزديكان اين دو دانش‌آموز  مي‌پردازد. 

 «فاطمه رضايي» دانش‌آموز ۱۱ ساله اهل قم؛ برادرش ادعا كرد: «فاطمه سه هفته قبل از فوتش مدرسه نمي‌رفت. سه، چهار روز قبل از فوت از شدت درد كمر و پا نصف شب از خواب بيدار شد. چون نمي‌توانست بخوابد با كمك قرص آرام‌بخش و ماساژ كمي آرام شد و دوباره خوابيد. صبح كه بيدار شد باز همان دردها به سراغش آمد… او را به درمانگاه برديم و بعد از زدن سرم، وقتي اندكي آرام شد به خانه برگشتيم. بعد از چند ساعت دوباره پا درد، كمردرد و دل دردش شروع شد و هرچه به او اصرار كرديم كه دوباره به دكتر برويم قبول نكرد و گفت؛ مي‌خواهم در خانه بمانم. چهارشنبه او را به بيمارستان امام رضا قم برديم در بيمارستان بعد از گرفتن چند آزمايش گفتند؛ بايد او را به بيمارستان ‌معصومه كه مخصوص كودكان است منتقل كنيم چون امكانات بيشتري دارد. او را به آن بيمارستان منتقل كردند و پدر و مادرم تا صبح پنجشنبه كنار او بودند ولي صبح علايم حياتي‌اش كاملا پايين آمد و بلافاصله پزشكان مشغول احياي او شدند و به دليل فشار روحي پدر و مادرم ملاقات را ممنوع كردند. اين وضعيت ادامه داشت تا غروب پنجشنبه كه خواهرم فوت كرد.» 
 «روهام شاهويسي» دانش‌آموز ۷ ساله اهل «شهرك كرناچي» كرمانشاه؛ يكي از اقوام او در فضاي مجازي ادعا كرد: «واقعيت اين بچه در مدرسه مسموم مي‌شود. بعد كه به خانه برمي‌گردد او را به بيمارستان مي‌رسانند. بيمارستان آمپول و سرم برايش تجويز مي‌كند و خانواده‌اش او را به خانه برمي‌گردانند ولي همچنان حالش بد بود و استفراغ مي‌كرد. پدر روهام كارگر نانوايي است. هر روز ساعت ۵ صبح از خواب بيدار مي‌شود و به سر كار مي‌رود. سيزدهم اسفند مادر روهام ساعت ۸ صبح از خواب بيدار مي‌شود ولي هر كاري مي‌كند روهام از خواب بيدار نمي‌شود. ناگهان متوجه مي‌شود از بيني روهام خون آمده است. به پدر روهام زنگ مي‌زند و او هم به خانه مي‌آيد تا او را به بيمارستان برسانند. آنجا به او مي‌گويند؛ روهام حدود ساعت ۷ الي ۷ و نيم صبح فوت شده.» 
اين در حالي است كه «محمد‌حسن آصفري» نماينده اراك در مجلس يازدهم گفته است: «متاسفانه تعداد زيادي از مدارس درگير مسموميت شده‌اند كه آمار ارايه‌شده نشان مي‌دهد تاكنون بيش از ۵ هزار دانش‌آموز دختر و پسر مسموم شده‌اند. از اين آمار بيشترين مسموميت مربوط به دختران و كمترين مربوط به پسران بوده است.»

منبع: روزنامه اعتماد 23 اسفند 1401 خورشیدی