1

یک تفکر خشک در نظام آموزشی کشور حاکم است

نقی‌ئی، دبیرکل سازمان معلمان ایران در گفتگو با امتداد:  

با انباشتگی مطالبات معلمان روبرو هستیم

امتداد-محمد جعفری: با گذشت نیمی از فروردین‌ماه، هنوز بخش قابل توجهی از مطالبات معیشتی فرهنگیان از سال گذشته بر زمین مانده و در چنین وضعی و در میانه استعفای وزیر آموزش و پرورش و زمزمه‌هایی از عدم ارائه خدمات آموزشی به دانش‌آموزان در صورت عدم رعایت موازین شرعی به گوش می‌رسد! 

طاهره نقی‌ئی، فعال فرهنگی و دبیرکل سازمان معلمان ایران در گفتگویی با امتداد، ضمن اشاره به این وضعیت و تبعات آن، اظهار داشت: در حال حاضر با یک انباشتگی در بحث مطالبات فرهنگیان و معلمان هستیم و متاسفانه بحث تعلیم و تربیت و کیفیت خدمات آموزشی چندان مسئله مهمی برای تفکر حاکم بر نظام آموزشی کشور نیست. تفکری که اگر روی آن را داشت، حتما به مانند طالبان، دختران ما را به خانه‌ها می‌فرستاد تا نخ ریسیده و به صرفا به امور خانه بپردازند. 

یک تفکر خشک در نظام آموزشی کشور حاکم است 

متاسفانه در حال حاضر، یک تفکر خشک در نظام آموزشی کشور حاکم است که در پشت دین و مذهب پنهان شده و آنچه ما از رفتارهای این قشر شاهدیم در واقع، نوک قله کوه یخ آن است! مضاف بر اینکه نمایندگان این تفکر، بدون هرگونه شایسته‌سالاری، مسیرهای لازم برای رسیدن به کرسی‌های کلیدی را طی نکرده و از طریق چاکرمسلکی به این جایگاه دست یافته‌اند.

افراد پوسترچسبان و هم‌تیمی که بدون توجه به رشته، تخصص و کارشناس بودن به مسندهای کلیدی تکیه زده‌اند. بر همین اساس هم متاسفانه باید گفت که وضعیت رفته رفته به مراتب بدتر خواهد شد، چرا که اراده‌ای برای حل مسائل از دریچه نگاه این تفکر وجود ندارد. 

چه کسانی پشت عوامل مسموم کردن دانش‏آموزان هستند که به مردم معرفی نمی‏شوند؟

در طول ماه‌های گذشته ما شاهد مسمومیت سریالی فرزندان این مملکت در امن‌ترین محل عمومی، یعنی مدارس بودیم که هر بار با عناوین عجیب و غریب به دلایل آن اشاره می‌کردند. یک بار که اساسا مسئله را حاشا می‌کردند. در برهه‌ای گفته می‌شد که این مسائل به دلیل استرس بچه‌ها بوده و هر بار به بهانه‌‌ای اینگونه با فضا مواجه می‌شدند. 

تفکری که دچار جمود فکری هستند، دست به اقداماتی در حدود پنج ماه گذشته زده‌اند که اساسا معلوم نیست چه کسانی را به عنوان پشتوانه دارند که به افکار عمومی معرفی نمی‌شوند. برخی آقایان اینگونه عنوان کرده بودند که این ماجراها توسط اسرائیل صورت گرفته و سوال اینکه اگر این رژیم این توان را دارد که در ۶۰۰ مدرسه اینگونه دست به خرابکاری بزند، واقعا جای تامل خواهد داشت.

اگر سری به یک مدرسه دخترانه بزنید، اگر نگوییم هفت خان، دست کم باید پنج خان را طی کنید تا وارد مدرسه بشوید! چطور می‌شود که به یکباره یک آدم ناشناس یا یک پهپاد سر از مدرسه دختران مردم در می‌آورد؟ ما هم بارها عوامل دخیل ممکن در این مسئله را بررسی کردیم و فکرمان به همان جهتی رفت که فکر مردم به آن سمت رفته! وگرنه باید ظرف دو، سه روز عوامل این ماجرا دستگیر و به مردم معرفی می‌شدند تا بدانیم چرا دست به این جنایات علیه بچه‌های مردم زده‌اند. 

ادعای عدم ارائه خدمات آموزشی به خاطر مسئله حجاب در مدارس دخترانه بی‏شرمانه است

اخیرا هم، آقایان مدعی شدند که باید از ارائه خدمات آموزشی به دختران دانش‌آموزی که حجاب شرعی را رعایت نکنند، امتناع بشود. در حالی که اگر سری به مدارس دخترانه بزنید، بچه‌های مردم به قدری معصوم هستند که اصلا انسان از بیان چنین ادعایی شرم‏اش می‎‏شود.

این اقدام از کمترین میزان تدبیر برخوردار نبوده و احتمالا بخواهند چند مامور در مقابل مدارس مستقر کنند تا به بچه‏های مردم بر اساس ظاهرشان بگویند شما مورد دارید و حق ورود به مدرسه را ندارید! با چنین رویه‏ای بچه‏ها در مقابل پدر و مادرشان قرار می‏گیرند و همین مسئله اسباب بروز حواشی و چالش‏های جدی در آینده نزدیک خواهد بود. 

حتی بر فرض اگر حق با آموزش و پرورش باشد، ما با نسلی روبرو هستیم که نمی‏توان اینگونه با آن برخورد کرد و نهایتا در مقابل این رویکرد توام با زور می‏ایستد و می‏گوید که من،‌ همینم!‌ 

تداوم بازداشت فعالین فرهنگی به خاطر گرفتن زهر چشم از ماست!‌

در همین وضعیت هم ما شاهد آن هستیم که بسیاری از فعالین فرهنگی و معلمین در زندان به سر می‏برند. امری که به نظر من به خاطر گرفتن زهر چشم از ماست!‌ در حالی که حتی در اوج اعتراضات صنفی معلمان هم ما شاهد بودیم که معلمین در کمال آرامش و به صورت مسالمت‏آمیز به بیان مطالبات برحق و قانونی خود پرداختند و خون از بینی کسی نیامد. متاسفانه با این وجود، این فعالین فرهنگی در زندان نگهداری خواهند شد تا من و امثال شما بدانیم، ماجرا از چه قرار است! 

نگهداری معلمان در زندان، اوضاع را وخیم‏تر کرده

در این بین، خیلی از معلمان به صورت تنبیهی با تنزل رتبه روبرو شدند، خیلی‏ها را با تبعید روبرو کردند و بسیاری از معلمان با تغییر محل کار خود در بین سال تحصیلی مواجه شدند. برخورد امنیتی با اعتراضات صنفی،‌ بسیار ناکارآمد و بدون هیچ خروجی بوده و ادامه این روند اصلا عقلانی نیست. با این رویکرد،‌ حدود یک میلیون معلم را که باید چشم در چشم دانش‏آموزان در شرایط روانی سالم به تدریس بپردازند،‌ اینگونه سرتاسر دچار خشم می‏کنند و خروجی چنین رویکردی اصلا روشن نیست. 

به شخصه اگر به جای مقامات امنیتی بودم در دو راهی دو ساعت بعد یا فردا، تدبیری می‏کردم که همین الساعه حکم آزادی معلمان دربند صادر شود. چرا که تداوم این بازداشت‏ها و خروجی این زندان‏ها، حتی اگر عطف به نتیجه نگاه کنیم، هیچ خروجی به دنبال نداشته است. نگهداری معلمان در زندان، نه تنها دستاوردی نداشته که اتفاقا اوضاع را وخیم‌‏تر کرده است.