1

به یاد معلمان فداکار

آنها دانش‌آموزان را نجات دادند و خودشان جان باختند

گروه  حادثه

 طي چند دهه گذشته مدارس زيادي در سراسر كشور به دليل كمبود امكانات دچار آتش‌سوزي شدند و در اين ميان معلماني بودند كه با فداكاري به دل آتش زدند و دانش‌آموزان را نجات دادند. «اعتماد» در اين گزارش به برخي از اين معلمان اشاره مي‌كند.
روز جمعه 8 فروردين ماه جاري، خبري مبني بر فوت «حسن اميدزاده» معلمي كه سال 1376 براي نجات 30 دانش‌آموز گرفتار در آتش‌سوزي مدرسه بيجار سرشفت خود را در شعله‌هاي آتش انداخت، منتشر شد. بر همين اساس خبرنگار «اعتماد» طي تماسي كه با «محمد اميدزاده» پسر اين معلم برقرار مي‌كند، مشخص مي‌شود اين خبر صحت ندارد و حسن اميدزاده 21 تير ماه 1391 در 58 سالگي در بيمارستان امام حسن مجتبي واقع در شهرستان فومن به خاطر درد ناشي از سوختگي جانش را از دست مي‌دهد. پسر او در واكنش به اين خبر به «اعتماد» مي‌گويد: «نمي‌دانم اين خبرها را بر چه اساسي منتشر مي‌كنند! پدرم سال 1391 پس از تحمل 15 سال درد و رنج ناشي از سوختگي فوت شد.»
او در مورد روز آتش‌سوزي مدرسه شفت به «اعتماد» مي‌گويد: «پدرم مسووليت‌پذير بود و به دانش‌آموزان و شغلش علاقه داشت. من هم در همان مدرسه‌اي درس مي‌خواندم كه پدرم معلم بود. روز حادثه بخاري نفتي يكي از كلاس‌ها آتش گرفت. معلمان در دفتر مدرسه مشغول استراحت بودند كه ناگهان صداي جيغ و فرياد دانش‌آموزان بلند شد. پدرم سريع خودش را به آن كلاس رساند و تك‌تك دانش‌آموزان را نجات داد، اما خودش در آتش گرفتار شد.»
«بهزاد حسني» يكي از دانش‌آموزان كلاسي است كه آتش گرفته بود. او در مورد روز حادثه به «اعتماد» مي‌گويد: «تازه زنگ كلاس به صدا درآمده بود و منتظر معلم بوديم. سقف كلاس چوبي بود، همين باعث شد تا آتش شعله‌ور شود. كل كلاس را آتش گرفت. من و تمام بچه‌ها از شدت ترس فرياد مي‌كشيديم. اميدزاده، معلم كلاس پنجم ابتدايي مدرسه ما بود. با شنيدن صداي بچه‌ها خود را به كلاس ما رساند و جان همه ما را نجات داد. اگر فداكاري او نبود هيچ ‌كدام از ما زنده نبوديم. او وقتي همه دانش‌آموزان را نجات داد، به حياط مدرسه رفت تا چوبي بياورد و بخاري نفتي را از كلاس بيرون بيندازد، اما موفق نشد. ناگهان در كلاس بسته شد و او در آنجا گير افتاد. وقتي بيرون آمد كار از كار گذشته بود و بيشتر جانش سوخته بود.»
«رضا حق‌شنو» يكي ديگر از دانش‌آموزان است. او نيز در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد: «روز وحشتناكي بود. هنوز نتوانستم فراموش كنم. اميدزاده و يكي از آن دانش‌آموزان در داخل كلاس ماندند. البته اميدزاده او را نجات داده بود، ولي چون كيف و كتابش در كلاس جامانده بود به داخل كلاس برگشت و گير افتاد. اين دانش‌آموز هم 20درصد دچار سوختگي شد.»
ماجراي آتش‌سوزي مدرسه شفت گيلان چه بود؟ 18بهمن1376ساعت 11صبح بر اثر وزش باد شديد و توفاني بودن هوا، بخاري كلاس دوم آتش گرفت و منجر به آتش‌سوزي كلاس شد و به دليل اينكه در كلاس از درون دستگيره نداشت در داخل كلاس گير افتادند  و اما معلمان ديگري كه باعث نجات دانش‌آموزان شدند چه كساني بودند؟
    «كاظم صفرزاده»؛ دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۳۹۳ در باران شديد خرم‌آباد و لرستان هنگامي كه مشكلي براي يكي از دانش‌آموزان مركز شبانه‌روزي عشايري امام جعفر صادق منطقه ويسيان به وجود مي‌آيد سعي در رساندن او به بيمارستان مركز استان مي‌كند كه در ميانه راه در منطقه شوراب، خودروي آنها گرفتار سيلاب مي‌شود و هر ۴ سرنشين پس از تن سپردن به امواج خروشان در شبي سرد و تاريك، بر اثر خفگي كشته مي‌شوند. 
  «حميده دانش»؛ 16 ارديبهشت 1380 وقتي ديد يكي از دانش‌آموزان دختر در حال غرق شدن است به داخل آب پريد و با فرورفتن در گل و لاي هيچ‌گاه زنده بازنگشت. اين دانش‌آموز در منطقه گلشهر مشهد همراه مربيان خود براي اردوي تفريحي به دره آل در اطراف مشهد رفته بودند. دانش‌آموزان در كنار معلم‌شان ناهار مي‌خوردند و در كنار رودخانه مشغول قدم زدن و عكس يادگاري گرفتن بودند. هنوز دقايقي از رفتن دانش‌آموزان نگذشته بود كه صداي فريادهاي دختران نوجوان معلمان را به سمت رودخانه كشاند. يكي از دختربچه‌ها به داخل رودخانه سقوط كرده بود. معلم فداكار به سمت آب پريد. به سختي دختر را از آب بيرون كشيدند، اما معلم فداكار هيچ‌گاه زنده بازنگشت. 15 دقيقه زير آب ناپديد بود تا 2 مرد پيكر بي‌جان او را در حالي كه پاهايش در گل و لاي كف رودخانه عميق فرو رفته بود، پيدا كردند. 
    «محمودرضا واعظي‌نسب»؛ 26 ارديبهشت 1387 هنگامي كه دانش‌آموزان از طرف مدرسه به اردويي براي بازي فوتبال رفته بودند، اين معلم فداكار با مشاهده افتادن دروازه فوتبال روي يك دانش‌آموز ابتدايي، به سرعت دانش‌آموز را از محل افتادن دروازه دور كرد، اما دروازه آهنين بر سر خودش فرود آمد و جانش را از دست داد.

منبع: روزنامه اعتماد 10 اردیبهشت 1402 خورشیدی