رویای نظام پارلمانی و تاسیس عدالتخانه
«اعتماد» 117ساله شدن فرمان مشروطه را بررسي ميكند
گروه سياسي|117 سال از صدور فرمان مشروطه گذشت. فرماني كه در واقع مربوط به فرمان تشكيل مجلس شوراي ملي و ثمره تلاشهاي آزاديخواهان وطن براي رهايي از استبداد مطلق است. برگهاي كه مظفرالدينشاه قاجار در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ خورشيدي آن را امضا و يك روز بعد در تاريخ ۱۴ مرداد1285 با امضاي فرمان مشروطيت رسما در تاريخ معاصر كشورمان جاودانه شد. جنبشي كه با هدف تحقق مطالبات دوگانه مردم ايران آغاز شد تاريخ پر فراز و نشيبي را پيمود. به اعتقاد بسياري از تحليلگران، اما ايرانيان همچنان در مسير تحقق اين دوگانه قرار دارند. تشكيل مجلس شوراي ملي و تحقق عدالتخانه، دوگانه مهمي بود كه ايرانيان مبتني بر آن يكي از مترقيترين جنبشهاي معاصر را در منطقه و جهان شكل دادند. مردم ايران در وهله نخست، خواستار بهرهمندي از يك سيستم پارلمانتاريستي واقعي بودند و در وهله بعد به دنبال بهرهمندي از يك ساختار عدليه مناسب انقلاب مشروطه را شكل دادند. نخستين نشانههاي اين انقلاب اما در اسفند ۱۲۸۳ آشكار شد كه معترضان، بازار تهران را تعطيل كردند و در حرم عبدالعظيم بست نشستند. اما در آذر ۱۲۸۴ كه حاكم تهران به بهانه گران شدن قيمت قند، چند تاجر خوشنام را مجازات كرد، اعتراضات با رهبري سيد محمد طباطبايي و سيد عبدالله بهبهاني دامنه وسيعي پيدا كرد و مردم خواستار تشكيل عدالتخانه شدند. با قول مظفرالدينشاه مبني بر توجه به خواستههاي مردم، اعتراضات موقتا فرونشست، اما در تير ۱۲۸۵ مجددا از سر گرفته شد؛ اينبار جمعيتي ۱۴ هزار نفره در سفارت بريتانيا تجمع كردند و تا زمان صدور فرمان مشروطيت مبني بر تشكيل مجلس شوراي ملي در مرداد همان سال، آنجا را ترك نكردند.
البته زمينههاي فكري اين تغييرات از سالها قبل و به سبب آشنايي ايرانيان با پيشرفتهاي كشورهاي غربي وجود داشت. اصلاحاتي كه سه تن از صدراعظمهاي شاهان قاجار؛ يعني قائممقام فراهاني، ميرزا تقي خان فراهاني و ميرزا حسين خان سپهسالار شروع كردند از نمودهاي سياسي اين آگاهيها بود. با اين حال، اين اصلاحات نيمهتمام رها شد. در مرحله بعد، متفكراني مانند سيد جمالالدين اسدآبادي و ميرزا ملكمخان به روشنگري توده مردم پرداختند و بالاخره جنبشهايي مانند جنبش تنباكو به عنوان اولين نشانههاي بيداري ايرانيان پديدار شد. چاپ روزنامهها و نشريات، انتشار كتاب، توسعه مدارس و علاقهمندي مردم به رويدادهاي جهان از نشانههاي اين تحول فكري بود.
انقلاب مشروطه از ائتلاف گروههاي مختلف سياسي، مذهبي و صنفي شكل گرفته بود، اما ناهمگوني اين ائتلاف، باعث شد كه به تدريج تعارضهايي در بين اين گروهها به وجود آيد و ماهيت مشروطه دچار كاستيهايي شود. با اين حال، مجلس شوراي ملي كه در ۱۴ مهر ۱۲۸۵ افتتاح شد، در طول عمر بيستماهه خود توانست تصميمات و قانونهاي بيسابقهاي اتخاذ كند كه از آن جمله ميتوان به محدود كردن اختيارات شاه، تشكيل انجمنهاي ايالتي و ولايتي، نظارت بر دريافت ماليات، موازنه بودجه و لغو واگذاري زمينهاي تيول اشاره كرد. انقلاب مشروطه ابعاد و تاثيرگذاري جهاني نيز داشت؛ چنانكه به عقيده يك تحليلگر، انقلاب ۱۹۰۸ تركيه از آن الهام گرفت. «اعتماد» به مناسبت صدور فرمان مشروطه در 14مردادماه 1285 يادداشتهايي را با موضوعاتي چون نقش زنان در انقلاب مشروطه و ماهيت انقلاب مشروطه از علي ربيعي و سيمين حاجيپور ساردويي آماده كرده كه دراختيار مخاطبان گرامي قرار ميگيرد.
چرخش پارادايمي زنان پردهنشين به زنان پيشرو در انقلاب مشروطه
سيمين حاجيپورساردويي
تاريخ ايران در سال 1285 مملو از قهرمانيها، رشادتها و از خودگذشتگيهاي ملت و پادشاهي است كه هر چند از جنس قاجار بود، اما به سنت پدرسالارانه قاجار عمل نكرد و با امضاي فرمان مشروطيت در روز 14 مرداد امكان تشكيل مجلس قانونگذاري و تدوين قانون اساسي را فراهم كرد. گرچه ميگويند چون بيمار بود، امضا كرد، اما ميتوانست مانند پيشينيان خود با انديشيدن به وراثت پادشاهي در خاندان خود امضا نكند، اما امضا كرد. از سوي ديگر نميتوان گفت مشروطه تنها ثمره تلاش مردان است؛ مرداني چون صوراسرافيل، آيتالله بهبهاني، آيتالله طباطبايي، ستارخان، باقرخان، دهخدا و … كه به حق ملت ايران مديون تلاشها و ايثارهاي اين بزرگمردان دوران مشروطيت است، بلكه زنان نيز به صور مختلف در اين انقلاب شـركت جستند؛ هر چند از نگاه تاريخنويسان دور ماندند.
زنان پردهنشين
در دوره قاجار، زيست زنانه در اندروني و عرصه خصوصي بود. نگرش زنان به زندگي نيز پذيرش سرنوشت و تسليم در برابر اين سبك زندگي بود. اين الگوي اجتماعي شدن تا چند دوره بعد ادامه يافت. با وجودي كه در آن زمان هيچ گروه اجتماعي نميتوانست از حقوق و منافع خود دفاع كند، اما اين امر براي زنان شديدتر بود و آنها با محدوديتهاي بيشتري مانند محروميت در ارتباط و تعامل با دنياي خارج مواجه بودند.
انقلاب مشروطه
انقلاب مشروطه نقطه عطفي در بيداري زنان ايراني بوده است. مبارزات رهاييبخش زنان با آغاز تكاپوهاي نهضت مشروطه آغاز نشده است، اما فضاي انقلابي اين دوره باعث شد تا جنبش زنان جوانه بزند و شكوفا شود. بنابراين جنبش زنان در اين دوره، يك خرده جنبش و بخشي از جنبش بزرگ ملي ايران با هدف استقلال كشور و اجراي قانون اساسي بود و برعكس ادعاي برخي، از نظر خاستگاه ايدئولوژيك نميتوان اين جنبش را فرزند جنبش فمينيستي غرب درنظر گرفت، زيرا غربزدگي مساله اصلي زنان پيشروي ايراني نبود و اصولا به دليل تنگناهاي ارتباطي خاص آن دوران، اطلاعات و آگاهي زنان از زنان مغرب زمين و امكان پيرنگ درد مشترك وجود نداشت. اصولا مبارزه براي مشروطيت، استقلال از سايه نظام پدرسالاري و بيرون راندن بيگانگان از كشور به منظور برقراري امنيت هيچگاه جزو «آرمانهاي فمينيستي» نبوده است، بلكه «مسيري» بود كه جنبش زنان در گذر انقلاب مشروطه تلاش كرد، طي كند. فضاي ملتهب و متلاطم مشروطه و مشروطهخواهي دستاويزي بود تا بخش بزرگتري از زنان ايراني از سرنوشت سياسي و اجتماعي خود آگاه شوند و در راه اعتلاي آن پا به پاي مردان پيكار كنند و با حضور در عرصههاي اجتماعي و مبارزات، از نقش منفعل خود در كنج خانه خارج شوند.
زنان پيشرو
فعاليتهاي زنان در جريان تحولات سياسي انقلاب مشروطه در عرصه عمومي افزايش يافت. انجمنهاي خصوصي و سازمانهاي مخفي، شركت در بستنشينيهاي حرم عبدالعظيم و مبارزه مسلحانه ازجمله فعاليتهايي بود كه زنان براي پيروزي مشروطه انجام دادند. سپس، دقيقا آن لحظه نااميدكننده از راه رسيد و مشروطهخواهان حاضر به پذيرش جنبش زنان و زنان به عنوان يك «طبقه» نشدند. انبوه زنان بيسواد به اندرونيهاي سابق خود بازگشتند و جنبش و مشاركت زنان در انقلاب مشروطه پس از تشكيل مجلس ملي از سوي مردان به فراموشي سپرده شد، به گونهاي كه در نظامنامه انتخابات مجلس شوراي ملي كه مدتي پس از پيروزي انقلاب مشروطيت به تصويب رسيد به راحتي در ماده سوم، سران مشروطيت زنان را به همراه دزدان، سارقان، تبعههاي خارجي، مردان زير 25 سال و مفسدان فيالارض از شركت در انتخابات محروم كردند. زنان خواهان حقوق خود از مجلس انقلابي شدند، اما مجلس زنان را به اندروني، بچهداري و خانهداري رجوع داد و سياست را مردانه انگاشت.
به هر روي، انقلاب مشروطيت به زنان حق راي نداد و از عضويت آنها در احزاب سياسي نيز جلوگيري كرد. در سال 1289، وكيلالرعايا، نماينده همدان در مجلس، جسورانه درخواست زنان مبني بر حق راي را در قالب طرح «حق راي زنان» به مجلس آورد كه جنجالي برپا شد، زيرا تعصبات و محدوديتهاي فرهنگي مانع از آن ميشد كه برابري حقوقي زنان با مردان را بپذيرند.
از سوي ديگر، سهمخواهي زنانه از مواهب سياسي استقرار قانون از سوي زنان مشروطهطلب كه با حضور خود به تحقق روياي مشروطيت كمك كرده بودند، موفقيتي كسب نكرد، زيرا بيشتر فعالان زن در آن دوران، زنان شهري با منشا طبقه متوسط بالا يا متوسط بودند. اكثريت اين زنان از خانوادههايي بودند كه مردان آنها مشاركت فعالي در امور اجتماعي، سياسي و فرهنگي داشتند. سبك زندگي شهري و فرهنگي اين زنان به شدت از سبك زندگي زنان طبقات پايين و سنتي متفاوت بود، بنابراين اين ناهمسوييها، ايجاد تودهاي انتقادي را در حمايت از جنبش دشوار كرد و به اين ترتيب، جنبش زنان از منظر سياسي از قدرت لازم برخوردار نشد. اما مطالعات جامعهشناختي، اين ديدگاه تاريخي را گسترش ميدهد كه چگونه هويت خصوصي و نقشهاي زنانه كه در نگاه اول مبناي طرد از حوزه عمومي بودند همچنان به عنوان اهرمهاي مهمي براي خروج زنان از اندرونيها عمل كردند و توانستند معادلات حقوقي، فرهنگي و اجتماعي جديدي را پايهگذاري كنند.
چرخش پارادايمي زنان
زنان كه يك طبقه ايجاد كرده بودند، نااميد نشده بودند. آنها اكنون بايد آن طبقه را آگاه ميكردند. از اين رو، در شكاف ميان فضاي عمومي و خصوصي، در فضاي تعهدات اجتماعي يا مدني كه حضور آنها قابل تحمل بود، فعال شدند و به اين فعاليتهاي عمومي و اجتماعي مشروعيت بخشيدند. در اين دوره زنان كه خاستگاه دقيق و مشخصي داشتند، با شركت فعال در عرصههاي اجتماعي پايههاي فرهنگ سنتي را به لرزش درآوردند و براي ايجاد تحول در قوانين نابرابر دو جنس تلاش بزرگي را آغاز كردند. البته در اين مسير مردان مشروطهخواه روشنفكري مانند ميرزاده عشقي، ملكالشعراي بهار، ايرج ميرزا و… نيز از جنبش حقوق زنان حمايت كردند.
از آنجا كه زنان متوجه شده بودند تا هنگامي كه به توسعه فرهنگي نرسند، امكان دسترسي به حقوق سياسي نخواهند داشت، حقوق و مطالبات خود را در سه زمينه پيگير شدند:
1-گشايش مدارس دخترانه
2-انتشار نشريات زنان
3-تاسيس انجمنهاي زنان
البته مادهاي در متمم قانون اساسي بود كه حق تحصيل، آزادي قلم و حق تاسيس جمعيت را بدون توجه به جنسيت آزاد كرده بود و اين قانون به زنان بسيار كمك كرد. 3 يا 4 سال بعد از مشروطه اولين روزنامه زنان چاپ شد. در اين روزنامه زنان خواستار مدرسه و بهداشت شدند. 12 سال بعد از مشروطه اولين مدرسه دخترانه تاسيس شد. به اين ترتيب، كمكم زنان به عنوان قشري پيشرو از جامعه پذيرفته شدند كه آگاهانه و مسوولانه در بسياري از برنامههاي كشور مشاركت داشتند.
مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه جامعهشناسي سياسي و مطالعات زنان
منبع: روزنامه اعتماد 14 مرداد 1402 خورشیدی