مشاورین مدارس و آموزش و پرورش دانشآموزان
غزل لطفی
مدرسه اجتماعی کوچک برای یادگیری مبانی حضور در جامعه است و در هر سیستم آموزشی موفق، پرورش و تربیت فکری و جریانسازی صحیح آموزشی، بیش از خود آموزش، نقشآفرین است. پرورش روحی و روانی کودکان و نوجوانان و بهاصطلاح، اجتماعیشدن موثر، از زمان ورود به سیستم آموزشی آغاز میشود. کودکی که تا قبل از شروع تحصیلات مقدماتی فقط تحتتاثیر آموزههای خانوادگی بوده؛ حالا در حال تاثیرپذیری از آموزگار و اولیای مدرسه است و در کنار این با کودکان دیگری که همسن و سال خودش هستند و روحیات و خلقیات متفاوتی دارند نیز روبرو میشود. این رویارویی هر چند بسیار جذاب و هیجانانگیز است اما نیازمند جهتدهی خواهد بود تا روند اجتماعیسازی صحیح صورت گیرد. شاید یکی از مهمترین مسوولیتهایی که برای مشاورین مدارس تعریف شده است؛ هدایت تحصیلی و انتخاب رشته و در نهایت کشف علایق و استعدادهای دانشآموزان برای حضور موفق در کنکور و ورود به دانشگاه باشد، اما بیش و پیش از آن و با توجه به اینکه دانشآموزان ساعاتی طولانی را در مدرسه و محیط آموزشی میگذرانند؛ مشاورین نقش تاثیرگذاری در رشد و بلوغ روانی و فکری آنها دارند. ارتباط بین دانشآموز، اولیا و معلمین و مسوولان آموزشی مدارس که از همان روزهای نخستین ورود کودک به سیستم آموزشی آغاز میشود، میتواند توسط مشاورین با پویایی و هدفمند شکلدهی شود و نخستین گامهای تربیت اجتماعی کودک باشد که نمود آن در بزرگسالی و در محیط کار و زندگی افراد قابل مشاهده است. مشاورین با توجه به تخصص و تجربه خود به بیان و تعریف بدون قضاوت تفاوتها (ویژگیهای فردی) و معرفی راهی همسو با استعداد، تواناییها، علایق و موقعیت خاص هر شخص، میپردازند و در این بین برای سوالات متعدد کودکان و نوجوانان که بنا به سن خود، مطرح میکنند بهترین پاسخ را یافته و به زبان خود دانشآموز، جواب مناسب را ارایه میدهند تا این ارتباط پویا را عمیقتر و فعالتر کنند. شکافتن واقعی موضوعات اجتماعی و تشریح و تفسیر صحیح آن، به پویاتر شدن این ارتباط کمک میکند. باید دقت داشت که دانشآموزان عصر دیجیتال، اخبار مورد علاقه خود را از شبکههای اجتماعی دنبال میکنند و گاهی بیان سوال توسط آنها صرفا سنجش واکنش بزرگترها است و راستیآزمایی میکنند تا بتوانند اعتماد کنند و اگر اعتمادشان سلب شود بازگرداندن شرایط به قبل تقریبا غیر ممکن است. مشاورین با آگاهی از این ویژگی و اطلاعات پیرامونی، باید تلاش کنند با راهنمایی کردن دانشآموزان و آگاهیدادن نصحیتپرهیز و در نظر گرفتن ظرافتهای نوجوانی، تعاملی دوستانه را پایهریزی کنند. همچنین باید درک مناسبی از تفاوت پند و اندرز، که باعث واکنش منفی علیالخصوص در سنین نوجوانی میشود، با مشاوره داشته و این درک را بهخوبی ارایه دهند تا توسط دانشآموز پذیرفته شود، چون اقتضای نوجوانی؛ همفکری است نه نصیحت شنیدن! مشاورین در واقع، درس زندگی را تدریس میکنند. درسی که هر چند در کتابهای مهارتهای زندگی آموزش داده میشود اما افزون بر آن با ایجاد رابطه خلاق با دانشآموز و ارتقای سطح فکری و بینش، فراتر از کتاب و نمره خواهد بود و هدف نهایی آن رشد همهجانبه شخصیتی است که با سلامت روان، وارد جامعه خواهد شد. در واقع ماهیت اصلی مشاوره؛ حمایتگری، ایجاد انگیزه و تمرکز روی مسیریابی است و این مسیر که با هدف موفقیت، تقویت ایمنی و بهداشت روانی انتخاب میشود برای هر فردی متفاوت خواهد بود و بههمین جهت، در نظر گرفتن تفاوتهای فردی حائز اهمیت است. مشاورین از اولین روزهای سال تحصیلی با برنامهریزی دقیق به شناخت تکتک دانشآموزان پرداخته و با مستندسازی شرایط هر فرد، بهتدریج به شناختی نسبی از او میرسند که این شناخت در طول سال و حتی یک مقطع تحصیلی ادامه خواهد داشت و به ارایه راهکارهای بهتری منتج میشود. برگزاری ورکشاپهای تعاملی برای والدین و دانشآموزان از جمله روشهایی است که به شناخت واقعی و بهتر رابطه بین والدین و کودک کمک میکند. آزمونهای روانشناسی استاندارد، نظرسنجی، اردوهای دانشآموزی، مشاورههای فردی و… از روشهای دیگر برای کسب شناخت است. مشاورین زمانی موفق هستند که توانسته باشند با کسب اعتماد دانشآموز، به دوستی امین و کاردان بدل شوند. دانشآموزی که در طول تحصیل، خاطرات خوبی از تبادل موضوعات مختلف با مشاور خود داشته باشد در بزرگسالی هم در مواجهه با زخمهای روانی، نسبت به کمک گرفتن از مشاور و روانشناس، جبههگیری نخواهد داشت. در واقع راهی که به سلامت روانی اجتماعی منتهی خواهد شد، آغازش را در مدرسه باید پیدا کرد.
منبع: روزنامه اعتماد 18 شهریور 1402 خورشیدی