1

خداحافظ وکیل بی‌ادعا

نعمت احمدي درگذشت

حقوقدان و یار و همراه روزنامه‌نگاران

همراه با یادداشت‌هایی از: فیاض زاهد : نعمت عزيزم! بدرود محمد جلیلیان: دكتر نعمت احمدي حقوقداني سختكوش

«دلم از موضوعات زيادي پره؛ دلم مي‌خواهد ازم مصاحبه‌ها داشته باشي…» اين جملات، عبارات آخرين پيامي است كه نعمت احمدي قبل از حركت به سمت مقصد نهايي خطاب به خبرنگار روزنامه اعتماد ارسال كرده است. روز و روزگاري كه هر چند بيماري و عوارض جسمي، اين حقوقدان و وكيل دادگستري و فعال اقتصادي را عذاب مي‌داد، اما هنوز نگران مردم ايران و آينده كشوري بود كه آرزوهاي بسياري براي رشد و توسعه و پيشرفتش داشت. هر بار كه روزنامه‌نگار، شهروند يا فعال سياسي با اتهامي مواجه مي‌شد، اين نعمت احمدي بود كه پيگير امور حقوقي پرونده‌اش مي‌شد و راه و چاه را نشانش مي‌داد. چهره‌اي كه بسياري از روزنامه‌نگاران، فعالان سياسي و مطبوعاتي او در كنار چند نام ديگر پناه و ملجاء خود دانسته و در بزنگاه‌ها از راهنمايي‌ها و حمايت‌هايش بهره‌مند مي‌شدند. ديروز اما ناگهان خبر رسيد؛ «نعمت احمدي، حقوقدان و وكيل دادگستري پس از گذراندن دوره‌اي نقاهت درگذشت.» براي بسياري از روزنامه‌نگاران اين خبر مانند پتكي بود كه بر پيكره آنها وارد مي‌شد. نعمت احمدي‌نسب متولد ۱۳۳۴ بود. او دانش‌آموخته حقوق و دكتراي تاريخ بود و وكيل بسياري از روزنامه‌نگاران در دهه ۷۰ و پرونده‌هايي همچون قتل‌هاي محفلي در كرمان بود. او در ماجراي «دادگاه متهمان پرونده كودتاي مخملي»، وكالت فياض زاهد (از اعضاي ارشد حزب اعتماد ملي) و فيض‌الله عرب‌سرخي (از اعضاي ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي) را به عهده داشت. احمدي، وكيل سيد ابراهيم نبوي و سعيد رضوي‌فقيه نيز بوده است.به خاطر همين پيگيري‌ها و انتقادات بود كه هم پرونده وكالتش ابطال و هم از تدريس در دانشگاه اخراج شد. احمدي اما به‌‌رغم همه فشارها، تلاش كرد از طريق آگاهي‌بخشي عمومي مردم را متوجه حقوق و مطالبات خود كند. احمدي داراي فوق‌ليسانس حقوق و دكتراي تاريخ، فروردين ۱۳۳۴ در زرند در خانواده‌اي كشاورز به دنيا آمد. با گذراندن دوره ابتدايي در شهر زرند براي ادامه تحصيل به كرمان رفت و در سال ۱۳۴۷ از دبيرستان شهاب كرمان ديپلم گرفت. او در سال ۱۳۵۰ وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۵۵ مدرك فوق‌ليسانس رشته حقوق گرفت. وي از سال ۱۳۵۶، كارآموزي خود را در تهران آغاز كرد. وي بعد از انقلاب وارد مقطع فوق‌ليسانس تاريخ دانشگاه آزاد اسلامي شد و همين رشته را در سال ۱۳۷۲ با مدرك دكتري به پايان رساند. سپس در رشته تخصصي تاريخ و همين‌طور دروس تلفيقي دو رشته تاريخ و حقوق در دانشگاه امام جعفر صادق(ع) و دانشگاه آزاد اسلامي به تدريس پرداخت و از سال ۱۳۸۳ رسما وارد گروه تاريخ دانشگاه آزاد اسلامي و عضو هيات علمي اين دانشگاه شد. وي در كنار تدريس و وكالت، سال‌ها با نشريات مختلف از جمله روزنامه‌هاي اعتماد، سلام، شرق، آرمان، اعتدال و هفته‌نامه ارزش همكاري داشته است. روحش آرام و يادش گرامي…

نعمت عزيزم! بدرود

فياض زاهد

خبر تلخ را برادرم #فرامرز_ زاهد داد. #نعمت_احمدي_نسب، رفيق، همفكر، همراه، همكار دانشگاهي‌ام‌ دار فاني را وداع كرد. راستش چهارشنبه قبل كه به اتفاق دكتر #مجيد_ رجبي به ديدارش رفته بوديم حسي ناخوشايند به من مي‌گفت اين آخرين ديدار است.
فردايش دوباره به بيمارستان آتيه رفتم اما ممنوع‌الملاقات شده بود. جمعه و ‌شنبه هم با همسر فداكارشان در تماس بودم اما نعمت از پوشش دستگاه‌هاي احيا خارج نشده بود. من و نعمت دوستاني نزديك بوديم. از سال ۸۵ عضو هيات علمي #تهران_مركزي بوديم. من به خاطر او پس از اخراج از #دانشگاه_علامه و به اصرار #آيت‌الله_هاشمي_رفسنجاني به آن دانشگاه رفتم. نعمت علاوه بر تحصيل در رشته حقوق، در رشته تاريخ هم تحصيل‌كرده بود. شاگرد بزرگاني چون، باستاني پاريزي، عبدالحسين زرين‌كوب، زرياب خويي، احسان اشراقي، عبدالحسين نوايي، رضا شعباني، احسان اشراقي… بود. استادي مسلم با حافظه‌اي مثال‌زدني. بخش مهمي از زندگي علمي من با نعمت احمدي گره خورده است. ما پايان‌نامه‌هاي بسياري را هدايت كرديم. بسيار سفر كرديم و خاطرات بسياري را رقم زديم. اما گمانم آن قامت استوار را دو‌ حادثه بر زمين افكند. ممنوع‌التدريسي از دانشگاه و ممنوع‌الوكاله شدنش در سال قبل. چهارشنبه پيش كه براي آخرين بار ديدمش، گفت: مرا تحقير كردند! من و دكتر رجبي هر دو دلداري‌اش داديم. من گفتم تو بزرگي و بزرگ‌تر شدي! دكتر رجبي گفت منتظريم چند واحد تدريس بگذاريم. به گمان خود مي‌خواستيم به او‌ روحيه بدهيم! او در حالي از دانشگاه كنار گذاشته شد كه سالياني دراز طول خواهد كشيد تا شايد؛ شايد، استادي چون او تربيت و به جامعه علمي معرفي شود. نعمت وكيل مدافع بسياري از فعالان سياسي و روزنامه‌نگاران كشور بود. در حالي اين كلمات را مي‌نويسم كه گويا در رويا مي‌نگارم. رفتنش زود بود و خسارت‌بار. اين رحلت جانسوز را به اساتيد، روزنامه‌نگاران، جامعه حقوقدانان كشور، دانشجويانش و همسر نازنينش سهيلا و دخترانش راشا و ‌راما تسليت عرض مي‌كنم.

دكتر نعمت احمدي حقوقداني سختكوش

محمد جليليان

دكتر نعمت احمدي متولد ١٣٤٤ از شهر رفسنجان پس از سپري كردن قريب ٧٠ سال از عمر خود و گذراندن دورهاي پر رنج و محنت نقاهت بيماري چشم از جهان بست.  1) شهرت قالب اين وكيل تعلق فكري، ذهني و تمايلات شديد به جبهه اصلاحات بوده و با پذيرش پرونده‌هاي اصلاح‌طلبان در حوزه‌هاي سياسي، مطبوعاتي و روزنامه‌نگاران منظومه فكري خود را عملي ساخت . 2) در حوزه‌هاي اجتماعي نيز با اشتراك در اين حوزه و مبارزه با اين ناهنجاري‌ها و پذيرش پرونده‌هاي ملي و مشتهر، پرحاشيه، مسووليت‌آور و بسيار دشوار كه همراه با ناهنجاري‌ها اجتماعي اعم از قتل‌هاي محفلي در تهران و شهرستان‌هاي مختلف پذيرا بوده است. 3) اين وكيل مقاوم و پرتلاش در ايام قضاوتم مراجعات فراواني جهت تعقيب و پيگيري پرونده‌هاي مختلف سياسي، اجتماعي و مطبوعاتي داشت و اين سرآغاز فصل روابط و شناخت عميق از شخصيت وي بود. 4) در ايام وكالتم در پرونده‌هاي سياسي، اجتماعي و مطبوعاتي فراواني در يك مدار و يك جهت در مقام دفاع از موكلان قرار گرفتيم. تسلط عميق وي با تاريخ سياسي ايران و جهان، ارتباط عاطفي و وكالتي با مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني، علاقه‌مندي و اشتياق و تعلق وي به جبهه وسيع اصلاحات در داخل ايران از وي شخصي صاحب‌نظر، مسلط، مقاوم و پايدار ساخته بود كه دفاع هم‌انديشان و همفكران خود با قامتي استوار و بدون مواجب مرسوم ساخته بود . 5) در حوزه‌هاي علوم سياسي، تاريخ مطبوعات و پيچ‌هاي مهم تاريخ معاصر ايران صاحب‌نظري با قابليت تحليل بود. به‌ مناسبت‌هاي مختلف ملي و جهاني به سبك و سياق خود با قلمي شيوا، ساده و دقيق به تبيين ديدگاه‌هاي خود مي‌پرداخت.  جامعه سياسي ايران امروز سوگوار فرزندي از تبار اصلاحگران و نيك‌انديشان است و جامعه حقوقي ايران عزادار، وكيل و حقوقدان كرماني‌تبار كه بار بسياری از مصلحان سياسي، اجتماعي و مطبوعات ايران را با قامتي استوار و دردمندانه به دوش كشيد.  خداوند اين مرد نيك‌انديش، سترگ، مقاوم، سختكوش و صاحب‌نظر سرزمين كوير ايران را قرين رحمت بگرداند.

خداحافظ وكيل بي‌ادعا

سال‌هاي زيادي توي همين صفحه آخر، نعمت احمدي همراه ما بود. يادداشت‌هايش را با فكس و دست‌نويس مي‌فرستاد يا گاهي تلفني صحبت مي‌كرديم. همراه همه روزنامه‌نگارها بود؛ چه وقتي تحليل و يادداشت مي‌خواستيم و چه در روزهاي سخت و دردسرهاي عجيب شغل روزنامه‌نگاري. اما ناگهان خبر بد روز جمعه شد؛ وقتي خبر رسيد كه فوت كرده. عصر جمعه نامش، نعمت احمدي، هشتگ مهم فضاي مجازي شد و آنچه مي‌خوانيد منتخبي از نوشته‌هايي است كه اكثرا روزنامه‌نگارها و فعالان سياسي، درباره اين مرد بزرگ، شريف و دلسوز نوشتند. 
«نعمت احمدي‬ كه علاوه بر حقوق و تاريخ در كشاورزي هم شهره بود از ميان ما رفت.آشنايي من با او از شنيدن مصاحبه‌هايش در دهه ۷۰ با راديو بي‌بي‌سي شروع شد و در دوره فعاليت دانشجويي و دهه ۸۰ هم هميشه مورد لطف ايشان بودم و از هيچ كمكي فروگذار نمي‌كرد …  خدايش بيامرزد و روحش شاد»، «از همان اولين‌باري كه ١٩-١٨ سال قبل تلفني با نعمت احمدي‬ حرف زدم تا آخرين باري كه همين اواخر رفتم تا احوالش را در بستر بيماري بپرسم، همواره دو خصوصيت داشت؛ رفيق بود و اميدوار. معتقد بود مچ سرطان ريه را هم مي‌خواباند. مي‌گفت براي بچه كوير زشت است به اين راحتي تسليم شود»، «نعمت احمدي، رفيق بي‌ادعايي بود كه سال‌ها قبل بي‌آنكه حواسم به اطرافم باشد داوطلبانه در يك پرونده دستم را گرفت. در تماس‌هاي بعدي هربار با قدرداني من روبه‌رو شد، طوري رفتار مي‌كرد كه گويا هيچ كمكي نكرده.روحت شاد مرد بي‌ادعا»، «نقش #نعمت_احمدي‬ در حمايت و دفاع داوطلبانه از روزنامه‌نگاران و فعالان سياسي، خصوصا در دهه‌ ٧٠ و دوران تاخت و تاز امثال سعيد مرتضوي از ياد نخواهد رفت. او در جا افتادن وكالت داوطلبانه حقوق بشري نقش كم نظيري داشت. يادش گرامي»، «نعمت احمدي‬ خيلي حيف بودي.عصر جمعه دلگيرتر شد با رفتن شما»، «دلمون گرفت آقاي احمدي، دلمون خيلي گرفت»، «نعمت احمدي‬ را به واقع از دست داديم…چه نسلي… چه انسان‌هايي… چه تلاش‌هايي. حيف و هزاران حيف»، «از خبر درگذشت نعمت‌ احمدي‬ شوكه‌ام؛ اين مرد شريف وكالت نمي‌كرد، پدرانه پيگيري پرونده مي‌كرد.بي‌منت همراه و همدل خيلي از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران بود، اين مرد روزهاي آخرش كم جفا نديد، اما گلايه نكرد»، «عزراييل شنيد دكتر. نمي‌دونم چطوري از اندوه شنيدن خبر درگذشتتون بنويسم. خيلي چيزها به من ياد داديد. خيلي وقت‌ها از گذشته گپ زديم و از تاريخ اين كشوري كه عاشقش بوديد، گفتيد و براي امروزش افسوس خورديد. هميشه براي من يك معلم دلسوز باقي خواهيد ماند و چه جمعه غمگيني»، «نعمت احمدي‬ بيشتر از وكيل بودن رفيق بود، استاد بود، مي‌تونم بگم ما باز هم رفيق از دست داديم …حيف اون كوه تجربه و خاطره، روحش شاد و يادش گرامي»، «عجب داستاني دارد اين زندگي …كشاورز ‌و كشاورز‌زاده حقوقداني كه يك عمر براي استيلاي حقوق مردم از پاي ننشست، اما امروز در برابر بيماري سرطان تسليم شد. به خانواده و جامعه وكلا تسليت مي‌گويم و روحش شاد»، «نعمت احمدي، وكيل و حقوقدان از دنيا رفت، آقاي احمدي اخيرا در موج اخراج اساتيد دانشگاه از تدريس منع شده بود»، «اولين و آخرين باري كه نعمت احمدي‬ را ملاقات كردم 10 اسفند بود. وكيل شجاعي كه از دانشگاه اخراج شد، پروانه وكالتش را باطل كردند و باز هم حرفش را زد. چند روز پيش براي كار جديدم با او تماس گرفتم و برايش پيام گذاشتم. اما پاسخ نداد. پس اينجا برايش مي‌نويسم: «خداحافظ آقاي احمدي»، «نعمت احمدي‬ از چهره‌هاي ماندگار عرصه وكالت و از پيشكسوتان دفاع از حقوق بشر بود كه بدون هيچ چشمداشتي با جسارت و شهامتي كم‌نظير در دفاع از زندانيان امنيتي، پيشگام بود.روانش شاد باد»، «وكيل مدافعِ شجاعِ زندانيان سياسي رفت. در روزگاري كه ويرانه قضا از خلخالي تا صلواتي به خود ديد، صندلي وكالت از تابنده تا او، مزّين به چهره‌هايي درخشان از شرافت و كرامتِ ايراني بود. روحِ دردمندت شاد آقاي وكيل! باشد كه آرام‌ گيري! آمين»، «او در اين سال‌ها پرونده وكالت بسياري از روزنامه‌نگاران را برعهده گرفت و هزينه‌هاي سنگيني بابت دفاع از روزنامه‌نگاران پرداخت كرد»، «در پرونده بازداشت‌هاي۸2-۸1 وكيلم بود، وقتي سال ۸۴ پيش قاضي حداد حس «خسرو گلسرخي» بهم دست داده بود مدام به پايم مي‌زد كه آرام‌تر! وقتي آمديم بيرون دعوايم كرد كه «پسر دادگاه غيرعلني انقلاب جاي اين‌گونه بلبل زباني‌ها نيست»، راست هم مي‌گفت خدايش بيامرزد كه نيك‌بين و نيك‌خواه بود» و «ساعت 16 است و كم‌كم باورم مي‌شد كه امروز – خدا راشكر، گوش شيطان كر- بي‌هيچ خبر و حادثه و فاجعه اندوه‌آور و جانگداز به شام مي‌رسد كه خبر رفتن نعمت احمدي رسيد. هيهات! هيهات! از اين محال‌انديشي. روان پاكش در مينوي برين شاد و آسوده؛ يادش گرامي! شريف انسان‌دوست و راد و آزاده بود». 

منبع: روزنامه اعتماد 1 مهر 1402 خورشیدی