1

ما مرده بودیم یا آقایان کر بودند؟

عباس عبدي

پس از نوشتن يادداشت «قيمت نان نماد چيست؟» در روزنامه اعتماد، روزنامه كيهان حمله تندي را عليه آن يادداشت و بنده كرد و با ارجاع به وجود چنين وضعي در دوره روحاني نوشته است كه «آن سال‌ها احتمالا امثال ليلاز و عبدي مرده بودند كه صدايي به هشدار و اعتراض بلند نكردند.» دوستي كه اين را برايم فرستاد، تعجب كرده بود كه چرا عليه تو و ليلاز كه هميشه مخالف قيمت‌گذاري در اين‌گونه موضوعات بوده‌ايد، چنين نوشته است؟ پيشنهاد كرد پاسخي دهم. گفتم كه به احتمال قريب به يقين نويسنده محترم كيهان آن اندازه آگاه بوده كه بداند مواضع من از ابتداي نوشتن در روزنامه سلام در نقد سياست قيمت‌گذاري دستوري است، بارها عليه قيمت‌گذاري ارز و حتي يك‌بار عليه قيمت‌گذاري رُب گوجه‌فرنگي هم نوشتم. لذا نيازي به پاسخ ندارد و بالطبع نظر مرا آگاهانه قلب واقعيت كرده‌اند، زيرا چون نمي‌توانستند منطق يادداشت را پاسخ دهند به موضوع ديگري پرداخته اند. در خوش‌بينانه‌ترين حالت كه فرض كنيم اشتباه كرده‌اند بايد پاسخ داد كه در آن زمان هم من زنده بودم و هشدار دادم و اعتراض هم كردم ولي آن زمان نويسنده محترم كيهان بيدار نبود كه آنها را بشنود. البته آن زمان تفاوت قيمت نان اين اندازه حاد نشده بود. آنچه حاد شد، قيمت بنزين بود كه بارها هشدار مي‌داديم ولي تصميم‌گيران كشور از ترس كيهانيان اقدامي نمي‌كردند. يك‌بار هم كه در آبان ۱۳۹۸ اقدام كوچكي كردند چنان رودستي از آنان خوردند كه براي هميشه پشت دست خود را داغ كردند كه دنبال اصلاح قيمت‌ها بروند. با اين همه آن دولت آن اندازه مسووليت‌پذيري داشت كه در سال ۹۹ قيمت نان را بيش از ۱۰۰ در ۱۰۰ افزايش داد ولي اين دولت تاكنون كه بيش از ۱۵۰ درصد تورم  داشته است  به‌طور رسمي اقدامي نكرده و شكاف قيمتي بسيار زياد شده است. پس چرا كيهان اين را نوشته؟ هدف آنان در درجه اول، قانع كردن مخاطبان اندك خود است و اينكه خلاصه ما زنده‌ايم و حرف داريم. آن مخاطبان نيز مطالب ديگران و ما را نمي‌خوانند كه پاسخ به آنان دهم.
ولي از حيث منطق نوشتاري آنان دو نكته را متذكر مي‌شوم.
۱ـ در دو دهه گذشته در تمام دولت‌ها با فاصله قيمتي كالاها مخالف بوده‌ام البته از انتقال واقعي (و نه صوري مثل سال ۱۳۹۸) تفاوت قيمت‌ها به همه مردم و نه فقط اقشار فقير، دفاع كرده‌ام.  

ولي اكنون اين تفاوت قيمت در همه حوزه‌ها به ويژه نان و انرژي خيلي زياد شده و اين به زيان مردم است ولي چون اعتماد متقابل ميان دولت و مردم نيست جرات انجام آن را ندارند.

2-  فرض كنيم كه من و افراد ديگر در دولت گذشته در اين باره موضع‌گيري نكرده باشيم. خب در صورت اثبات اين فقط يك ضعف ماست، ولي اگر حرف‌هاي امثال بنده درست است چرا الان اجرا نمي‌كنيد؟ به علاوه چرا خود شما نمي‌گوييد، اينكه خيلي بدتر است. اگر در گذشته هم نگفته‌ايد كار بدي كرده‌ايد و اگر الان هم نمي‌گوييد كار بدتري مي‌كنيد. البته اگر منطق آن غلط است، ايرادي ندارد آن را نقد و رد كنيد. قطعا نمي‌توانيد رد كنيد، علت حمله به آن يادداشت و طرح موضوعي انحرافي نيز همان منطق درست آن بود.
بنده برخلاف شما تعهد مي‌دهم كه در اصلاح قيمت‌ها از دولت حمايت كنم، به شرطي كه مابه‌التفاوت آن به جيب مردم و همه مردم برود و نه به جيب دولت براي جبران كسري بودجه. نه مردم را تحريك خواهم كرد و نه اعتراضي مي‌كنم، آن‌گونه كه شما در آبان ۱۳۹۸ چنان كرديد. متعادل شدن قيمت‌ها به سود همه است، به شرطي كه دنبال خالي كردن جيب مردم و پر كردن بودجه دولت نباشيم. لطفا از حقوق‌ها و خرج‌هاي بيهوده خود كم كنيد. راستي چرا درباره يك سفر يك روزه به يك استان كه فقط ۱۲۰ ميليون تومان بايد هزينه غذاي ۱۲-۱۰ نفر شده چيزي نمي‌نويسيد؟!! اغلب هزينه‌هاي رسمي از اين نوع بيهوده و مصرفانه است. اينها را كم كنيد. ما هم زنده نباشيم مردم زنده‌اند!

منبع: روزنامه اعتماد 4 مهر 1402 خورشیدی