1

رنج دانش‌آموزی در روزگار سخت

آغاز سال نوي تحصيلي با افزايش قيمت لوازم‌التحرير آمار بازماندگان از تحصيل و محروميت‌هاي ديگر

مريم مقدسي

«گوشت گرون شد، نخورديم، ميوه گرون شد، نخورديم، برنج گرون بشه، نمي‌خوريم، اما نمي‌تونيم آينده بچه‌مون رو تباه كنيم كه…» دل همه كساني كه با وسواس و دقت دفترها و جعبه‌هاي مداد را بررسي مي‌كنند و قيمت را مي‌پرسند، همين‌قدر پر است و منتظرند كسي بحث را شروع كند تا آنها هم مجال درد دل پيدا كنند: «سه تا دانش‌آموز دارم، شما حساب كن بخوام براي هر كدوم يك ميليون و پونصد خريد كنم چقدر مي‌شه، من يه كارگرم مگه حقوقم چقدره؟» بازار تهران روزهاي آخر تابستان را پر ازدحام مي‌گذراند، هر چند كسبه معتقدند بازار رونق قبل را ندارد، اما در بازار بين‌الحرمين و پياده‌روهاي راسته اصلي، بساط لوازم‌التحرير دستفروش‌ها چندان هم بي‌رونق نيست: «مجبوريم، نمي‌تونيم كه به بچه بگيم نرو مدرسه، يا دفتر و مداد و خودكار نمي‌تونيم برات بخريم، به هر ترتيبي شده تهيه مي‌كنيم، چاره چيه.» زن اين را مي‌گويد و بسته‌هاي مداد رنگي بساط دستفروش را زير و رو مي‌كند تا دخترش يكي را انتخاب كند: «از هفتاد تومن دارم تا يك ميليون و پونصد، شما بگو چي مي‌خواي.» اين را مرد دستفروش به مشتري‌اش مي‌گويد كه قيمت مداد رنگي را پرسيده. دستفروش جوان درست مي‌گويد، تفاوت قيمت كالاها در دالان‌هاي بازار همين‌قدر عجيب و دور از هم است. براي كالاهاي توليد داخل و كالاهاي وارداتي و حتي قاچاق كه در گوشه و كنار بازار به وفور در دسترس است، قيمت‌ها فاصله زيادي باهم دارند.

همانقدر كه در نگاه پدرها نگراني از شرمنده شدن پيش بچه‌ها موج مي‌زند، مادرها سعي دارند به شكلي هزينه‌ها را با قانع كردن بچه‌ها براي خريد معقول‌تر مديريت كنند. اما بچه‌ها دلشان مي‌خواهد كيفشان را با بهترين دفترها و مدادهاي بازار پر كنند و به كلاس درس فكر مي‌كنند و اينكه پيش همكلاسي‌ها سرشان بالا باشد. البته بازار هم قواعد خود را دارد: «گروني شده درسته، اما اين هم انصاف نيست كه جنس پارسال رو دارن به قيمت امسال با چند برابر قيمت مي‌فروشن، ما مردم بايد هواي همو داشته باشيم.» اين را يكي از پدرها كه دخترش در حال انتخاب مدادرنگي است، مي‌گويد و اضافه مي‌كند: «چند تا دفتر خريدم شده 500 هزار تومن، تازه اين فقط يك بخشي از هزينه است. سرويس مدرسه و لباس فرم و كتاب كمك آموزشي هم بايد حساب كنيم.» پدر و دختري در ميان ازدحام و حركت كند جمعيت در يكي از دالان‌ها گله مي‌كنند از خستگي: «دختر: اونقدر شلوغه نفهميدم چي خريدم. پدر: منم نفهميدم چي خريدي فقط مي‌دونم تا الان دو [ميليون] تومن خرج كرديم.» ازدحام در بازار بين‌الحرمين در روز آخر تابستان آنقدر زياد است كه مانع از شكل‌گيري گفت‌وگو بين آدم‌ها مي‌شود اما در همان بين آدم‌ها زير لب غر مي‌زنند يا با بچه‌ها چانه مي‌زنند كه: «پرگار كه پارسال خريدي، نمي‌شه همون رو استفاده كني؟» يكي از فروشنده‌ها مي‌گويد: «بيشتر مشتري‌ها فقط دفتر و مداد و خودكار مي‌خرن، معمولا سعي مي‌كنن بچه‌ها از همون وسايلي كه پارسال خريدن استفاده كنن.» منظورش جامدادي و كيف و قمقمه و … است كه امسال گرانتر شده است. كيسه‌هاي خريد در دست آدم‌ها هم همين را مي‌گويد، دفتر و مداد و خودكار و در مواردي مداد رنگي جزو مهم‌ترين خريدهاي بچه‌هاست و اقلام ديگر كمتر در ليست خريدها قرار دارد.

يكي از مادرها كه در حياط منتهي به يكي از دالان‌هاي بازار بين‌الحرمين در حال استراحت است، مي‌گويد: «شوك واقعي پارسال بود كه بچه‌ها بعد از كرونا بايد حضوري مي‌رفتن مدرسه، وقتي رفتيم خريد ديديم قيمت‌ها نسبت به قبل از كرونا به شكل عجيبي بالا رفته، امسال هم بدتر از پارسال.» خانم كناري‌اش اضافه مي‌كند: «اگر فقط لوازم‌التحرير گرون مي‌شد باز آدم يه كاري مي‌كرد، شما ببين تو اين چند ماه، نون چند بار گرون شد، گوشت و ميوه و هر چيزي كه فكرش رو بكنيد چند برابر شده، اينه كه گرون شدن وسايل مدرسه فشار رو بيشتر كرده، شايد بشه گوشت و مرغ رو حذف كرد، اما دفتر و مداد رو كه نمي‌شه نخريد.» يكي از مادرها مي‌گويد: «من هر سال فقط لوازم ضروري كه اول سال لازم دارن رو مي‌خرم، بقيه وسايل كه ضروري نيستن در طول سال مي‌خرم كه فشار هزينه‌هاي اول مهر كمتر بشه، اما مساله اينه كه كلا قدرت خريدمون اومده پايين، حقوق ما كفاف هزينه‌هاي زندگي رو نمي‌ده، اينه كه براي لوازم‌التحرير بچه‌ها هم يه فشار بيشتري روي دوش خانواده‌هاست.» يكي از خانم‌ها از فروش لوازم‌التحرير به قيمت پايين‌تر در بازارچه‌هاي فصلي در سال‌هاي گذشته مي‌گويد و اينكه چند سالي است كه خبري از اين بازارچه‌ها نيست «انگار ديگه براي كسي مهم نيست كه مردم چقدر تحت فشار هستن.» چندي پيش در خبرها آمده بود برخي فروشندگان، لوازم‌التحرير را در اقساط سه و چهار ماهه عرضه مي‌كنند. خانم‌هايي كه دور هم جمع شده‌اند از خبر فروش قسطي لوازم‌التحرير اطلاعي ندارند اما مي‌گويند: «الان كه همه‌چيز رو قسطي مي‌خريم، اگر چنين چيزي درباره لوازم‌التحرير هم باشه، مردم حق دارن بخرن، زندگي سخت شده.» مادر يكي از بچه‌ها وارد بحث شده و مي‌گويد: «روپوش شده 900 هزار تومن، سرويس هنوز قيمت نداده، تازه وقتي برن مدرسه، معلم هم يه ليست جديد مي‌ده دوباره بايد بياييم خريد، خرج‌هاي ديگه هم دارن در طول سال، كسي كه دانش‌آموز نداشته باشه نمي‌تونه اين فشارها رو درك كنه، تازه وقتي هم بچه‌ها رو مي‌فرستيم مدرسه، مثل پارسال بايد مدام تنمون بلرزه كه تو مدرسه اتفاقي نيفته و بچه سالم بر مي‌گرده خونه يا نه…» بچه‌ها سرگرم بررسي دفتر و مدادهايي هستند كه از ميان انبوه مدل‌ها و طرح‌ها انتخاب كرده‌اند، پدر و مادرها اما نگرانند، نه فقط نگران تامين هزينه لوازم‌التحرير و خريد مدرسه كه نگران آينده‌اي كه بچه‌ها با اين وضعيت اجتماعي و اقتصادي خواهند داشت.

افزايش 40 درصدي قيمت لوازم‌التحرير

و دغدغه‌هايي از نوع ديگر

آمارهاي رسمي از افزايش قيمت لوازم‌التحرير نسبت به سال گذشته مي‌گويند، هر چند موسي فرزانيان، رييس اتحاديه فروشندگان لوازم‌التحرير و نوشت‌افزار تهران به خبرگزاري مهر گفته است: «بعد از فروردين هيچ افزايش قيمتي در نوشت‌افزار نداشتيم» اما اين را هم گفته كه نسبت به مهرماه سال گذشته، قيمت‌ها افزايش و فروش لوزام‌التحرير كاهش داشته است: «فروش لوازم‌التحرير تقريبا 30 درصد كاهش داشته كه دليل آن گراني و تورم است. كالاها گران شده و مصرف كاهش پيدا كرده. لوازم‌التحرير در يكسال گذشته 30 تا 40 درصد گران شده. دفتر 20 درصد و مداد 40 درصد و خودكار ۱۰ تا ۱۵ درصد گران‌تر شده است.» فرزانيان معتقد است لوازم‌التحرير به مرور در حال تبديل شدن به يك كالاي لوكس است: «قدرت خريد خانواده‌ها به قدري پايين آمده كه كالاهاي معمولي را هم نمي‌توانند تهيه كنند. به‌طوري ‌كه جعبه مداد رنگي ۲۴ عددي يا آبرنگ، تبديل به كالاي لوكس شده است.» فرزانيان اما بعد از بيان مشكلات خانواده‌ها براي تامين هزينه‌هاي تحصيل فرزندانشان، از دغدغه‌اي عجيب در ميان نهادهاي متولي و ناظر هم گفته است: «بازرسان وزارت صمت، تعزيرات حكومتي و اتاق اصناف به‌طور مداوم سركشي و با تخلفات برخورد مي‌كنند. فروش دفتر‌هايي كه طرح جلد آنها شخصيت‌هاي والت‌ديزني يا كارتوني باشد ممنوع است و واحد متخلف جريمه و پلمب مي‌شود.» در بازار تهران اما خبري از اين محدوديت نيست و حقيقت اين است كه خريداران ناگزير به انتخاب وسايل و دفترهايي با جلد ساده‌تر هستند كه قيمت به نسبت مناسب‌تري دارند. ازدحام و شلوغي بازار در روزهاي آخر تابستان، نشاني از شور و شوق و حرف‌هاي زيباي شعاري براي اول مهر ندارد. كافي است كنار مشتريان يكي از دستفروش‌ها چند دقيقه تامل كرده و مكالمه‌ها را بشنويد تا دغدغه‌ها و نگراني‌هاي حقيقي مردم دستگيرتان شود. با اين حال جمعيتي كه براي خريد مدرسه به بازار تهران آمده‌اند، نمي‌توانند كل جامعه را نمايندگي كنند، اين خانواده‌ها آنگونه كه بيان مي‌كنند به هر ترتيبي شده هزينه‌ها را مديريت مي‌كنند تا فرزندشان بتواند با خيال آسوده درس بخواند. در مناطق محروم و حاشيه‌نشين اما قواعد ديگري حاكم است. اغلب خانواده‌هاي حاشيه‌نشين و محروم كه با آسيب‌هاي اجتماعي متعدد درگير هستند، ناگزير كودكان را به چشم نيروي كار مي‌بينند و گراني هزينه‌هاي تحصيل، عامل مهمي است براي‌شان تا بچه‌ها را به جاي كلاس درس به محلي مثل كارگاه يا چهارراه‌ها براي كار كردن و كسب درآمد راهي كنند. در بسياري از شهرها هم هستند خانواده‌هايي كه حتي اگر بخواهند هم نمي‌توانند به هر ترتيبي شده هزينه تحصيل فرزندانشان را تامين كنند و همين امر مقدمه‌اي مي‌شود براي جاماندن دانش‌آموزان از تحصيل؛ پديده‌اي كه حتي آمارهاي رسمي هم خبر از روند افزايشي آن دارد.

روند رو به رشد جاماندگان از تحصيل

جا ماندن از تحصيل موضوعي است كه در سال‌هاي اخير جامعه‌شناسان در مورد تبعات آن هشدارهاي جدي داده و آمارهاي سالانه نشان از روند رو به رشد آمار آن دارند. معصومه نجفي پازوكي، معاون ابتدايي وزير آموزش و پرورش ابتداي شهريور 1402 اعلام كرد: «حدود ۱۶۰ هزار و ۴۷۹ كودك شش تا يازده ساله ايراني در سال جاري از تحصيل بازمانده‌اند.» مجتبي هاشمي، مديركل ارزيابي عملكرد و پاسخگويي به شكايات وزارت آموزش‌وپرورش هم با بيان اينكه پايان مهلت ثبت‌نام براي كلاس اولي‌ها پايان مردادماه بوده، اعلام كرده است: «در ابتداي شهريور ماه سال جاري ۲۷ درصد كلاس اولي‌ها هنوز ثبت‌نام نكرده‌اند.» اين آمار نسبت به سال گذشته -كه آمارهاي رسمي از 23 درصد جامانده از تحصيل در پايه اول دبستان خبر مي‌داد- چهار درصد افزايش داشته است.

اسفندماه سال گذشته مركز پژوهش‌هاي مجلس گزارشي در خصوص آمار بازماندگان از تحصيل و ترك تحصيل دانش‌آموزان منتشر كرد كه نشان مي‌داد: «۹۱۱ هزار و ۲۷۲ كودك لازم‌التعليم در سال تحصيلي 1401-۱۴۰0 از تحصيل بازمانده‌اند و ۲۷۹ هزار و ۱۹ دانش‌آموز در اين سال ترك تحصيل كرده‌اند» اين گزارش تاكيد دارد: «آمار بازماندگان از تحصيل همسو با سياست‌گذاري‌ها و در جهت كاهش و در نهايت به صفر رسيدن نيست، بلكه اين نرخ در سال تحصيلي ۱۴۰۱-۱۴۰۰ نسبت به سال تحصيلي ۱۳۹5-۱۳۹4 به ميزان ۱۷.۱۵ درصد افزايش داشته است و جمعيت ترك‌تحصيل در دوره ابتدايي و متوسطه اول (دوره آموزش و پرورش عمومي) از سال تحصيلي ۱۳۹4-۱۳۹3 تا سال تحصيلي ۱۳۹9-۱۳۹8 رو به افزايش بوده است.» بر اساس اين گزارش حدود 70 درصد از كودكان بازمانده از تحصيل در دهك اول تا پنجم قرار دارند و پنج استان سيستان‌و‌بلوچستان، خراسان رضوي، تهران، خوزستان و آذربايجان‌غربي بيشترين آمار بازماندگان از تحصيل را به خود اختصاص داده‌اند. مركز پژوهش‌هاي مجلس در بخش نتيجه‌گيري اين گزارش آورده است: «به‌طور كلي مي‌توان گفت كه بازماندگي از تحصيل با وضعيت رفاه خانوار مرتبط است.» جزييات پراكندگي آمارهاي مربوط به بازماندگان از تحصيل و اظهارنظر جامعه‌شناسان و اقتصاددانان نيز مويد همين امر است كه رابطه مستقيمي بين فقر و بازماندن از تحصيل وجود دارد. علي اصغر سعيدي، جامعه‌شناس در گفت‌وگويي با تجارت‌نيوز با بيان اينكه «هم فقر خانواده‌ها بر آموزش و بازماندگي از آموزش تاثير دارد هم آموزش بر فقر» تبعات اين امر را بررسي كرده و گفته است: «بازماندن از تحصيل ايجاد نابرابري مي‌كند و مي‌تواند تبعات سختي داشته باشد. چون وقتي فرد تحصيل نمي‌كند سرمايه فرهنگي هم به دست نمي‌آورد، بنابراين از داشتن برخي از مشاغل جا مي‌ماند. بازماندن از تحصيل در مقاطع مختلف تبعات متفاوتي دارد. در مقطع ابتدايي، بي‌سوادي برخي مانع توسعه اجتماعي مي‌شود. نظام آموزشي فقط يادگيري برخي دروس نيست. هر نظام آموزشي يك برنامه پنهان دارد كه همان اجتماعي كردن فرد و آشنا كردن او با قواعد اجتماعي است. لذا بازماندگي طولاني‌مدت نوعي محروميت اجتماعي به دنبال دارد. اگر افزايش جرايم را هم بررسي كنيد، يكي از دلايل آن، بازماندن از تحصيل است. بنابراين نه‌تنها اجباري كردن آموزش بلكه ضمانت آموزش در مقطع ابتدايي وظيفه دولت است. عمدتا خانواده‌هايي كه مجبورند فرزند خود را از مدرسه بيرون بياورند و به بازار كار بفرستند، بازار كار غيررسمي در انتظار آنهاست. اگرچه در بازار كار غيررسمي، درآمدي دارند اما عوارض اجتماعي سختي هم ممكن است به دنبال داشته باشد، مانند بزهكاري و…»

رضامراد صحرايي، وزير آموزش‌وپرورش در مورد افزايش آمار بازماندگان از تحصيل در سال جاري گفته است: «فقر يكي از مهم‌ترين مولفه‌هاي جاماندن از تحصيل است. استان‌هايي كه دهك‌هاي پايين‌تري از جامعه را دارند، بيشتر با اين موضوع مواجه هستند. به صورت كلي پنج استان كشور با انسداد تحصيل به علت فقر مواجه هستند.» او اعلام كرده كارگروهي ويژه براي رسيدگي به اين موضوع تشكيل شده است، اما در مورد اينكه دولت چه راهكاري براي حل مشكلاتي كه منجر به گستردگي فقر در سطوح مختلف جامعه شده و مي‌تواند باعث افزايش اين آمار شود، چيزي نگفته است. وزير آموزش و پرورش اشاره‌اي به اين موضوع هم نكرده كه دولت تا چه اندازه موظف است تحصيل رايگان را – به ويژه در استان‌هايي كه بالاترين آمار بازماندن از تحصيل را دارد- توسعه دهد يا با پرداخت يارانه يا راهكارهاي اصولي ديگر از افزايش اين آمار جلوگيري كند. در اصل ۳۰ قانون اساسي آمده است: «دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براي همه‌ ملت تا پايان دوره‌ متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيلات عالي را تا سر حد خودكفايي كشور به‌طور رايگان گسترش دهد» اما هنوز براي بسياري از خانواده‌هاي ايراني، تامين هزينه‌هاي تحصيل فرزندشان چالشي بزرگ محسوب مي‌شود كه در مواردي راهكار حل آن، ترك تحصيل فرزندان است.

ضرورت طرح پويش واقع‌بيني

«شما دانش‌آموزان براي اينكه بدانيد در گذشته كجا بوديم، اكنون در چه جايگاهي هستيم و مسير آينده كدام است، مي‌توانيد پيشرفت‌هاي كشور را به تصوير بكشيد. امسال به جاي پرسش مهر، پويش مهر را مطرح مي‌كنم، من از شما دانش‌آموزان مي‌خواهم با قلم خود پيشرفت‌هاي كشور را گزارش دهيد و در مدرسه به نمايش بگذاريد تا ساير دانش‌آموزان و والدين مشاهده كنند.» اين جملات را رييس‌جمهور در مراسم آغاز سال تحصيلي بيان كرده است و به نظر مي‌رسد فاصله معناداري با مسائلي دارد كه دانش‌آموزان در دنياي حقيقي در حال تجربه آن هستند. جاماندن همكلاسي‌هاي‌شان از تحصيل به دلايل مختلف و غيبت معلم‌ها در كلاس به دلايل گوناگون و صورت از سيلي سرخ پدر در خانه حقيقتي است كه دانش‌آموزان آن را به خوبي درك مي‌كنند، اما بايد ديد چطور مي‌توانند آن را به تصوير بكشند تا مشخص شود «در گذشته كجا بوديم و اكنون در چه جايگاهي هستيم.» شايد بهتر بود دانش‌آموزان پويش واقع‌بيني را براي مسوولان طرح و از آنها مي‌خواستند ميزان پيشرفت جامعه را به تصوير بكشند.

منبع: روزنامه اعتماد 4 مهر 1402 خورشیدی