1

بگو آخرش چی می‌شه؟

احمد زيدآبادي

از ته كوچه علامت داد كه كارم دارد. در واقع علامت ايست داد. آن‌هم قاطع‌تر و جدي‌تر از پليسي كه به راننده‌اي ايست مي‌دهد!
به ناچار توقف كردم تا رسيد. نفسش را كه چاق كرد، پرسيد: اين جنگ غزه آخرش چي مي‌شه؟ گفتم: تو كانال تلگرامم نظرم را نوشته‌ام!
او: من كه فيلترشكن ندارم كه بتونم برم ببينم تو، تو كانالت تو تلگرام چي نوشتي!
من: يادداشتام را توي روزنامه هم منتشر مي‌كنم.
او: ‌اي خدا بابات را بيامرزه! اين روزا كي روزنامه مي‌خونه! 
من: يادداشتام رو سايت‌ها هم بازنشر مي‌كنن، مي‌توني با موتور گوگل آنها را سرچ كني!
او: كي وقت و حوصله اين كارا را داره؟ مگه من بيكارم؟ حالا بالاخره مي‌گي كه اين جنگ غزه آخرش چي مي‌شه؟
من: الان خيلي عجله دارم بايد به يك كار فوري برسم.
او: حالا اينقدر طاقچه بالا نذار. يك سوال ديگه. اينقدر كار كردي به كجا رسيدي؟ وقتت را خيلي نمي‌خوام بگيرم. تو ده دقيقه برام توضيح بده آخرش چي مي‌شه.
من: خب آخرش كه…
او: ببين! من نظرم اينه كه آخرش اسراييل به ايران حمله مي‌كنه.
من: الان كه….
او: نه، حتما حمله مي‌كنه. اگه حمله كنه به نظر تو چي مي‌شه؟
من: اگر حمله….
او: من مطمئنم كه حمله مي‌كنه. اين را نمي‌خواد جواب بدي. تو بگو حماس آخرش چي مي‌شه؟
من: حماس…
او: راستي ديدي اين حسين شريعتمداري چي نوشته بود؟
من: كدوم….
او: همه‌شون خالي مي‌بندن! راستي اين رسايي را ديدي گفته بود بفرستنش غزه؟ به نظرت مي‌فرستن؟
من: رسايي…
او: كاشكي مي‌فرستادنش! از دستش راحت مي‌شديم. ولي گمون نمي‌كنم بره. خالي مي‌بنده.
من: غزه….
او: راستي هنوزم كه دارن فحشت مي‌دن! چه حوصله‌اي داري‌ها! من جا تو بودم ولش مي‌كردم.
من: كجا….
او: تو اصلا چرا اينجا موندي؟ چرا نمي‌ري خارج؟ پسر دخترعموم رفته آلمان. مي‌گفت تازه مي‌فهمي زندگي چيه. احترام چيه.
من: پسر….
او: حالا اين حرفا را ول كن. به نظرت اينا به حماس گفته بودن حمله كنه؟
من: تا…
او: به نظر من همينا گفته بودن حمله كنه. بد مارمولكایي هستن! ولي آخرش اين اسراييل ازشون انتقام مي‌گيره. قبول نداري؟
من: مساله…
او: حالا خدا كنه جنگ نشه. جنگ چيز خوبي نيست. همين الان هم گروني كمر مردم را شكسته. زندگي مردم سياه شده. تازگي گوشت خريدين؟
من: تازگي….
او: حالا به نظر تو جنگ مي‌شه؟
من: جنگ…
او: آخرش نگفتي اين حماس آخرش چي مي‌شه!
من: حماس…
او: يه كيلو گوشت شده نيم ميليون تومن. باورم نمي‌شه. 30 سال پيش با نيم ميليون تو همين پونك مي‌شد يه خونه رهن كرد. حالا مي‌دوني كرايه خونه چند شده؟
من: كرايه….
او: شصت متري، 20 سال ساخت، تو همين كوچه امامزاده عينعلي زينعلي شده سيصد پيش، ماهي 15 تومن! خدا خودش از باعث بانيش نگذره. خيال مي‌كني من چقدر حقوق مي‌گيرم؟ 28 سال سابقه كار دارم. ليسانس حقوق هم دارم. ماهي مي‌گيرم 12 ميليون. آدم به كي بگه؟ به كجا پناه ببره؟ آخه اينا چه كارشون به اسراييل؟ 
من: خب….
او: ولي آدم دلش مي‌سوزه به اين بچه‌ها؟ ديدي چطوري ترسيده بود؟ حالا به نظرت آخرش چي مي‌شه؟ به نظرت اسراييل به ايران حمله مي‌كنه؟ حماس چي؟ اون چي مي‌شه؟
من……

منبع: روزنامه اعتماد 1 آبان 1402 خورشیدی