جنگ روایتها و جنایات صهیونیستی
سيدجواد حسيني
بيش از هفتاد سال است كه رژيم صهيونيستي سرزمين فلسطين را با تجاوز به تصرف درآورده و غصب كرده است. اين روزها جنبش حماس براي اولينبار با حركتي فعال در مسير احقاق حق و عدالت يك گام مهم رو به جلو برداشته و نوار غزه را به كانون توجه جهانيان مبدل ساخته است. اسراييل هم چون هميشه با درندهخويي و سبعيت تمام در حملات هوايي به مردم مظلوم غزه از هيچ جنايتي دريغ نميورزد، اين توصيف واقعي و درست روايتي از حكايت امروز غزه است، اما آن سوي ماجرا و در وراي نبرد واقعي اين جنگ روايتهاست كه حتي بيشتر از ميدان اصلي نبرد در صحنه حاضر است. در دنياي رسانه، ديگر كمتر كسي هست كه كليدواژه «جنگ روايت» را نشنيده باشد؛ مفهومي كه حالا آنقدر دامنه تاثيرش گسترده است كه در يك جنگ نظامي هم ميتواند پيروز ماجرا را تعيين و حتي از آن فراتر، تاريخ را هم روايت كند. سربازان عصر امروز رسانه، تنها خبرنگاران نيستند، بلكه راوياني هستند كه مسووليت تاريخيشان در عصر روايتگري را فهميدهاند تا از اين طريق چارچوبي از واقعيتهاي مجهول بسازند.
چارچوبسازي در ادامه و امتداد «برجستهسازي» است. برجستهسازي در دو شكل صورت ميگيرد: يكي «چينش» و ديگري «پوشش». وقتي در رسانهها اخبار و گزارشها چينش ميشوند، بر اساس اصل برجستهسازي است. اينكه رويداد را از كدام زاويه ببينيم، بُعد پوشش است كه همان چارچوب و روايت ما از رويداد است. حرفهايگري زماني اتفاق ميافتد كه خبرنگار از بيان صرفِ خبر در يك قالب مشخص تيتر و ليد و متن فراتر رود و در روايت خود يك چارچوب خبري منسجم و مشخص را در پيش بگيرد. بايد يك سناريو داشته باشد. تا پيش از اين وقتي يك رويداد در يك گوشه از دنيا اتفاق ميافتاد، رقابت رسانهها بر سر اين بود كه چه كسي اصل خبر را زودتر منتشر كند و مرجع خبر باشد؛ اما الان، در جنگ روايتها، دست برتر را رسانهاي دارد كه روايت خودش از آن رويداد را غالب كند و در اين ميان رسانهاي حرفهايتر است كه يك استراتژي مشخص براي روايت رويدادها داشته باشد. به نظر ميرسد كه در جريان شكل گرفته در روزهاي اخير در نوار غزه دو روايت حكايت ميشود؛ روايتي از سوي امريكا و اسراييل و رسانههاي قوي خبري كه در اختيار دارند و در آن موضوع حماس و حزبالله را فراتر از تجاوز به يك سرزمين از سوي يك كشور و حتي فراتر از مرزهاي ديني و مذهبي و در چارچوب و استراتژي نسلكشي يهوديان يا هولوكاست دوم روايت ميكنند و تمام قدرت رسانهاي و بنگاههاي خبري خود را در اين راستا بسيج كردهاند تا افكار عمومي جهان را در خصوص حماس، حزبالله به سمتي سوق داده و برجستهسازي كنند كه گويي اينان در يك جريان نسلكشي گام نهاده و خطر تفكرشان دامن بسياري از كشورها و انسانها را فرا خواهد گرفت و از اين طريق زمينه برخوردهاي جديتر و جنايتهاي فجيعتري را آماده سازند و البته در اين روايت بهرغم اينكه ايران رسما دخالت خود در اين نبرد را تكذيب كرده و امريكا و اسراييل هم اعلام كردهاند نشانهاي از دخالت مستقيم ايران در اين ماجرا به دست نياوردهاند، اما به شكل استراتژيك و در چارچوب سياستهاي جنگ روايتها به شكل غيرمستقيم ايران را محور و كانون اصلي تصوير ميكنند. اما در اين سو روايتي ديگر وجود دارد اينكه رژيم حاكم بر قدس اشغالگر است، هفتاد سال سرزمين فلسطين را به اشغال درآورده و مردم فلسطين حق دارند كه با مبارزه و مقاومت در برابر اشغالگر تا ستاندن حق خود كه به دست آوردن استقلال و تماميت ارضي سرزمينشان است در مقابل اشغالگران بايستند و در نهايت اداره سرزمين فلسطين با خواست و راي مردم و از طريق مراجعه به آراي عمومي مشخص شود و تا رسيدن به اين خواسته حقجويانه و عدالتخواهانه حق هر گونه دفاع مقاومت و مبارزه برايشان محفوظ است. جريانهاي به وجود آمده اين روزها در نوار غزه تحت عنوان توفان الاقصي در اين چارچوب روايت و حكايت ميشود. همانطور كه در مقدمه اين نوشتار آوردم، روايت اشغالگري سرزمين فلسطين سويهاي آشكار دارد و تجاوزگري اسراييل و صهيونيسم نيز بيش از هفتاد سال استمرار يافته و مظلوميت فلسطينيان موضوعي مسلم و نمايان است. سكوت در مقابل جنايت و وحشيگري رژيم اشغالگر صهيونيستي و خوي درندگي نتانياهوی كودككش و بمباران بيمارستان الاهلي ظلم به انسانيت است. امريكا و غرب به عنوان حاميان دروغين حقوق بشر با سرپوش گذاشتن بر جنايات اسراييل و دولتهاي عربي با بيتفاوتي خود در اين جنايت عليه بشريت شريك هستند.اما بايد بيش از گذشته مراقب بود كه در جنگ روايتها اين روايت واضح در نبرد نابرابر جنگ رسانهاي كمرنگ نشود و در عوض جنايات صهيونيستها در زير لايههاي سنگين جنگ رسانهاي بازنمايي مظلوميت و نسلكشي نگيرد و جاي ظالم و مظلوم در جنگ روايتها در افكار عمومي جهانيان جابهجا نشود.
منبع: روزنامه اعتماد 2 آبان 1402 خورشیدی