1

قلمرو مفهومی و مدل‌های مشارکت در آموزش و پرورش

سيدجواد حسيني

مشاركت را نوعي درگيري عاطفي و ذهني اشخاص در موقعيت‌هاي گروهي مي‌دانند كه موجب برانگيختگي آنها شده تا براي دستيابي به اهداف گروهي يكديگر را بازي دهند و پذيراي مسووليت شوند، لذا ويژگي‌هاي عمده مشاركت را ارادي و اختياري بودن، آگاهانه بودن و مسووليت‌پذيري برمي‌شمارند. انديشمندان بسياري چون جيمز ميجلي در 1960 ميلادي در نظريه دولت و مشاركت، شري ارنشتاين، تئوري نردبان مشاركت، اسكات ديويدسون، مدل گردونه مشاركت و ديويد درسيكل، موضوع اشكال مشاركت را طرح كردند در جمع‌بندي نظريات مشاركت‌محور مي‌توان سه مدل مشاركت را مطرح كرد.  مدل اول، مشاركت شعاري و تشريفاتي عموما در اين مدل هدف اصلي برنامه‌ريزان از مشاركت، تامين منافع و منابع خودشان است، دامنه مشاركت بيشتر تامين منابع مالي است، نگاه به مشاركت نگاهي ابزاري جهت مشروعيت بخشيدن به طرح‌هاي خود است، نظرخواهي از مشاركت‌كنندگان انجام نمي‌گيرد، حق اعتراض و نظارت به طرح‌ها وجود ندارد، جريان اطلاعات يك سو و از بالا به پايين است و معمولا اين مدل مشاركت با پشتوانه فكري و نظري مطلق‌گرايانه كه مردم را صاحب حق نمي‌دانند در نظر گرفته مي‌شود. در نظام تعليم و تربيت ايران بخشي از برنامه‌هاي مشاركتي از چنين ويژگي برخوردارند به عنوان نمونه تشكيل مجلس دانش‌آموزي و شوراهاي دانش‌آموزي نوعي مشاركت تزييني محسوب مي‌شوند گرچه در عرصه دانش‌آموزي خود مشاركت دانش‌آموزان در اموري مثل مجلس دانش‌آموزي و شوراهاي دانش‌آموزي مدارس نوعي فعاليت تربيتي-اجتماعي محسوب مي‌شود و موجبات تربيت اجتماعي-سياسي ايشان را فراهم خواهد ساخت. بنابراين اين نوع مدل مشاركت موضوعيت دارد گرچه مي‌تواند با مشاركت و كيفيت بالاتري محقق شود. در اين راستا كيفيت‌بخشي به تشكل‌هاي دانش‌آموزي پيشگامان و فرزانگان هلال‌احمر، بسيج و انجمن اسلامي و انجمن‌هاي علمي دانش‌آموزي بسترهاي ديگري است كه مي‌تواند سطح مشاركت دانش‌آموزان را از سطوح تزييني به سمت مشاركت واقعي هدايت كند. 

مدل دوم مشاركت، مشاركت محدود نام دارد. در اين نوع مشاركت هدف اصلي تامين منافع مشاركت‌كنندگان است، البته تا زماني كه منافع برنامه‌ريزان و مديران تهديد نشود. دامنه مشاركت در اجرا، تامين مالي و به شكل محدود در برنامه‌ريزي به رسميت شناخته مي‌شود و نگاه آن است كه كيفيت برنامه‌ها افزايش يابد، لذا از مشاركت‌كنندگان نظرخواهي صورت مي‌گيرد‌ گرچه به شكل جدي حق اعتراض و نظارت براي مشاركت‌كنندگان وجود ندارد، جريان اطلاعات معمولا و غالبا از بالا به پايين و به شكل اندك و به ندرت از پايين به بالا وجود دارد و پشتوانه نظري اين نوع مشاركت، ديدگاه كاركردگرايانه و فن‌سالارانه است كه گرچه مردم حق اظهارنظر دارند، اما در نهايت تصميم‌گيري با مديران و برنامه‌ريزان است.مشاركت از نوع محدود در آموزش و پرورش ايران نيز مرسوم است. مشاركت والدين و معلمان جاهايي كه طلب مي‌شود عموما از اين دست مشاركتند. مشاركت اوليا در قالب انجمن اوليا و مربيان يا مشاركت معلمان در قالب شوراي معلمان و شوراي مدرسه كه غالبا راهكار‌هاي اعلامي يا اعمالي از سوي وزارت و ادارات كل و روساي نواحي در اين شورا‌ها طلب گواهي و تاييد مي‌گيرد در حالي كه مشاركت معلمان و اوليا بايد مشاركتي بالاصاله و واقعي باشد. شوربختانه اينچنين نيست يا جنبه تشريفاتي دارد يا در شكل بهتر آن مشاركتي است محدود.   مدل سوم مشاركت، مشاركت واقعي است. اين نوع از مشاركت با هدف تامين منافع مشاركت‌كنندگان اتفاق مي‌افتد، دامنه مشاركت قلمروهاي مختلف را در برمي‌گيرد. مشاركت في‌نفسه موجب رشد فكري، رواني و اجتماعي و مدني شهروندان مي‌شود، نظرخواهي از مشاركت‌كنندگان وجود دارد، حق اعتراض و نظارت به رسميت شناخته مي‌شود، جريان اطلاعات دوسويه و فعال است. پشتوانه نظري اين نوع از مشاركت، ديدگاه مردم‌سالارانه و مشاركت مستقيم و مبتني بر منافع مشاركت‌كنندگان است، اين نوع مشاركت، مشاركت واقعي و پايدار است. اين مدل از مشاركت خود به سه دسته كلي تقسيم مي‌شود؛ مشاركت واقعي نمادين مثل تظاهركنندگان خياباني براي تكريم يا نفي يك موضوع يا پديده، مشاركت مقطعي مثل شركت در انتخابات و مشاركت واقعي مستمر و پايدار مثل مشاركت مردم در قالب تشكيلات مثلا احزاب، انجمن‌ها، تشكل‌هاي علمي، صنعتي و غيردولتي.   مشاركت واقعي از چند ويژگي برخوردار است، اين نوع از مشاركت، مشاركتي است تقاضامحور و نه عرضه‌محور، مشاركتي است با مردم نه براي مردم و مشاركتي است مستمر، تشكيلاتي و منظم نه توده‌وار اتميزه شده و پراكنده، در صورتي كه مدل مشاركتي واقعي و از نوع خصوصا مشاركت واقعي مستمر و نظام‌مند باشد به‌طور طبيعي از ميزان اثر‌گذاري بيشتري نيز برخوردار خواهد بود. چنين مشاركتي شاه‌كليد ارتقاي كيفيت است، سرعت پروژه‌ها را مضاعف مي‌سازد و از حيث اقتصادي و اجتماعي موفقيت زيادي را موجب خواهد شد و موجبات افزايش سرمايه اجتماعي و سلامت اجتماعي را نيز فراهم خواهد ساخت.  مشاركت واقعي و نظام‌مند آثار و كاركردهاي مناسب بسياري دارد. اين نوع مشاركت موجب افزايش مسووليت‌پذيري، فعال كردن ذي‌نفعان و مشاركت‌كنندگان، افزايش و ارتقاي كيفيت، همگرايي و دفاع همگان از تصميم‌گيري، نزديكي مسوولان، برنامه‌ريزان، مديران و ساير سطوح جامعه، افزايش كارايي مديريتي، احساس تعلق خاطر ذي‌نفعان به طرح و برنامه‌ها، كاهش تعارضات ستاد تا صف، معلمان و مديران و اوليا و دولت و جامعه خواهد شد، زمان اجراي پروژه‌ها را كوتاه كرده و نيز رشد و آگاهي مشاركت‌كنندگان را موجب خواهد شد و اين همه موجب ارتقاي‌ سلامت و سرمايه اجتماعي جامعه و نظام تعليم و تربيت خواهد شد. مشاركت اثربخش مشاركتي است واقعي و انواع ديگر مشاركت شكل‌هاي كامل و واقعي از مشاركت نيست و مخلوقات ناقص‌الخلقه مشاركتند. در نظام تعليم و تربيت مشاركت معلمان، مديران مدارس، كارشناسان، اوليا و دانش‌آموزان بايد از اين مدل مشاركت باشد كه با تاسف عميق اينچنين نيست. ايجاد سازمان معلمان و پارلمان معلمان نقش‌دهي واقعي در قالب تشكل‌هاي دانش‌آموزي و شوراها و مجلس دانش‌آموزان و نيز بازگشت به نقش واقعي انجمن اوليا و مربيان كه مشاركت آنها را فراتر از مشاركت مالي تمهيد كند و نيز نظام واقعي پيشنهادات براي كاركنان و مدرسه‌محوري مي‌تواند نمونه‌هايي از مشاركت واقعي در نظام آموزش و پرورش تلقي شود.

منبع: روزنامه اعتماد 25 آبان 1402 خورشیدی