1

معمای خودکشی دانش‌آموزان آبدانان

زين سوز نهان خلق به جز آه نديدند

فاطمه كريم‌خان

در روزهاي منتهي به هفته اول آذر ماه سال جاري، چند دانش‌آموز دختر و اقلا يك پسر در استان ايلام جان باخته‌اند. چهار نفر آنها در يك محله زندگي مي‌كردند و هم‌مدرسه بوده‌اند، دليل مرگ همه آنها «خودكشي» اعلام شده است.

در رسانه‌هاي محلي ايلام از ششم آذر ماه به بعد اخباري در مورد «اپيدمي خودكشي» ديده مي‌شود، تابناك ايلام، در تاريخ ششم آذر 1402، ساعت هشت صبح گزارشي را منتشر كرده كه با عبارت «طي يك ماه اخير چندين مورد خودكشي در بين قشري خاص و با رنج سني مشخص در شهر آبدانان رخ داده كه قابل تامل و رعب‌انگيز است»، آغاز شده است. در اين مطلب كه به قلم «بهروز مرداني» نوشته شده، از نقش‌آفريني كم رسانه‌ها در مورد مساله بازتاب اخبار خودكشي گلايه و تاكيد شده است كه «امروزه تاثيرگذاري رسانه از خانواده كه از آن به عنوان بيان محكم ياد مي‌شود و همچنين مدرسه به عنوان شكل‌دهي مسير زندگي به مراتب بيشتر بوده و بر كسي پوشيده نيست، لذا انكار رسانه‌ها و محرم ندانستن آنها نه تنها كارساز نبوده، بلكه ممكن است مشكل‌ساز شود. موضوع خودكشي كه از پيچيدگي‌هاي خاصي برخوردار است و نياز به آموزش دارد؛ چرا رسانه‌ها نبايد در كارگاه‌هاي آموزشي يا جلسات روانشناسي حضور داشته باشند. اما موضوعي به اين مهمي كه شهر را درگير و خانواده‌ها را داغدار و مضطرب و نگران كرده، چرا مسوولان استاني و كشوري بي‌خبر از آن باشند و اگر اطلاعي دارند چرا در اين مدت ورود نكرده و اقدام خاصي صورت نگرفته است؟ شايعاتي كه در سطح شهر مطرح است را چه كسي بايد پاسخگو باشد؟» به نظر مي‌رسد آقاي مرداني در اين يادداشت تا حدودي از آنچه رخ داده است، پرده برمي‌دارد. با اين حال، بحث در همين جا متوقف نمي‌شود. 
بررسي‌هاي «اعتماد» نشان مي‌دهد در پنجاه روز گذشته پنج دانش‌آموز دختر و پسر متوسطه اول و دوم در آبدانان خودكشي كرده‌اند. «فايز سعادت» آن‌طور كه همسايه‌ها مي‌گويند به تازگي ديپلم گرفته بود و براي درجه‌داري اقدام كرده بود، اما رد شد، در هفته آخر مهر ماه خودش را‌ دار زده است. «باران قمبري»، دانش‌آموز متوسطه اول، اواخر مهر ماه به همين روش خودكشي كرده است. «ساناز قمبري» كه دبيرستان را به تازگي تمام كرده و دخترعموي باران بوده است، در چهلم باران خود را حلق‌آويز كرده. «آنيتا نوري» هفده ساله بوده كه در اوايل آذر ماه خودكشي كرده و دهم دي ماه، چهلم او است. دختر ديگري به نام خانوادگي «عبداللهي» كه سال دوم دبيرستان بوده هم در همين هفته‌ها به همين دليل جان باخته است. 
«حرمت‌الله موسوي‌مقدم»، خبرنگار محلي در آبدانان در مورد اخبار خودكشي‌هاي اخير در اين شهر مي‌گويد كه چهار خانواده از پنج خانواده‌اي كه دختران‌شان در كمتر از دو ماه گذشته خودكشي كرده‌اند را مي‌شناسد. او مي‌گويد: «اين خانواده‌ها از نظر مالي در فشار نبودند، بچه‌ها به مدرسه مي‌رفتند و دو تاي آنها هم چادري بودند. ايلام براي سال‌ها يكي از بالاترين آمارهاي خودكشي در كشور را داشته، اما آنچه الان در حال رخ دادن است، موضوع ديگري است.»
«خانم مرادخاني»، معاون اجتماعي فرماندار آبدانان هم اين مساله را تاييد مي‌كند: «آنچه موجب نگراني شده، اين است كه اين دانش‌آموزان به يك شكل واحد خودكشي كرده‌اند.» 
«بهروز مرداني»، خبرنگار محلي كه در اين مورد با «اعتماد» گفت‌وگو كرده، مي‌گويد: «جو بدي در شهرستان حاكم شده. حرف زدن در اين مورد مي‌تواند گرفتاري‌هايي به همراه داشته باشد. ما هم از اين وضعيت ناراحت هستيم و فكر نمي‌كنيم سكوت رسانه‌ها به كسي كمكي بكند؛ در هفته‌هاي اخير وزير كشور و استاندارش به اينجا آمده‌اند، مسوولاني از بهزيستي به اينجا آمده‌اند و مدام قول پيگيري مي‌دهند، اما تنها حرف مي‌زنند و مي‌روند. نگراني از اين است كه خودكشي‌هاي مشابه ديگري در روزهاي آينده هم اتفاق بيفتد. چه كسي بايد در اين مورد مسووليت قبول كند؟» 
در گزارش ايرناي ايلام به تاريخ چهاردهم آذر ماه از قول مديركل امور اجتماعي استانداري ايلام آمده است كه «طبق بررسي‌هاي علمي و پژوهش‌هاي ميداني، ريشه ۵۰ درصد از علل خودكشي‌‌ها و آسيب‌هاي اجتماعي در وجود تعارضات بين جوانان و نسل‌هاي گذشته است». در ادامه همين گزارش كه مشروح اظهارات اعضاي حاضر در نشست كارگروه آسيب‌هاي اجتماعي استان ايلام در شهر آبدانان است به اين مساله اشاره شده است كه «در چند ماه گذشته تعداد زيادي از مردم آبدانان به خصوص (چهار نفر از نوجوانان دانش‌آموز) با انگيزه‌هاي ناشناخته از طريق حلق‌آويز كردن، دست به خودكشي زده‌اند». در اين گزارش از قول محمد رحماني، فرماندار شهرستان آبدانان آمده است كه «با توجه به سبك و سياق، شباهت‌ها و اصول و ابزار مورد استفاده افراد خودكش (كساني كه مرتكب خودكشي مي‌شوند)، حساسيت‌هايي در بين مردم ايجاد شده و به همين علت همه مديران، متوليان، افراد نخبه و كارشناسان بايد تمام تلاش و امكانات خود را در اين راستا به كار گيرند تا بتوانيم هر چه سريع‌تر به وضعيت كنوني پايان دهيم.» و خبر داده شده است كه «چهار گروه كارشناسي براي بررسي آسيب‌هاي اجتماعي در آبدانان تشكيل شده است».
از ميان خانواده‌هايي كه فرزندشان را در روزهاي اخير از دست داده‌اند، پدر ساناز قمبري، دانش‌آموزي كه اوايل آذر ماه جان باخته، يكي از كساني است كه حاضر است در مورد آنچه رخ داده حرف بزند. او در مورد خانواده و دخترش مي‌گويد: «در سال‌هاي 66 و 67 وقتي منافقين به ايران حمله كردند، از كنار تل‌هاي جنازه مردم رد شده‌ام، اما از وقتي اين اتفاق پيش آمده زانوهايم مي‌لرزد، نمي‌توانم روي پا بايستم. حق ما كه جلوي دشمن ايستاديم، اين نبود كه سرنوشت بچه‌هاي‌مان چنين باشد. ما خانواده بسته‌اي نبوديم، من سه بچه دارم، اين يكي ته‌تغاري بود، آن دو تاي ديگر ازدواج كرده‌اند و رفته‌اند، ساناز در خانه آزادي داشت، همه‌ چيز به ميلش بود. بسيار بچه درس‌خواني هم بود. در يك‌سال و نيم گذشته تمام فكر و ذكرش درس بود. مدام نگران بود كه معدل و كنكورش چطور مي‌شود، نمره رياضي‌اش 19.75 بود. نگران بود كه با اين نمره‌ها و در اين مدرسه‌ها كه در اينجا هست، نتواند دانشگاهي كه مي‌خواهد قبول شود. مي‌گفت اينها پارتي‌بازي مي‌كنند و آخرش هم هيچ چيز به ما نمي‌دهند. مي‌گفت معلم رياضي‌ام براي اينكه نمره آشناي خودشان بهتر شود، به جاي بيست به من 19.75 داده است.» 
آقاي قمبري در مورد بچه‌هاي ديگري كه در اين مدت در محله خودكشي كرده‌اند هم مي‌گويد: «پدر باران، روانشناس است، مادرش كارمند بانك است، آنها فقير نبودند. اما اينجا همه فقير هستند. من خودم در اين سن و سال از هشت صبح كار مي‌كنم تا شش بعدازظهر. نه كاري براي جوان‌ها هست، نه اميدي كه از اينجا بروند. اين بچه، فايز سعادت را ببينيد. در محل به سرش قسم مي‌خوردند. خانواده‌اش فقير هستند، رفتن به نظام تنها اميدش بود. بعد اين را ردصلاحيت كردند. این بچه خیلی صالح بود. ولي چه شد؟ خودكشي كرد.» 
آقاي نوري، عموي آنيتا نوري، دختر 17 ساله ديگري كه يك ماه پيش خودكشي كرده است، مي‌گويد: «آنيتا هيچ مشكل درسي و خانوادگي نداشت، پدرش مدير مدرسه و مادرش كارمند بودند. نه مشكل مالي داشتند، نه مساله احساسي در ميان بود، نه براي درس خواندن در فشار خاصي قرار داشت. همه‌ چيز براي او فراهم بود، پدرش او را غرق محبت كرده بود و به او مي‌گفت تنها كاري را انجام بده كه حال دل خودت خوب باشد. آنيتا با باران و ساناز قمبري هم‌مدرسه‌اي بود و درست به همان شيوه‌اي كه آنها خودشان را كشته‌اند، خودكشي كرده است، در حالي كه روي كتاب شيمي‌اش يك يادداشت گذاشته و نوشته بود: «شرمنده‌ام كه بچه خوبي براي شما نبودم.» و يك قلب كشيده بود.» 
آقاي نوري در مورد اوضاع خانواده برادرش كه فرزندشان را از دست داده‌اند، مي‌گويد: «آنها هم حال خوبي ندارند. جلسات زيادي در فرمانداري تشكيل شده و كارگروه‌هايي براي بررسي مساله ايجاد شده است، اما ما فكر نمي‌كنيم آنها بتوانند دليل واقعي اين حوادث را پيدا كنند. ما گوشي‌هاي بچه‌ها را گشته‌ايم، تمام چيزهايي كه پيدا كرديم در مورد درس است. حالا مي‌گويند ممكن است نهنگ آبي يا مريم خونين در اين ماجرا دخيل باشند، اما به هر حال ما فكر نمي‌كنيم كه كسي بتواند بفهمد كه واقعا چه اتفاقي رخ داده است.»
نهنگ آبي، يك بيانيه عليه روانشناسي جريان اصلي است كه توسعه‌دهنده آن در زمان طراحي‌اش ادعا كرده بود با اين بازي مي‌تواند نوجوانان را قانع كند كه دست به اعمال خشونت‌آميز عليه ديگران و خودشان بزنند و تا مرحله خودكشي هم پيش بروند. اينكه اين بازي واقعا منجر به خودكشي نوجوانان شده يا نه، هرگز ثابت نشده است. بازي مريم خونين هم يك بازي ترسناك با محتواي برگرداندن يك كودك رها شده در جنگل به خانواده است. سناريوي اين بازي بسيار مختصر است و بعد از هر سه دقيقه بازي، كاربر را از صفحه بيرون مي‌اندازد و تا بيست و چهار ساعت بعد امكان برگشتن به بازي را نمي‌دهد. برنامه بازي طوري نوشته شده است كه كاربران آن در طول بازي در نيمه شب تماس‌هاي تلفني ضبط شده دريافت مي‌كنند كه در آن يك صداي ناشناس پيام «كار ما با تو هنوز تمام نشده» را مي‌خواند. اين بازي بيشتر از آنكه تاثيري بر صدمه به بازيكنان داشته باشد، به عنوان يك بازي ترسناك شناخته مي‌شود. به هر حال، خانواده قربانيان اخير در شهر آبدانان اشاره‌اي به اينكه بچه‌هاي‌شان درگير اين بازي‌هاي اينترنتي يا برنامه‌هاي مشابه آن بودند، نكرده‌اند. 
جو شهر آبدانان متاثر از خودكشي‌هاي اخير است، مي‌گويند خانواده‌ها از ترس اينكه اتفاق مشابهي براي فرزندان‌شان بيفتد، درگير اين هستند كه چگونه امكان تقليد خودكشي‌هاي رخ داده در ماه‌هاي اخير را به حداقل برسانند. اين مساله كه چهار دختري كه خود را حلق‌آويز كرده‌اند در يك مدرسه درس مي‌خوانده‌اند، باعث شده است نگراني‌هاي زيادي در مورد سلامت رواني باقي بچه‌هاي مدرسه و همين طور نگراني‌هاي جدي در مورد سلامتي مردم شهر به وجود بيايد. با در نظر گرفتن اينكه خودكشي‌ها يكي بعد از ديگري در چهلم قرباني قبلي رخ داده، نزديك شدن به چهلمين روز درگذشت آنيتا بر اين نگراني‌ها اضافه كرده است. 
خانم مرادخاني، مسوول امور اجتماعي فرمانداري آبدانان مي‌گويد: «فرمانداري فقط در يك ماه گذشته، هشت جلسه در مورد اين مساله برگزار كرده است. خودكشي در ايلام و شايد در تمام ايران چيز تازه‌اي نيست. شهر آبدانان ممكن است در اين شاخص در جايگاه اول، سوم يا دهم يا صدم باشد. مساله اين است كه خودكشي‌هاي اخير همه به يك شكل رخ داده‌اند و به همين دليل نگراني‌ها افزايش پيدا كرده است. با اين حال، اين مساله مسلم است كه پاي عاملي مربوط به سلامت روان در ميان است. به هر حال ما تلاش‌هايي كرده‌ايم. تيم‌هايي براي ارزيابي موقعيت تشكيل داده‌ايم. اعضاي اين تيم‌ها با خانواده كساني كه در اين حوادث جان باخته‌اند، در تماس هستند.»
مي‌گويند مسوولاني از بهزيستي براي سرك كشيدن به اوضاع خانواده‌هايي كه بچه‌هاي‌شان را از دست داده‌اند، مراجعه كرده‌اند. دو خانواده از خانواده‌هاي جان‌باختگان مايل نبودند با آنها صحبت كنند، ديگران مي‌گويند: «حرف زدن با آنها مشكلي را حل نمي‌كند، وقتي كار نيست، وقتي كارخانه نيست، اميدي هم نيست، بيايند بپرسند، چه فايده‌اي دارد؟ مگر چيزي عوض مي‌شود؟»
فارغ از اظهارات رسمي مسوولان و كارگروه‌هايي كه مردم مي‌گويند مشكلي را هم حل نمي‌كند، بايد بدانيم كه اين اولين‌بار نيست در یک منطقه کوچک این اتفاقات می‌افتد، در يك منطقه كوچك بروز پيدا مي‌كند. مشابه آنچه در دو ماه گذشته در آبدانان رخ داده، سال 99 در رامهرمز در استان خوزستان ثبت شده است. سايت خبري انتخاب در بيست و ششم آبان 1399، در گزارشي خبر از شش خودكشي در مهر و آبان بين دانش‌آموزان رامهرمزي داده است. در اين گزارش اشاره شده كه يكي از دلايل خودكشي‌هاي رخ داده، فقر و دسترسي نداشتن به امكانات لازم براي شركت در كلاس‌هاي آنلاين بوده است. در آنجا هم نمونه‌هايي از خودكشي به شيوه حلق‌آويز كردن ديده شده است و اقلا در مورد يكي از دانش‌آموزاني كه خودكشي كرده، گفته شده كه علت خودكشي او، از دست دادن دوستش آن هم به واسطه خودكشي بوده است. 
اين مساله كه خودكشي يك نفر مي‌تواند روي تصميم به اقدام خودكشي در ديگران تاثير بگذارد، موضوعي است كه روانشناسان و بسياري از آسيب‌شناسان اجتماعي از آن به عنوان پديده «سرايت خودكشي» ياد مي‌كنند. فرض كساني كه معتقد هستند خودكشي مسري است، اين است كه به خصوص بچه‌ها از يكديگر تقليد مي‌كنند و در نتيجه وقتي مثلا در يك مدرسه يا يك محله خودكشي رخ مي‌دهد يا وقتي خودكشي يك آدم مشهور يا معمولي توجه قابل ملاحظه‌اي در رسانه‌ها دريافت مي‌كند، اين احتمال كه تعداد موارد ثبت شده از خودكشي‌هاي موفق و ناموفق افزايش پيدا كند، بيشتر مي‌شود. اما همچنان بايد در نظر داشت كه علت خودكشي كردن مردم، خودكشي كردن ديگران نيست. رابطه همبستگي، هر چند ممكن است بتواند به ما قدرت پيش‌بيني بدهد يا مانند آنچه امروز در آبدانان رخ داده است، نگراني‌ها در مورد تكرار يك رفتار را افزايش دهد، اما نمي‌تواند علت رفتارهايي مانند خودكشي را توضيح دهد. 
«الهام قاسمي‌نژاد»، كارشناس مسوول واحد سلامت رواني اجتماعي و اعتياد شبكه بهداشت آبدانان در مورد خودكشي اخير در اين شهر مي‌گويد: «آنچه ما از مصاحبه‌ها با اعضاي خانواده، نزديكان، همكلاسي‌ها و دوستان بچه‌هايي كه خودكشي كرده‌اند، مي‌دانيم اين است كه خودكشي در بين دختران دانش‌آموز، با خودكشي باران قمبري آغاز شده است. باران 13 ساله، دوست داشته آزادانه لباس بپوشد و آن‌طور كه برخي مي‌گويند بعضي رفتارهاي پسرانه داشته است، اين مساله باعث درگيري‌هاي مدام او با خانواده و به خصوص پدرش بوده. اين درگيري‌ها گاهي بسيار شديد بوده و منجر به آن شده است كه در تابستان پدر باران براي مدتي گوشي او را از او بگيرد و محدودش كند. خودكشي او بعد از يك مشاجره با پدرش رخ داده است. به اين صورت كه باران به طبقه بالاي خانه رفته و خودش را با شال حلق‌آويز كرده است. بعد از او، دوستش «افروز عبداللهي» به فاصله يك هفته از مرگ باران خودكشي كرده است. اين‌طور كه ما متوجه شديم باران يك دوستي نوجوانانه داشته است كه آن طور كه انتظار داشته، پيش نرفته و بعد از يك مشاجره كه منجر به آسيب ديدن دستش شده، پدرش از اين ماجرا مطلع شده و با او مشاجره كرده است. اين مشاجره، به مساله به هم خوردن آن رابطه دوستي و غم از دست دادن باران اضافه شده و افروز در يك رفتار تكانشي در كمد لباسش خودكشي كرده است. ساناز قمبري، دخترعموي باران كه از نظر تكنيكي دانش‌آموز محسوب نمي‌شود و مشغول درس خواندن براي كنكور بوده، قبلا هم با مساله وسواس درگير بوده، سومين نفري است كه خودكشي كرده است. او يك بار در خرداد امسال اقدام به خودكشي كرده كه ناموفق بوده است. در نهايت در چهلم باران وقتي خانواده براي مراسم از خانه بيرون رفته بودند، خودش را به همان شيوه دو دختر ديگر از بين برده است. آنيتا نوري، آخرين دختري است كه در هفته‌هاي گذشته در آبدانان خودكشي كرده است. او سال آخر دبيرستان بوده و اضطراب زيادي را تجربه مي‌كرده. به دليل اينكه برايش مهم بوده كه بهترين نمره‌ها را بگيرد. در مدرسه نمي‌توانسته دوستي پيدا كند و اين خشونت همكلاسي‌ها آنقدر شديد بوده كه در كلاس عملا تنها بوده است. تنها دوست او در يك مدرسه غيرانتفاعي درس مي‌خواند و وقتي به او پيشنهاد داده كه مدرسه‌اش را عوض كند، گفته از اينكه ديگران فكر كنند او چون شاگرد خوبي نيست به مدرسه غيرانتفاعي مي‌رود، خوشحال نبوده. دلش مي‌خواسته حتما در كنكور دندانپزشكي قبول شود و اين اضطراب‌ها و استرس‌هاي مدرسه و مشاجرات و جو بدي كه با گروه همكلاسي‌هايش تحمل مي‌كرده از حدود توانش خارج بوده است.» 
خانم قاسمي‌نژاد مي‌گويد كه شهر آبدانان از نظر رواج افكار خودكشي اوضاع خوبي ندارد، اما آنچه امروز موجب نگراني است، پايين آمدن سن شيوع افكار خودكشي و همين طور تكرار موارد مشابه خودكشي در شهر است: «سال گذشته در آبدانان 120 نفر اقدام به خودكشي كرده‌اند، امسال از فروردين تا شهريور، يازده دانش‌آموز اقدام به خودكشي كرده‌اند. بعد از مرگ باران، من با آموزش و پرورش صحبت كردم و به آنها توضيح دادم كه بعد از وقوع چنين حوادثي، معمولا تا شش مورد خودكشي ديگر ممكن است، رخ دهد. آن زمان توجه نكردند تا نمونه‌هاي بعدي اتفاق افتاد. تا پيش از اين اقدام به خودكشي بيشتر با قرص و سم مورچه و چيزهايي از اين دست بود، اما حالا هم، سن كساني كه دست به خودكشي مي‌زنند، كم شده است و هم شيوه حلق‌آويز كردن تكرار مي‌شود.» 
تمام كساني كه خودكشي مي‌كنند، به نوعي از درجه‌اي از بيماري‌ها و ناراحتي‌هاي رواني رنج مي‌برند، اما معني اين مساله آن نيست كه خودكشي صرفا مربوط به شرايط «سلامت روان فردي» است. همان‌طور كه اضافه وزن به تغذيه و سرطان به آلودگي‌هاي محيطي مربوط است، خودكشي هم تحت تاثير عوامل اجتماعي است كه كشف آنها مي‌تواند مسير بسيار سخت و دور از نتيجه باشد. آنچه روشن است، اين است كه كسي نمي‌داند خودكشي در كجا آغاز مي‌شود. ما تنها مي‌توانيم خودكشي را در نقطه پايان آن، يعني وقتي جسد سردي روي دست‌مان مانده است، از نزديك ببينيم. زماني كه كاري براي كسي كه از دست رفته نمي‌توان انجام داد و براي خانواده عزيز از دست داده هم كارهاي بسيار كمي مي‌توان كرد. 
٭اگر افكار خودكشي داريد، كمك واقعي مي‌تواند از بار مشكلات‌تان كم كند. شماره‌هاي تلفن 123 و 1480 مي‌توانند كمك‌هاي فوري ارايه كنند. سامانه‌هاي گفت‌وگوي آنلاين به زبان فارسي با جست‌وجوي امداد خودكشي در دسترس هستند.


   جو شهر آبدانان متاثر از خودكشي‌هاي اخير است، مي‌گويند خانواده‌ها از ترس اينكه اتفاق مشابهي براي فرزندان‌شان بيفتد، درگير اين هستند كه چگونه امكان تقليد خودكشي‌هاي رخ داده در ماه‌هاي اخير را به حداقل برسانند. اين مساله كه چهار دختري كه خود را حلق‌آويز كرده‌اند در يك مدرسه درس مي‌خوانده‌اند، باعث شده است نگراني‌هاي زيادي در مورد سلامت رواني باقي بچه‌هاي مدرسه و همين طور نگراني‌هاي جدي در مورد سلامتي مردم شهر به وجود بيايد. با در نظر گرفتن اينكه خودكشي‌ها يكي بعد از ديگري در چهلم قرباني قبلي رخ داده، نزديك شدن به چهلمين روز درگذشت آنيتا بر اين نگراني‌ها اضافه كرده است. 
   اين مساله كه خودكشي يك نفر مي‌تواند روي تصميم به اقدام خودكشي در ديگران تاثير بگذارد، موضوعي است كه روانشناسان و بسياري از آسيب‌شناسان اجتماعي از آن به عنوان پديده «سرايت خودكشي» ياد مي‌كنند. فرض كساني كه معتقد هستند خودكشي مسري است، اين است كه به خصوص بچه‌ها از يكديگر تقليد مي‌كنند و در نتيجه وقتي مثلا در يك مدرسه يا يك محله خودكشي رخ مي‌دهد يا وقتي خودكشي يك آدم مشهور يا معمولي توجه قابل ملاحظه‌اي در رسانه‌ها دريافت مي‌كند، اين احتمال كه تعداد موارد ثبت شده از خودكشي‌هاي موفق و ناموفق افزايش پيدا كند، بيشتر مي‌شود. اما همچنان بايد در نظر داشت كه علت خودكشي كردن مردم، خودكشي كردن ديگران نيست.

گمشده آسيب‌شناسي خودكشي نوجوانان در آبدانان

شیوا دولت آبادی

خودكشي نوجوانان در آبدانان را مي‌توان با مولفه‌هاي متفاوتي توضيح داد. فقر، معمولا يكي از عواملي است كه بر خودكشي تاثيرگذار است. به انتها رسيدن ناشي از فقر و نبود چشم‌اندازي در مورد تغيير وضعيت مي‌تواند يكي از دلايل خودكشي باشد، اما روشن است كه در آنچه در آبدانان رخ داده، فقر عامل اصلي موثر بر خودكشي نوجوانان نبوده است.
حمايت نشدن از طرف خانواده، فهميده نشدن از طرف خانواده و گروه‌هاي دوستان هم مي‌تواند در سوق دادن افراد به سمت خودكشي عامل موثري باشد، اما همين حمايت، سطح و ميزان آن و نحوه ابراز آن مي‌تواند جنبه آسيب‌شناسانه پيدا كند. به هر حال در ماجراي خودكشي‌هاي آبدانان، هر چند مساله روابط خانوادگي مي‌تواند يكي از دلايل باشد، به نظر، دليل اصلي حادثه نيست. 
عوامل ديگري را هم مي‌توان در مورد خودكشي نوجوانان مورد اشاره قرار داد، مسائلي كه بسياري از خانواده‌هايي كه نوجوان دارند با آن درگير هستند، مي‌تواند فكر خودكشي را در بچه‌ها ايجاد كند يا تقويت كند. اما بايد بدانيم كه هيچ كدام اين دلايل نمي‌تواند علت اصلي و تام خودكشي در نوجوانان باشد. 
آنچه در مورد آبدانان مي‌دانيم، اين است كه حال و هواي يأس و نااميدي بر شهر حاكم شده است. اين مساله كه مردم و برخي خانواده‌هاي جانباختگان نمي‌خواهند در مورد آنچه رخ داده است صحبت كنند، از نااميدي جاري در فضاي كلي شهر ناشي مي‌شود. مردمي كه در مورد حادثه صحبت مي‌كنند هم در اشاره به وضعيت مي‌گويند: «وقتي كار نيست، كارخانه نيست، جو شهر مسموم است و چشم‌اندازي براي تغيير وضعيت نيست، حرف زدن چه فايده‌اي دارد.» اين اظهارنظرها فضاي كلي كه منجر به خودكشي مي‌شود را شفاف مي‌كند. 
در مواجهه با مساله خودكشي نوجوانان البته اقداماتي مي‌توان انجام داد؛ يكي از آنها اين است كه پيشگیري را از مدارس آغاز كنيم، با نوجوانان و خانواده‌هاي آنها در مورد اينكه آنها در چه مرحله‌اي از رشد هستند و اين مرحله چه مختصات و شرايطي دارد و چگونه بايد با آن كنار آمد حرف بزنيم، اين از كارهاي مهمي است كه مي‌توان در مورد پيشگيري از خودكشي نوجوانان انجام داد. تاكيد به اينكه آدم‌ها در برخي مقاطع زندگي‌شان آسيب‌پذيرتر هستند و اين آسيب‌پذيري را مي‌توان درك كرد و با آن كنار آمد، يكي از آموزش‌هايي است كه بايد به نوجوانان و خانواده‌هاي آنها داده شود. نوجوانان امروز دسترسي‌هاي خيلي خوبي به منابع اطلاع‌رساني دارند، اما اين مساله به آن معني نيست كه از آنچه در حال وقوع است واقعا مطلع هم هستند. يكي از چيزهايي كه بايد نوجوانان و خانواده‌هاي آنها در موردش آموزش ببينند، آموزش در مورد سلامت روان خود است. اين بحث با خودشناسي‌هايي كه امروز بسيار هم باب شده، متفاوت است و از توصيه‌هاي آن، اين است كه افراد ياد بگيرند خودشان را در دراز مدت، از فاصله دور و با فكر كردن به اينكه بعد از اين مقطع چه وضعيتي خواهند داشت، نگاه كنند. والدين بايد بياموزند كه نوجوانان خود را با نظر به دوران نوجواني خودشان نگاه كنند. به ياد بياورند كه در دوران نوجواني چه چالش‌ها و درگيري‌هايي داشتند و به اين مساله فكر كنند كه وقتي از آن چالش‌ها و همين طور از اين وضعيت تازه عبور كردند، چه اتفاقي رخ داده است. 
چنين رويكردهايي بر چشم‌انداز بچه‌ها در مورد خودشان و در مورد زندگي‌شان تاثير دارد. نوجواني دوراني همراه با هيجان‌هاي كنترل‌شده و كنترل‌نشده است. اينكه چه مي‌شود و چه خواهد شد، مي‌تواند تا حدودي چشم‌اندازي براي بچه‌ها ايجاد كند كه به آنها در كنترل اين هيجان‌ها كمك كند. 
اما همزمان بايد در نظر داشت كه نااميدي مساله‌اي نيست كه به يك نسل يا يك وضعيت سني يا موقعيت رشدي وابسته باشد، نااميدي را مي‌توان همه جا و در همه آدم‌ها ديد، اما نوجوانان وقتي نااميد مي‌شوند، به دليل هيجان‌هايي كه خاص موقعيت رشدي آنهاست و به دليل رفتارهاي هيجاني كه دارند، ممكن است بيشتر دست به خودكشي بزنند. در چنين شرايطي الگوهايي كه ممكن است بچه‌ها با آن رو به رو بشوند، مي‌تواند در انتخاب آنها در مورد خودكشي موثر باشد يا بر تسهيل اين تصميم اثر بگذارد. بنا بر اين قصد من اين نيست كه مولفه‌هاي محيطي را دست كم بگيرم، اما مي‌خواهم به اين مساله تاكيد كنم كه كسي كه اميدوار است، خودكشي نمي‌كند. 
دانته در كمدي الهي فرازي دارد كه درآن مي‌گويد: «اگر اميد نداري، به جهنم خوش آمدي.» اين جوهر اصلي مساله خودكشي را براي ما روشن مي‌كند. ما در موقعيتي هستيم كه نياز داريم هم براي كودكان و نوجوانان و هم براي بزرگسالان اميد ايجاد كنيم. درست است كه آگاهي دادن به نوجوانان و والدين آنها و همين طور به مردم به صورت عمومي مهم است و نبايد در مورد آن كوتاهي كرد، اما بايد به خودمان هم تذكر بدهيم كه اگر فضاي حاكم بر زندگي نوجوانان و به‌طور كلي بر زندگي مردم، فضاي اميدوارانه‌اي باشد، از تعداد خودكشي‌ها كاسته خواهد شد.
روانشناس و مديرعامل 
انجمن حمايت از حقوق كودكان

منبع: روزنامه اعتماد 3 دی ماه 1402 خورشیدی