به امید آزادی روزنامهنگاران و فعالان سیاسی زندانی
گزارش ميداني «اعتماد» از آزادي نيلوفر حامدي و الهه محمدي
گروه سياسي| از شنبهشب كه خبرهايي در برخي كانالهاي خبرنگاري درباره احتمال آزادي نيلوفر حامدي و الهه محمدي دست به دست چرخيد تا عصر روز يكشنبه كه رسما خبر آزادي اين دو خبرنگار منتشر شد، فضاي رسانهاي كشورمان درگير بيم و اميدي متناقض شد. نگراني و بيمي از اينكه باز هم ردپاي اخبار جعلي و اميدهاي واهي در ميان باشد و خبري از آزادي در ميان نباشد و اميدي شيرين درباره اينكه شايد اينبار اتفاق متفاوتي در ميان باشد و خبرنگاران در بند آزاد شوند، اما با گذشت 408 روز از بازداشت اين دو خبرنگار در بند، نهايتا خبر آزادي آنها با وثيقه 10ميلياردي رسما رسانهاي شد. بلافاصله پس از انتشار اين خبر، فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي واكنشي فراگير به اين خبر نشان دادند و عكس و خبر آزادي نيلوفر والهه وايرال شد. بازار تبريك و شادباش حسابي گرم شد و اميدواري براي آزادي ساير زندانيان و صدور احكام آزادي وسعت گرفت. هرچند برخي تلاش كردند اين آزادي را مرتبط با فضاي خاص پيشا انتخاباتي تحليل كنند و تفاسير عجيب از دل آن بيرون بكشند، اما براي روزنامهنگاران و اهالي رسانه، خانواده اين دوستان و عموم مردم همين كه نيلوفر و الهه بيرون از اوين زير آسمان شهر باشند، كفايت ميكرد. زنگهاي تماس يكييكي به صدا در آمدند، همكاران جدا از اينكه آزادي اين دو خبرنگار را به هم تبريك ميگفتند به دنبال راههايي براي ارتباط با نيلوفر و الهه بودند. سرانجام گوشي محمدحسين آجرلو، همسر نيلوفر زنگ خورد و صداي محمدحسين از پشت گوشي شنيده شد. خوشحال و خرسند از آزادي همسرش اعلام كرد كه اميدوار است روز و روزگاري از راه برسد كه خبر آزادي قطعي نيلوفر را مخابره كند. تماس بعدي با شهاب ميرلوحي يكي از وكلاي الهه محمدي برقرار شد؛ او هم با احتياط سخن ميگفت و تنها اعلام كرد كه اين آزادي با مساعدت مسوولان قضايي و با قرار وثيقه بوده است. ميرلوحي در عين حال خبر داد كه هر نوع اطلاعرساني در اين زمينه طي روزهاي آينده اعلام ميشود. او از روزنامه اعتماد به عنوان يكي از رسانههايي كه در زمينه اطلاعرساني خبرنگاران در بند، تلاش بسياري كرده بود، تشكر و اظهار اميدواري كرد كه در آينده اخبار خوش آزادي ساير روزنامهنگاران و فعالان سياسي شنيده شود.
آزادي الهه محمدي و نيلوفر حامدي بعد از 17 ماه
محسن آزموده| عصر يكشنبه بيست و چهارم ديماه روز شادي براي روزنامهنگاران ايراني بود. الهه محمدي و نيلوفر حامدي بعد از گذشت 17 ماه با قرار وثيقه از زندان اوين آزاد شدند. از شنبه شب خبرهايي به صورت درگوشي در ميان برخي اصحاب رسانه دست به دست ميشد كه گويا قرار است اين دو خبرنگار آزاد شوند، اما همه ساكت بودند و هيچكس جرات نميكرد خبر را منتشر كند. تا نزديك ظهر روز يكشنبه، همچنان همه چشمانتظار بودند و برخي از روزنامهنگارها در شبكههاي اجتماعي، پيامهايي كوتاه و مبهم منتشر ميكردند كه خبر خوشي در راه است. از حدود ظهر بالاخره معلوم شد كه خبر جدي است و به راستي قرار است الهه و نيلوفر آزاد شوند. خانوادههاي اين دو روزنامهنگار، همسر و پدر و مادر و خواهر الهه و همسر و مادر نيلوفر به همراه شمار زيادي از همكاران و روزنامهنگاران و دوستان اين دو، از ظهر جلوي در زندان اوين جمع شدند. به گفته بستگان اين دو روزنامهنگار، خبر تعيين وثيقه ساعت هشت شنبهشب در سامانه ثنا ابلاغ شده بود. شعبه 31 دادگاه تجديد نظر استان تهران براي هر يك از آنها مبلغ 10 ميليارد تومان وثيقه صادر كرده است. از حدود ساعت يك و نيم، حوالي در خروجي اوين پر بود از روزنامهنگاراني كه چشمانتظار آزادي دوستان خود بودند. ماموران زندان براي جلوگيري از تجمع و شلوغي، جماعت را به سمت شمال بزرگراه يادگار امام هدايت كردند. همه در ماشينهاي خود نشسته بودند و بيم و اميد در چشمها و چهرههاي هر يك به چشم ميخورد. خودروهاي رهگذري كه از مسير يادگار جنوب به سمت چمران حركت ميكردند، از مواجهه با اين جمعيت نگران متعجب بودند و بعضا ميپرسيدند كه چه خبر است. بالاخره حدود ساعت 4 عصر، خبر آمد كه قرار است الهه و نيلوفر بيرون بيايند، اما نه مثل همه آزاديها از در كوچك بالاي پلهها. سعيد پارسايي و محمد حسين آجورلو را صدا كردند تا داخل بروند و همسرانشان را همراهي كنند و آنها را با ماشينهاي خودشان به سمت جمعيت منتظر ببرند. بالاخره ثانيههاي دلهرهآور انتظار به سر آمد و نيلوفر و الهه سوار بر ماشين همسرانشان آمدند. من داشتم با زحمت به سمت تقاطع كوچه هشت بهشت با خيابان بهاران ميدويدم كه ناگهان صداي فرياد و سوت را شنيدم. بر سرعت خود افزودم تا از قافله عقب نمانم. جمعيت به سمت ماشينها دويدند. انبوه روزنامهنگاران دو دوست و همكار خود را در آغوش گرفتند. شادي در فضا موج ميزد. ماشينهاي رهگذري كه از كنار جمعيت شادمان ميگذشتند، با تعجب ميپرسيدند چه خبر است و وقتي ميگفتيم كه دو روزنامهنگار آزاد شدند، خوشحال ميشدند و بوق ميزدند. بياغراق همه الهه محمدي و نيلوفر حامدي را ميشناختند. شادي و شعف در چهره گشوده خانوادهها موج ميزد. بساط عكس گرفتن و در آغوش كشيدن داغ بود. بسياري با گوشيهايشان فيلم ميگرفتند. عكاسها جمعيت را به آرامش دعوت ميكردند. در ميان خوش و بشها و عكس گرفتنها، آرزوي آزادي ديگر روزنامهنگاران در بند به گوش ميرسيد. حضور پرشمار روزنامهنگاران و خبرنگاران از روزنامههاي شرق، همميهن، «اعتماد» و ساير رسانهها براي دو روزنامهنگار آزاد شده و براي خانوادههاي آنها قوت قلب بود. با آرزوي آنكه هيچ روزنامهنگاري در هيچ كجاي دنيا به دليل كار روزنامهنگاري در زندان نباشد. با اميد.
منبع: روزنامه اعتماد 25 دی ماه 1402 خورشیدی