1

از نسل روشنفکران دهه هفتادی

كوتاه درباره مصطفي ملكيان

محسن آزموده

دهه 1370 خورشيدي، دهه درخشش روشنفكري ايران بود و ظهور روشنفكراني از لوني ديگر. فرونشستن تب و تاب انقلاب، پايان جنگ و ديگر شدن راه و رسم حاكميت سياسي كه نخست با تغيير سياست‌هاي اقتصادي و عرضه رويكردهاي جديد در عرصه سياست بين‌الملل همراه بود، در عرصه فرهنگ هم تاثير گذاشت و در تحول سبك زندگي مردم، باز شدن فضا براي مطبوعات و نشر و تنوع و دگرديسي عرصه روشنفكري نمود يافت. روشنفكران ايراني از اواخر دهه 1360 و اوايل دهه 1370 مجال آن را يافتند نخست با نشر كتاب‌هاي تاليفي و ترجمه‌اي و مجلات روشنفكري و سپس با حضور در روزنامه‌هاي كثيرالانتشار و شركت در جلسات بحث و گفت‌وگوي آزاد در دانشگاه‌ها و انجمن‌ها و محفل‌هاي غيررسمي‌تر، سكوت خود را بشكنند و به بيان ديدگاه‌ها و نظرات خود بپردازند. ديگر عرصه روشنفكري مثل سال‌هاي پاياني دهه‌هاي 1340 و 1350 ملك طلق روشنفكران چپ‌گراي ارتدوكس و حزبي نبود، مثل دهه 1360 هم نبود كه عرصه فرهنگي تنها در اختيار اسلام‌گرايان انقلابي و طرفداران حاكميت باشد. جريان‌هاي روشنفكري در اين دهه تنوع و تكثري قابل ملاحظه يافتند، چپ‌گرايان نوگرا يا نوچپ‌گرايان، روشنفكران ديني، روشنفكران عرفي، پست‌مدرن‌ها، ملي‌گرايان، چپ‌گرايان قديمي، سنت‌گرايان، فرديدي‌ها، كانون نويسندگان مهم‌ترين اين جريان‌ها بود. درون هر كدام از اين جريان‌ها، افراد و گروه‌ها و زيرشاخه‌هاي متفاوتي قابل تمييز بود. 
بنا به سياست روز، جريان روشنفكري ديني پر سر و صداترين اين جريان‌ها محسوب مي‌شد. عبدالكريم سروش، محمد مجتهدشبستري و مصطفي ملكيان مهم‌ترين چهره‌هاي دهه هفتادي روشنفكري ديني بودند. نكته جالب توجه اينكه از ميان اين سه چهره، تنها عبدالكريم سروش تعبير روشنفكري ديني را قبول داشت و از آن دفاع مي‌كرد و مجتهدشبستري و مصطفي ملكيان هر يك به دلايلي با آن مخالف بودند و آن را نادرست و «پارادوكسيكال» مي‌خواندند. با اين همه اصطلاح‌هاي «روشنفكري ديني» و «روشنفكران ديني» در ميان جامعه رواج يافت و عموم براي اشاره اين روشنفكران و عموما روشنفكران و پژوهشگران نوگرايي كه يا خاستگاهي ديني داشتند يا در گفتار و نوشتارشان به مضامين ديني مي‌پرداختند، از اين تعابير استفاده مي‌كردند، البته در اين ميان برخي هم از تعابيري چون «نوانديش ديني» يا «دين‌انديش نوگرا يا متجدد» بهره جستند. در هر صورت انگ يا برچسب روشنفكر ديني يا نوانديشي بر اين چهره‌ها ماند، اگرچه برخي از آنها در ادامه در فكر و انديشه دچار تحولات اساسي شدند يا به حوزه‌هايي غير از مطالعات ديني پرداختند. 
مصطفي ملكيان چنانكه اشاره شد، يكي از اين روشنفكران يا نوانديشان ديني بود كه پيش از آن در دهه 1360 عمده زمان خود را به تحصيل و تدريس و فعاليت در قم گذرانده بود و به گفته خودش تا اوايل دهه 1370 دو دوره فكري يعني بنيادگرايي ديني، سنت‌گرايي را پشت سر گذاشت. او در نيمه نخست دهه 1370 به جريان نوانديشي يا روشنفكري ديني تمايل پيدا كرد و از ميانه اين دهه وارد مرحله اگزيستانسياليستي شد و در نهايت طرح فكري خود را با عنوان عقلانيت و معنويت ارايه كرد. پروژه يا طرحي فكري كه نزديك به ربع قرن است از آن سخن مي‌گويد و درباره آن مي‌نويسد و به مناسبت آن به حوزه‌هاي مختلفي چون فلسفه، عرفان، روانشناسي و مطالعات اديان پرداخته است. ملكيان در طول اين 25 سال، بلكه بسيار پيش از آن در دانشگاه‌ها و موسسات خصوصي به تدريس پرداخته و يكي از پيشگامان طرح مباحث كلام جديد، فلسفه اخلاق و روانشناسي دين در ايران محسوب مي‌شود. 
وجه بارز و متمايز مصطفي ملكيان در ميان ساير روشنفكران ديني دهه 1370 كه او را حتي از بسياري از چهره‌هاي ديگر اين جريان مثل محسن كديور، آرش نراقي، احمد قابل، ابوالقاسم فنايي و … متمايز مي‌سازد، حضور جدي و پر رنگ او به عنوان روشنفكر در عرصه عمومي فرهنگي ايران است. بسياري از روشنفكران يا نوانديشان ديني مثل عبدالكريم سروش و محسن كديور و آرش نراقي، در طول سال‌هاي دهه‌هاي 1380 و 1390 از ايران رفتند و اگرچه بعضا در ميان شاگردان و هواداران خود محفل‌هايي تشكيل داده‌اند و از طريق فضاي مجازي، گفتارها و نوشتارهاي خود را با علاقه‌مندان‌شان در ميان مي‌گذارند، اما ديگر در داخل كشور حضور ندارند و غير از حلقه پيگيران، مخاطباني عمومي و جوان و غيرمتخصص ندارند. برخي هم چون محمد مجتهدشبستري كنج عزلت گزيده‌اند و به كار پژوهشي و تحقيقاتي مشغولند و ديدگاه‌هاي تازه خود را از طريق فضاي مجازي با مخاطبان در ميان مي‌گذارند. 
ملكيان اما به‌رغم آنكه از تدريس و حضور در دانشگاه‌ها و موسسات دولتي منع شده و حضورش در محافل عمومي، بعضا با دشواري‌هايي همراه است، مهم‌ترين بازمانده نسل روشنفكران دهه هفتادي است كه كماكان به‌طور جدي در حوزه عمومي حضور دارد، براي مخاطباني عمومي سخنراني مي‌كند، با مطبوعات مكتوب اعم از روزنامه و مجله و رسانه‌هاي تصويري گفت‌وگو مي‌كند، كتاب‌هاي جديد را مي‌خواند و درباره آنها مي‌نويسد و در جلسه نقد و بررسي آنها شركت مي‌كند، براي مطبوعات داخل مي‌نويسد و از طريق فضاي مجازي به شيوه‌هاي مختلف، نظرات خود را با مخاطبان در ميان مي‌گذارد. او نسبت به رويدادهاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي روز هم بي‌تفاوت نيست و بعضا اظهارنظرهايي تند و بحث‌برانگيز مي‌كند. اين پيگيري و جديت و فعاليت مصطفي ملكيان، حتي اگر با ديدگاه‌هاي او موافق نباشيم، قابل احترام و ستايش‌برانگيز است. 

منبع:روزنامه اعتماد 7 بهمن 1402 خورشیدی