1

ذبح جمهوریت

علي باقري در گفت‌وگو با «اعتماد» از ردصلاحيت‌ها، ذبح جمهوريت و راه‌های عبور از مشکلات مي‌گويد

سياست‌ورزي به وقت انسداد

وضعيت خبرگان در خراسان جنوبي نمادي از شرايط انتخابات در كل كشور است

مهدي بيك اوغلي

در شرايطي كه برخي افراد و جريانات سياسي اصلاح‌طلب و ميانه‌رو به دنبال آن بودند تا از بطن مشكلات سياسي و تنگناها، مسيري براي كنشگري فعال و پويایي انتخاباتي فراهم سازند، ردصلاحيت حسن روحاني براي انتخابات خبرگان رهبري كه در ادامه ردصلاحيت گسترده نيروهاي اصلاح‌طلب و ميانه‌رو براي انتخابات مجلس شكل گرفت، مانند آب سردي، طرفداران مشاركت در انتخابات را در بهت و حيرت عميقي فرو برد. موضوع زماني عجيب‌تر شد كه خبر رسيد انتخابات خبرگان رهبري در استان خراسان جنوبي، پس از ردصلاحيت 4نامزد متقاضي تنها با يك نامزد (سيد ابراهيم رييسي) برگزار خواهد شد. يعني يك نامزد براي يك كرسي! وضعيتي كه برخي تحليلگران از آن با عنوان نماد و شيوه انتخابات 1402ياد كرده و انتخابات را مبتني بر آن تجسم مي‌كنند؛ انتخاباتي بدون امكان رقابت با حذف گسترده رقبا. به نظر مي‌رسيد گروه‌هاي اقليت ديگر روشن‌تر از اين نمي‌توانستند حرف خود را بزنند.اگر كسي اين پالس و پيام را به درستي دريافت نكند بايد در هوش و درايت او ترديد كرد. علي باقري فعال سياسي اصلاح‌طلب با اشاره به اين وضعيت اما از تداوم كنشگر اصلاح‌طلبانه مشاركت‌جويانه، تدريجي سخن مي‌گويد؛ شيوه‌اي كه تلاش مي‌كند از دل تمام بن‌بست‌ها و انسدادها و محروميت‌ها راهي به سمت بهبود و حيات دوباره جست‌وجو كند. براي درك اين واقعيت كه آيا دست يازيدن به يك چنين وضعيتي ممكن است يا نه؟ و آيا اصلاح‌طلبان از پس آن برخواهند آمد يا نه؟ نيازمند گذشت زمان است. به اعتقاد باقري اتفاقي كه امروز در انتخابات خبرگان خراسان جنوبي افتاده، يك نماد برجسته و نمايان از وضعيتي است كه انتخابات با آن روبه‌روست. يك نماد كامل از وضعيت همه انتخابات1402. برگزاري انتخاباتي بدون رقيب كه در آن یک نامزد براي يك كرسي وجود دارد.

با عدم تاييد صلاحيت حسن روحاني به نظر مي‌رسد معدود حلقه‌هاي ارتباطي ميان عموم مردم و حاكميت مسدود شده باشد. تحليل شما از اين شرايط چيست؟

آنچه در عالم واقع رخ مي‌دهد، تقريبا از چگونگي و چرايي وقوع رخدادهاي آينده ابهام‌زدايي كرده و ديگر ابهامي براي مردم و فعالان سياسي وجود نداشته و وضعيت براي همه شفاف شده است. شرايط كشور ديگر به گمانه‌زني نياز ندارد و نحوه برگزاري انتخابات كاملا مشخص شده است. تا مدتي قبل، اين ابهام وجود داشت كه آيا بناست ساز و كار برگزاري يك انتخابات رقابتي و مشاركتي در عمل فراهم شود يا نه؟ برخي ترديدها هم در اين ميان وجود داشت، اما امروز با رخدادهايي كه به وقوع پيوسته و چنانچه طي 2هفته اتفاق اصلاحي خاصي رخ ندهد (كه بعيد است تغييري رخ دهد) بستر برگزاري انتخابات، كاملا مشخص شده است. يعني به‌رغم نيازي كه كشور و جامعه به نشاط انتخاباتي و تحقق انتخاباتي پرمشاركت دارد و به‌رغم برخي اعلام سياست‌هاي قبلي كه حاكي از لزوم فراهم شدن ساز و كارهاي تامين اين نياز (مشاركت حداكثري) بود، آنچه در عمل در حال رخ دادن است، خلاف همه اين بايدهاست. حوادثي كه در روند بررسي صلاحيت‌ها رخ داده و پالس‌هايي كه به جامعه ارسال شده، تقريبا مشخص مي‌كند كه بنا نيست نيازهاي امروز جامعه ايران در بطن يك انتخابات رقابتي تامين شود.

شما از وقوع چنين شرايطي تعجب كرديد يا اينكه براي شما بهت‌آور بود؟

البته از قبل اين تحليل‌ها مطرح شده بودند كه يك جريان سياسي خاص در كشور وجود دارد كه بين يك انتخابات با نتايج مطلوب و قطعي و بدون ريسك براي خود با شكل‌گيري يك انتخابات پرنشاط و نسبتا آزاد و تقريبا مشاركتي براي اكثريت جامعه، مسير اول را انتخاب مي‌كند. در گذشته هم بسياري به اين نتيجه رسيده بودند، اما امروز با اطمينان بيشتري مي‌توان گفت كه يك جريان قدرتمند در كشور كه عملا سرنخ‌ها و مجاري قدرت را تحت امر و نفوذ قابل توجهي در نهادهاي تصميم‌ساز دارد، در حال رقم زدن چنين شرايطي براي كشور است.

نتيجه‌اي كه درباره آن صحبت مي‌كنيد و اين اقليت با نفوذ به دنبال تحقق آن هستند، چيست؟فقط پيروزي در انتخابات و جلوس بر صندلي قدرت؟ يا اينكه تبعات چنين انتخاباتي فراتر از اين گزاره‌هاست؟

به دست آوردن يك پيروزي مطلق، ولو به قيمت ذبح مشاركت گسترده، به قيمت بردن آبرو از تماميت نظام سياسي كشور و شرايط حاكم بر آن. اتفاقي كه امروز در انتخابات خبرگان خراسان جنوبي افتاده، يك نماد برجسته و نمايان از وضعيتي است كه انتخابات با آن روبه‌رو است. يك نماد كامل از وضعيت همه انتخابات. برگزاري انتخاباتي بدون رقيب، در شرايطي كه تبديل به متلك و مضحكه و جوك در افكار عمومي و نقد و ارزيابي در خارج از كشور و رسانه‌ها شده است. اما در عين حال هيچ حساسيت، تعصب و نگراني را در برخي محافل و جريانات سياسي داخل كشور برنمي‌انگيزد. اين جناح‌ها اساسا احساس نمي‌كنند، برگزاري چنين انتخابات بدون رقيبي، رخداد بد و نامطلوب براي جمهوريت نظام است. حتي خود اين جناح‌هاي سياسي مواجهه‌هاي عجيبي با موضوع داشته و متلك مي‌گويند. نمونه اين نوع برخوردها توييت نادري، مدير خبرگزاري جمهوري اسلامي است كه اعلام كرد، حسن روحاني را براي حوزه انتخابيه خراسان جنوبي تاييد كنيد تا هم مشكل او و مردم برطرف شود و هم مشكل انتخابات بدون رقيب ابراهيم رييسي!!! من نمي‌دانم اين توييت مطايبه است، متلك است، شوخي است؟ چيست؟هر چه كه باشد، تاسف‌بار است. ضمن اينكه حاكي از اعتماد به نفس و عدم نگران يك جريان سياسي در خصوص فقدان برگزاري يك انتخابات استاندارد و رقابتي است. گويي يك جريان سياسي اقليت نه تنها به دنبال تحقق يك انتخابات مشاركتي و رقابتي نيست، بلكه پلن اصلي خود را بر عدم تحقق چنين انتخاباتي قرار داده است. اين واقعيت به راي‌العين در پيش چشم ناظران داخلي، خارجي و جناح‌هاي سياسي و شخصيت‌هاي كشور در حال رخ دادن است.

اما پس از رخدادهاي اعتراضي سال 1401اغلب تحليلگران و اساتيد از ضرورت اصلاح، تغيير و به‌روزآوري نظام صحبت كرده بودند و حتي رييس قوه قضاييه هم از ضرورت گفت‌وگو ميان طيف‌هاي مختلف صحبت مي‌كرد، چرا هيچ نشانه‌اي از اين اصلاحات، تغييرات و ايجاد اين فضاي گفت‌وگو‌محور مشاهده نمي‌شود؟

چند حالت بر اين چرايي متصور است يا اين مقامات عاليرتبه نظام در وقت خود به دليل شرايط حساس كشور اين عبارات را بيان كرده بودند و اين سخنان نوعي گفتار درماني محسوب مي‌شد يا اينكه قدرت فائقه در نقاط ديگري شكل گرفته است. در واقع بايد قبول كرد كانون‌هاي متفاوتي از قدرت وجود دارد كه اجازه نمي‌دهند اين هدف‌گذاري‌ها كه به عنوان سياست از جانب مسوولان تراز اول نظام مطرح مي‌شوند، تحقق يابند. فكر نمي‌كنم، شكل ديگري بتوان براي اين رخدادهاي متناقض در نظر گرفت. يكي از اين 2دليل است. موضوعي كه قطعا به آن مي‌توان اشاره كرد، آن است كه راه‌هاي معقول حل مساله در كشور و حل مشكلات و بحران‌ها، مورد بي‌توجهي قرار گرفته‌اند.

اين تناقضات در ادامه چه شرايطي را در كشورمان ايجاد مي‌كند؟آيا شكاف و مشكلي براي سيستم به وجود نمي‌آيد؟

بدون ترديد مشكلاتي ايجاد مي‌شوند. وقتي سياست‌هاي رسمي اعلامي از ناحيه مقامات بلندپايه كشور (و نه صحبت‌هاي منتقدان و مخالفان) در خصوص آفات عدم شكل‌گيري يك انتخابات پرشور و پرنشاط مشاركتي و آفات نهادهاي برآمده از انتخابات حداقلي مورد بي‌توجهي قرار مي‌گيرد، طبيعي است كه كشور با مشكلات عديده‌اي از عدم مشاركت مردم مواجه مي‌شود. وقتي خود اين بزرگواران اذعان دارند به آفاتي كه مترتب است به ادامه وضع كنوني و صراحتا آن را به زبان مي‌آورند، طبيعي است كه نگاه منتقدان از جمله بنده به موضوع روشن است. بازتوليد مشكلات و بحران‌هايي كه در كشور داشتيم و شايد امروز فيتيله آن كمي به پايين كشيده شده باشد غيرقابل اجتناب است.

در اين شرايط گروه‌هاي اصلاح‌طلب و توسعه‌خواهان چه بايد بكنند؟ آيا مخالفت‌هاي صد درصدي و انتشار چند بيانيه كفايت مي‌كند؟

با وضعيت پيش آمده و به‌رغم سختي‌ها و بن‌بست‌هايي كه در برابر يك حركت مشاركت‌جويانه و اصلاح‌طلبانه ايجاد شده، گمان مي‌كنم لزوم تحقق يك فرآيندِ اصلاحي قانوني مشاركت‌جويانه تدريجي كه به نظرم دوا و شفاي مشكلات كشور است، همچنان احساس مي‌شود.

حتما قبول داريد، برخي گروه‌ها ممكن است مانند شما فكر نكنند. وقتي اجازه داده نمي‌شود رويكردهاي اصلاحي در جامعه طرح شود و در معرض راي و انتخاب مردم قرار گيرد، چطور مي‌توان رويكردهاي اصلاح‌طلبانه را دنبال كرد؟

معتقدم گره‌گشايي از مشكلات كشور نه با حركتي دفعي و هيجاني امكان‌پذير است و نه با ادامه وضع موجود. يعني جامعه ايراني محكوم به پيگيري يك فرآيند اصلاح‌جويانه تدريجي و قانوني و مشاركت‌جويانه است، تصور مي‌كنم همان‌طور كه در بيانيه آقاي روحاني پس از ردصلاحيت ايشان آمده، ما چاره‌اي جز اين نداريم كه همين فرآيند اصلاح‌جويي تدريجي و مبتني بر مشاركت و قانون را دنبال كنيم. يعني بايد با ابتكار، خلاقيت و هوشمندي (همان‌طور كه آقاي روحاني هم به آن اشاره كردند) بزرگان و شخصيت‌هاي پخته كشور و دلسوزان كشور، راه‌هايي براي تداوم سياست‌ورزي و اصلاح‌جويي حتي در شرايط فعلي بيابند تا مولفه‌هاي آن شكل از اصلاح‌طلبي نجات‌بخش، يعني تدريجي بودن، مشاركتي بودن و قانوني بودن را در بطن خود داشته باشد. البته جامعه ايراني سابقه چنداني در دست يازيدن به اين اشكال خلاقانه از سياست‌ورزي كه سياست‌ورزي را در عين بن‌بست‌ها و انسدادها ممكن مي‌كند، ندارد. به نظر مي‌رسد كه با تلاش و ابداع و خلاقيت گروه‌هاي مرجع سياسي در جامه بايد اين راه‌ها ابتدا پيدا شوند و بعد به جامعه ارايه شود تا جامعه از اين مسيرها به پيشرفت خود ولو به صورت تدريجي ادامه دهد.فكر مي‌كنم رسالت عمده نيروهاي سياسي- تشكيلاتي و كنشگران در شرايط امروز جامعه ايراني، دست يازيدن به چنين اقداماتي است. اگر موفق به انجام اين اقدام متناقض شوند نا‌م‌شان در تاريخ اين سرزمين باقي مي‌ماند. در غير اين صورت كنش اعتراضي صرف نسبت به آنچه در حال رخ دادن است و قهر و اعتراض با صداي بلند به تنهايي گرهي از كار فروبسته ملك و ملت باز نمي‌كند.


    یک جریان سیاسی خاص در کشور بین یک انتخابات با نتایج مطلوب و قطعی و بدون ریسک برای خود با شکل گیری یک انتخابات پرنشاط و نسبتا آزاد و تقریبا مشارکتی برای اکثریت جامعه ، مسیر اول را انتخاب می کند
    گره گشایی از مشکلات کشور نه با حرکتی دفعی و هیجانی امکان پذیر است و نه با ادامه وضع موجود

منبع: روزنامه اعتماد 8 بهمن 1402 خورشیدی