1

امور تربیتی در گذر زمان از گذشته تا افق آینده

سيدجواد حسيني

هشتم اسفند ماه روز تشكيل امور تربيتي به تدبير شهيدان رجايي و باهنر در نظام تعليم و تربيت ايران پس از انقلاب است، به همين مناسبت قصد داريم در يك تقسيم‌بندي تاريخي تحولات و كاركردهاي امور تربيتي در آموزش و پرورش ايران را مورد بررسي قرار داده و كاميابي‌ها و ناكامي‌هاي آن را واكاوي نماييم.
با مروري به تاريخچه و چگونگي شكل‌گيري امور تربيتي مي‌توان وضعيت امور تربيتي را به پيش و پس از انقلاب تقسيم نمود؛ دوران پس از انقلاب را نيز مي‌توان به دوران سال‌هاي اول انقلاب، دوران دفاع مقدس و جنگ تحميلي و دوران پس از جنگ و سال‌هاي 1385 به بعد و وضعيت امروز و چشم‌انداز آينده تقسيم نمود و نوع تحولات و نگرش‌ها درخصوص امور تربيتي را به همراه چالش‌ها و موانع و نيز موفقيت‌ها و ناكامي‌ها را مورد بررسي و ارزيابي قرار داد و درنهايت نگاه به امور تربيتي و الزامات آن را برمبناي سند تحول بنيادين به اختصار مورد توجه و تمركز قرار داد و چشم‌انداز آينده را ترسيم نمود، لذا طبقه‌بندي مباحث به قرار ذيل خواهد بود:
1- نگاه به امور تربيتي در دوران پيش از انقلاب 
2- امور تربيتي پس از انقلاب و دوران سال‌هاي اوايل انقلاب
3- امور تربيتي در دوران جنگ تحميلي 
4- امور تربيتي پس از دوران جنگ
5- امور تربيتي در سال‌هاي 1385 به بعد 
6- امور تربيتي در سند تحول بنيادين و چشم‌انداز آينده.
 1- امور تربيتي در دوران پيش از انقلاب:
همان‌طور كه مي‌دانيم تا سال 1346 تصدي و سياست‌گذاري تمامي امور آموزشي از دوره ابتدايي و متوسطه و نيز دوران تحصيلات عالي همه تحت پوشش وزارت فرهنگ بود. 
اما در سال 1346 وزارت فرهنگ به دو بخش وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش تقسيم شد.
آموزش و پرورش ترجمه كلمه (eduction) بود كه به نام جديد وزارت يعني آموزش و پرورش اطلاق شد از همان ابتدا تصور اشتباهي اتفاق افتاد كلمه (eduction) در اصل به معني تربيت است يا به معني جريان تعليم و تربيت است در اروپا نام اين وزارتخانه با همين مفهوم اطلاق مي‌گردد در كشورهاي عربي هم وزارت التربيه يا وزارت تربيت و تعليم عنوان مي‌شود اما در كشور ما اين كلمه به آموزش و پرورش ترجمه شد و از ابتدا يك اشتباه برداشت شكل گرفت، اينكه گويي تعليم و تربيت دو مقوله تفكيك شده و جداي از يكديگرند، بنابراين در جريان تعليم و تربيت يك عده بايد به كار تعليم و عده‌اي ديگر به كار تربيت همت گمارند، بنابراين اينها دو مقوله تفكيكي وابسته مكمل و تكميلي فرض شده‌اند، لذا در اين دوران جريان و مقوله تربيت در عمل و در مدارس در حد اجراي فوق برنامه و پيشاهنگي و اردوهاي تفريحي و علمي خلاصه مي‌شد.
2- امور تربيتي دوران پس از انقلاب اسلامي: 
در دوران پس از انقلاب امور تربيتي هم از حيث عمل و هم سازماندهي و تشكيلات و نيز ميزان موفقيت تحقق اهداف به دوره‌هاي اول انقلاب، دوران دفاع مقدس و دوران پس از جنگ و تاكنون قابليت تقسيم‌بندي دارد.
3-1- امور تربيتي در سال‌هاي اول انقلاب: 
در سال‌هاي اوليه انقلاب اسلامي جريان انقلاب و مسير استقرارش از سوي بازماندگان رژيم گروهك‌هاي ضد انقلاب و التقاطي نظام سلطه جهاني مورد تهاجم بود و بهترين مكان براي مبارزه با انقلاب مدارس بودند تا اين گروه‌ها از فرصت عدم سازماندهي آموزش و پرورش بعد از انقلاب در مدارس استفاده و بتواند دانش‌آموزان را از مسير آرمان‌هاي انقلاب منحرف نمايند و از جامعه‌پذيري ارزش‌هاي انقلاب به ويژه در مدارس جلوگيري نمايند،
لذا باتوجه به اين وضعيت تشكيلات و جريان امور تربيتي توسط شهيدان رجايي و باهنر در 8 اسفند مطرح و راه‌اندازي شد كه از چند ويژگي مهم برخوردار بود: 
1- در اين زمان بنا به دلايل پيش گفته تعداد قريب به 30 هزار مربي پرورش جذب آموزش و پرورش شدند.
2- اين مربيان بيشتر از بين طلاب و دانشجويان كه خصوصا در دوره انقلاب فرهنگي به‌سر مي‌بردند و نيز نيروهاي متعهدي تشكيل مي‌شدند كه دغدغه اصلي آنها انقلاب اسلامي، حفظ ارزش‌هاي آن و تلاش جهت جلوگيري از به انحراف كشيدن ارزش‌هاي انقلاب در مدارس بود، بنابراين آنها با اين رويكرد برنامه‌هاي فرهنگي تربيتي را در مدارس هم تدريس و هم ترويج مي‌كردند. سخنراني‌هاي سياسي، اجراي مراسم رسمي و مذهبي و انقلابي و برگزاري نماز جماعت از عمده فعاليت‌هاي اين دوره مربيان پرورشي بود.
3- به‌ طور كلي هدف تشكيلات امور تربيتي در سال‌هاي اول انقلاب را مي‌توان در چند موضوع خلاصه نمود:
الف) سعي در طاغوت‌زدايي از مدارس 
ب) مقابله با تشكيلات و گروهك‌هاي ضدانقلاب و التقاطي در مدارس
 به گونه‌اي كه به‌رغم تعداد زياد اين گروه‌ها در سال 60 مسير جولان آنها مسدود شد و در نتيجه بساط اين گروها از مدارس برچيده شد.
ج) ترويج ارزش‌هاي انقلاب اسلامي و پيام‌رساني آن به نسل دانش‌آموزان 
د) بسط و گزينش تعليم و تربيت اسلامي 
هـ) اجراي برنامه‌هاي فوق برنامه و پرورشي 
4- ضرورت نظامند شدن برنامه‌هاي امور تربيتي در اين دوره وزارت آموزش و پرورش را به اين فهم مي‌رساند كه معاونت پرورش را در سطح وزارت و به تبع آن ادارات كل استان‌ها و مناطق راه‌اندازي نمايد.
اگر نوع و كيفيت فعاليت مربيان تربيتي را در اين دوره مورد ارزيابي قرار دهيم بايد به موفقيت مربيان تربيتي در اين مرحله جهت تحقق اهداف اشاره نمود. مربيان تربيتي با اعتقاد و انگيزه بالا در جهت طاغوت‌زدايي مبارزه با گروهك‌هاي ضدانقلاب و ترويج فرهنگ انقلابي موفق عمل نمودند، گرچه هنوز امور تربيتي از سازماندهي تشكيلات بالايي برخوردار نبود و از همه مهم‌تر جريان آموزش و پرورش در ادامه روند پيش از انقلاب كه به دو مقوله جدا و مكمل تفسير شده بود در اين دوران تشديد و دوباره اين ذهنيت كه كار تربيت را مربيان پرورش و كار تعليم را معلمين بايد برعهده گرفته و جريان را پيش ببرند تشديد شد و بحث‌هاي مختلفي درخصوص اينكه تعليم مقدم است يا تربيت مطرح شد و درنهايت خواسته يا ناخواسته گويي كار تربيت به عهده امور تربيتي است.
اما درنهايت هدف اصلي اين دوره كه طاغوت‌زايي و مبارزه با گروهك‌هاي منحرف و ضدانقلاب در مدارس بود با موفقيت توسط مربيان امور تربيتي محقق گرديد.
3-2- امور تربيتي در دوران جنگ تحميلي:
پس از سال‌هاي اوليه انقلاب و فروكش كردن هيجانات ناشي از آن تقريبا كار تثبيت انقلاب به ثمر رسيده بود و نگراني‌ها و التهابات سال‌هاي اوليه از دست گروهك‌هاي منحرف و التقاطي كاهش يافت، در چنين حال و هوايي بود كه جنگ تحميلي آغاز شد و دوران دفاع مقدس شكل گرفت و متناسب با اين شرايط وضعيت امور تربيتي نوع فعاليت و اهداف آن نيز تحول يافت.
الف) مهم‌ترين فعاليت‌هاي مربيان امور تربيتي در اين دوره بر دفاع مقدس تمركز يافت، پشتيباني از جبهه‌هاي جنگ تبليغات دفاع مقدس و اعزام نيرو به جبهه‌ها از عمده‌ترين فعاليت‌هاي مربيان تربيتي بود به گونه‌اي كه بسياري بر اين باورند بعد از سپاه و ارتش آموزش و پرورش سومين ركن نيروهاي جبهه‌ها بودند. بيش از 800 هزار اعزام نيرو به جبهه و 36 هزار شهيد دانش‌آموز و 5 هزار شهيد معلم و نيز 411 شهيد از مربيان امور تربيتي گواه محكمي بر اين مدعاست.
ب) ويژگي ديگر اين دوره ورود نيروهاي جديدتري به امور تربيتي بود كه از مراكز تربيت معلم فارغ‌التحصيل شده بودند و به ‌طور كلي امور تربيتي از نظم و نسق بيشتري برخوردار شده بود همچنين مربيان بهداشت و مشاوران مدارس نيز به كمك فعاليت‌هاي امور تربيتي آمده بودند.
ج) در اين دوره فعاليت‌هاي امور تربيتي در قالب گسترش كانون‌هاي فرهنگي تربيتي، فعاليت‌هاي فرهنگي هنري و اردويي و جشنواره‌ها از كميت و كيفيت بيشتري برخوردار شد. در همين مرحله دوره كارشناسي و برنامه‌ريزي امور تربيتي در قالب يك دانشكده هم راه‌اندازي شد كه پس از 5 دوره دوباره به تعطيلي كشانده شد.
3-3- امور تربيتي در دوران پس از جنگ و دفاع مقدس 
 فعاليت‌هاي امور تربيتي ادامه يافت و بعدها تا پايان جنگ به همين شكل به پيش رفت اما پس از آن انديشه و ايده نگاه تلفيقي به موضوع تربيت به جاي نگاه تفكيكي و تكميلي مطرح شد گرچه در عمل نتوانست با موفقيت همراه شود.
الف) در اين دوره جنگ و دفاع مقدس به اتمام رسيده بود و سال‌هاي اول انقلاب كه جريان گروهك‌ها فعال بودند و خطر جدي به انحراف كشيدن انقلاب توسط آنها در مدارس وجود داشت ازبين رفته بود، بنابراين گروهك‌ها اكنون وجود نداشتند و طاغوت رخت بر بسته بود و نيز جنگ به پايان رسيده و تثبيت انقلاب هم محقق شده است و به‌طور كلي از بحران‌هاي دهه 50 و 60 ديگر خبري نيست.
ب) در چنين وضعيتي: 
اول اينكه، بسياري از مخالفان داخلي و نيز دشمنان خارجي سعي نمودند كه اثبات كنند ديگر وجود امور تربيتي و تشكيلات براي نظام آموزش و پرورش ضروري نيست و لذا اين تشكيلات بايد جمع شود.
دوم، مربيان تربيتي هم در چنين شرايطي دچار ابهام در نقش شده بودند يعني نه وظيفه طاغوت‌زدايي نه پشتيباني از دفاع مقدس و نه مبارزه با گروهك‌ها اكنون موضوعيت جدي نداشت و اين جريان ابهام در نقش مربيان از يك‌سو و تقليل نقش آنها بر پاسخگويي به بخشنامه‌هاي اداري نصب اوراق و پوسترهاي تبليغاتي و كمك به اجراي برنامه‌هاي آغازين و صبحگاهي و برگزاري مسابقات فرهنگي و هنري از ديگر سو موجب شد مربيان پرورشي در مدارس به عناصري همه كاره و هيچ كاره مبدل شوند.
لذا ابهام در نقش تعدد نقش و تعارض نقش در مربيان امور تربيتي شكل گرفت و موجب دلسردي نقش و در بسياري از موارد شكست در ايفاي نقش گرديد.
ج) لذا از يك‌سو احساس خود مربيان و از ديگر سو برداشت عناصر ديگر مدرسه مثل مديران معلمان و اوليا از مربيان تربيتي به شكل نامطلوبي شكل گرفت اينكه معلمان آنها را نيروهاي حكومتي و جريان از بالا به پايين تصور مي‌كردند كه نقش‌هاي تثبيت‌كننده نظام اداري و در برخي موارد خبرچنيني را در مورد آنها مي‌پنداشتند و مديران آنها را مزاحمين خود در جريان فرآيند مديريت مدرسه تلقي مي‌كردند و اوليا هم كه در اين فضا و جريان كنكورزدگي درس‌زدگي و نمره‌گرايي وجه قالب شده بود مربيان و برنامه‌هاي فوق برنامه آنها را مزاحم پيشرفت تحصيلي فرزندان‌شان تلقي مي‌كردند و اين تصورات موجب شد كه به‌رغم موفقيت مربيان در دوره سال‌هاي اوليه انقلاب در انجام ماموريت‌شان و موفقيت ايشان در دوره دفاع مقدس در اين دوره در عرصه تعليم و تربيت چندان موفق ظهور نداشته باشند.
د) به همين دليل در اين سال‌ها طي نظرسنجي كه انجام شده بود 98درصد مربيان امور تربيتي علاقه‌مند بودند تغيير نقش دهند و از امور تربيتي به ساير واحدهاي سازمان‌ها انتقال يابند و در عمل نيز مربيان تربيتي كه نيروهاي متعهد بودند در اين دوره به سازمان‌هاي ديگر مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، شهرداري‌هاي و وزارت كشور صدا و سيما انتقال يافتند يا به بخش آموزش تغيير سمت دادند.
هـ) اين روند و البته پشتوانه‌هاي نظري ديگر باعث شد در سال 1380 ادغام معاونت آموزش و پرورش را شاهد باشيم و پشتوانه نظري آن غلبه جريان و مباني درست نگاه تلفيقي به آموزش و پرورش به جاي نگاه تفكيكي و تكميلي به اين دو مقوله بود، اما درنهايت با فعاليت برخي جريان‌ها كه تصور مي‌كردند با اين روش جريان تربيت و مسائل فرهنگي تربيتي تضعيف خواهد شد نهايتا در سال 1385 با تصويت مجلس شوراي اسلامي دوباره تشكيلات امور تربيتي احيا شد.

منبع: روزنامه اعتماد 13 اسفند 1402 خورشیدی